احساس حقارت برای انسان زیان های مختلفی دارد.
 
چکیده: انسانی که نسبت به خود احساس حقارت پیدا می کند باید بداند که این احساس حقارت تمام زندگی او را تحت الشعاع قرار می دهد و این احساس برای او ضررهای زیادی دارد. ما را همراهی کنید تا با زیان های احساس حقارت آشنا شوید.

 تعداد کلمات 1076 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه


زیان های احساس حقارت  

در عین حال فراموش نکنیم که این احساس سبب زیان‌های بسیاری است و زیان آن را تا حدی ذکر کرده‌اند که گفته‌اند وجود آن از مهم‌ترین مصائب زمان ماست و ریشه و منشأ بسیاری از بی‌نظمی‌ها، درگیری‌ها و حتی جرم‌ها و جنایت‌هاست. ما در این بحث فقط به بخشی از زبان‌ها و عوارض آن اشاره می‌کنیم:

1- در جنبه بدنی: احساس کمتری زمینه ساز عوارض بسیار است که اهم آن‌ها عبارتند از:
- بی‌اشتهایی تا حدی که امکان دارد این امر منجر به وزن کم کردن غیرعادی بینجامد.
- به دنبال آن ضعف مفرط به گونه‌ای که توان حرکت و کوشش را از ما سلب کند.
- ضعف اعصاب و رعشه بدنی به همراه ضعف عضلانی و اختلالات شدید عصبی
- حالت غش در موارد حاد که از جهتی می‌تواند به علت فرسودگی عصبی باشد.
- انقباض عضلات، بی‌خوابی شدید به صورتی که فکر او را مشغول داشته باشد از دیگر عوارض است و به همین ترتیب انحطاط و سقوط در مهارت اعضا پدید می‌آید تا حدی که به اصطلاح عوام متهم به دست و پا چلفتی می‌شوند.  

۲- در جنبه روانی: صدمه‌های روانی آن هم کمتر از صدمات جسمانی نیست مثلاً:
- بسیاری از آن‌ها از خیالبافی سر در می‌آورند و در قالب آن اقتدار و توانایی برای خود پدید می‌آورند.
- برخی از اینان بر اثر این حالت لیاقت و شجاعت خود را از دست می‌دهند و افرادی می‌شوند که اعتماد به نفس ندارند و نمی‌توانند به پیش روند.
- بعضی از آنان افسرده شده و از انزوا سر در می‌آورند و این در احساس کمتری شدید دیده می‌شود. در چنان صورت کودک سعی دارد برای انزوای خود دلیل‌تراشی کند.
- احساس حقارت سبب عدم رشد و بلوغ روانی می‌شود که این امر خود زمینه طغیان‌ها و عصیان‌ها و حتی سر در آوردن از جرم و انحراف است.
- برخی از آنان سر از لاف و گزاف در می‌آورند و از این طریق خود را راضی می‌سازند.
- در نظر آن‌ها منطق چیزی بی‌اعتبار می‌شود که این خود سبب احساس هیچی و پوچی و خودکم‌بینی و یأس است.
- احساس کهتری گاهی ممکن است زمینه‌ساز اختلالات عصبی و روانی گردد که موجب تخلف‌ها، اعتیادات، انحرافات جنسی و حتی خودکشی است. طبیعی است که در چنان صورت رفتار او هم غیر عادی است.
- و بالاخره این احساس افراد را شکننده، دچار رنجی جانکاه و مستأصل می‌کند. میل به جبران در او شدید است ولی توانایی و امکان آن نیست و این خود سبب می‌شود که احساس کهتری او شدید‌تر شود.

۳- در بعد عاطفی: احساس کمتری از این بابت نیز موجب وارد آمدن صدماتی بر کودک است از جمله این که:
- ترس را بر افراد غلبه می‌دهد که خود ترس مادر علت‌ها و عارضه هاست و احساس درماندگی و تن دادن به امور ناصواب را در او فراهم می‌سازد.
- یأس را بر او غلبه می‌دهد که آن سر منشأ لغزش‌هایی در حد کفر و شرک است.
- انزوا و در خود فرو رفتن را سبب می‌شود که آن خود انگیزه مشغول شدن به خود و پایه‌ریزی انحراف است.
- احساس محرومیت و ناکامی را موجب می‌گردد که آن خود منشأ بسیاری از مفاسد و جرایم است.
- اندیشه انتقام را در شخص می‌پروراند و او کورکورانه برای فرو نشاندن حالت خشم خود حرکت می‌کند.
- در زندگی بعدی حتی توان ازدواج و زناشویی را از افراد می‌ستاند و واقعیت تلخ آن را به وی می‌نمایاند و زندگی خانوادگی را تلخ می‌سازد.
- و بالاخره باعث بروز التهابات و هیجانات شدید می‌شود که حاصل آن فرسودگی اعصاب و کوتاهی عمر است.

۴- در جنبه تحصیلی: کودکانی که در سنین مدرسه و تحصیلند بر اثر احساس کهتری وضع و حال عادی در کلاس ندارند، تمرکز حواس در آنان ضعیف است، فکرشان درست کار نمی‌کند، در کلاس درس متوجه سخنان معلم نیستند، در خود و دنیای خود فرو رفته‌اند.
اگر مشکلی درسی برایشان پدید آید جرأت سؤال را ندارند، در پرسش و پاسخ کلاسی سعی دارند خود را مستعفی به حساب آورند، حتی سؤالات خود را از دوستان خود هم نمی‌پرسند و این امر برایشان موجد نوعی پس افتادگی درسی است.
بررسی‌ها نشان داده‌اند که این‌گونه افراد از ظرفیت هوش و استعداد خود استفاده کافی نمی‌برند در شکوفایی و آزمایش استعداد خود فرو می‌مانند. شخصیت‌شان راکد و ظرفیت‌شان دست نخورده است و اگر همچنان ادامه دهند ممکن است به درجه‌ای برسند که دیگر هرگز امکان جبران را نیابند.

۵- در جنبه اجتماعی: زیان احساس کهتری در جنبه اجتماعی هم فوق‌العاده است. مواردی که در این جنبه قابل ذکرند بسیار و از آن جمله‌اند:
- عدم جوشش کافی با جمع و اجتماع و سعی در عدم تجلی و بروز در جمع.
- گریز از مسئولیت به خاطر ترس از شکست و به جای پذیرش شغل ریاست پذیرش شغل کارمندی و منشی‌گری و پایین‌تر از آن‌ها.
- فرار از مشکل و عقب کشیدن خود که این خود سبب لاینحل ماندن مشکل شده و دشواری را دو چندان می‌کند.
- در مواردی سر برآوردن از غرور برای جبران و اتخاذ نوعی موضع دفاعی و تهاجمی
- سر در آوردن برخی از آن‌ها از جرایم و انحرافات در طریق جبران به صورت قدرت‌طلبی و حتی دزدی.
- تن دادن به اعتیاد در سنین بعدی برای فرار از رنج خیالی و این اندیشه بسیاری از اعتیادها و میگساری‌هاست.
- گرفتاری و دچار شدن با مشکل در زندگی زناشویی بعدی و حتی سر در آوردن از ناتوانی جنسی
- مورد تجاوز و اهانت قرار گرفتن به خاطر ضعف و احساس زبونی و عدم توان دفاع از خود
- سر در آوردن از تملق و ریا برای جلب نظر و برای این‌که در پناه قدرت او زندگی کند.
- ماندن در وابستگی به حدی که برای هر کار جزیی ناگزیر به کسب اجازه است
- به عقب راندن دیگران برای پیشی گرفتن خود و گاهی هم شورش و عصیان علیه دیگران.
- انتقام جویی کور به گونه‌ای که حساب‌ها را عوضی می‌گیرد و به هر کس مینازد تا عقده دل خالی کند.
-انفاق و دورویی (امام علی (علیه السلام): نفاق المرء من ذل یجده فی نفسه)
- و در کل عدم موفقیت در زندگی یا دچار وقفه شدن در کار و رنگ گرفتن شخصیت براساس آن.
 
 
منبع: کتاب «غلبه بر احساس حقارت»
نویسنده: زهرا طلائیان زیرک، فروغ طلاییان زیرک

بیشتر بخوانید :
علل و ریشه‌های حقارت (بخش اول)
علل و ریشه‌های حقارت (بخش دوم)
انواع رفتار‌های تحقیر‌آمیز
دوران ظهور و بروز احساس حقارت
ایجاد احساس حقارت خیلی خطرناک است
درمان حقارت کودکان
احساس حقارت