اگر اطلاعات کافی ندارید، ممکن است احساس کنید تصمیمی بی‌پایه و اساس می‌گیرید.
 
چکیده : علی‌رغم اینکه ما از لحاظ فکری پیشرفته‌ترین موجودات این سیاره هستیم، تصمیم گیری همواره برای ما مشکل است. مردم اغلب بیان می‌کنند که تصمیم گیری برایشان بسیار سخت است. خوشبختانه یا متأسفانه همه‌ی ما همواره مجبوریم تصمیماتی بگیریم، از مسائل جزئی مانند اینکه ناهار چی بخوریم، تا تصمیم‌های بزرگی که زندگی‌مان را تغییر می‌دهند، مانند اینکه در چه رشته‌­ای و کجا درس بخوانیم یا با چه کسی ازدواج کنیم. 

تعداد کلمات 1266 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه



مقدمه

برخی افراد تصمیم گیری را با جست‌وجویی بی‌پایان برای اطلاعات بیش‌تر یا مشورت گرفتن از افراد دیگر، به تعویق می‌اندازند. برخی هم برای تصمیم گیری از روش‌هایی مانند رأی‌گیری، انتخاب شانسی یا شیریاخط انداختن استفاده می‌کنند. اما واقعا چرا اکثر افراد از تصمیم‌ گرفتن بیزارند؟ شاید چون این کار را زیادی پیچیده می‌کنند. غالبا ترس از انتخاب گزینه‌ی نادرست باعث می‌شود که افراد وارد دوره‌ای «برزخ‌گونه» شوند که در آن هیچ کاری انجام نمی‌شود و مسائل و مشکلات تنها بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شوند. این نوعی «جهنمِ به تعویق انداختن» است که در آن افراد، فقط و فقط از سر ترس، تصمیماتی ساده و سرراست را تبدیل به تصمیماتی غیرممکن می‌کنند. در این مقاله برای کمک به کسانی که درگیر گرفتن تصمیم‌هایی کوچک یا بزرگ هستند، چند پیشنهاد ارائه شده است.


تصمیم گیری چیست؟

در ساده‌ترین شکل، تصمیم گیری، به معنی انتخاب کردن بین دو یا چند اقدام مختلف است.
در فرایند گسترده‌تر حلِ مسئله، تصمیم گیری شامل انتخاب بین راه‌حل‌های ممکنِ یک مسئله می‌شود. ممکن است تصمیم گیری با روندی شهودی یا استدلالی یا ترکیبی از این دو، انجام شود.
 

شهود

شهود، یعنی استفاده از احساس و ندای درونی‌تان درباره‌ی اقدامات ممکنی که می‌توانید در پیش بگیرید.
گرچه افراد طوری درباره‌ی این حس صحبت می‌کنند که گویا «حسی جادویی» است، اما شهود واقعا ترکیبی از تجربیات گذشته و ارزش‌های درونی خود شما است. به‌حساب آوردن و توجه به شهودتان بسیار ارزشمند است، زیرا بازتاب چیزهایی است که تاکنون درباره‌ی زندگی یاد گرفته‌اید. با این حال، شهود همیشه ریشه در واقعیت ندارد و در واقع بر اساس درک و برداشت شما از واقعیت شکل گرفته است، که در موارد متعددی این درک ریشه در کودکی شما داشته و در نتیجه چندان کامل نیست.
بنابراین، به‌ویژه اگر نسبت به اقدام خاصی شدیدا احساسی منفی دارید، بررسی دقیق احساس درونی‌تان بسیار اهمیت دارد، زیرا با این کار می‌فهمید که آیا می‌توانید دلیل این حس را پیدا کنید یا نه و همچنین آیا احساس‌تان توجیه‌پذیر است یا نه.
 

استدلال

استدلال، یعنی به خدمت گرفتن شواهد و آمار و ارقام پیشِ رویتان برای تصمیم گیری.
استدلال در «اینجا و اکنون» و همچنین در واقعیات و شواهد ریشه دارد. استدلال کردن می‌تواند جنبه‌های عاطفی مربوط به تصمیم را کنار بگذارد و به طور ویژه، مسائل برآمده از گذشته را که ممکن است روی روند تصمیم گیری تأثیر داشته باشند، نادیده بگیرد.
به خاطر داشته باشید که شهود روش کاملا قابل قبولی برای تصمیم گیری است، اما عموما برای تصمیمات ساده یا سریع مناسب‌تر است. تصمیمات پیچیده‌تر باید با روشی رسمی‌تر و ساختاریافته‌تر اتخاذ شوند، که معمولا شامل هر دو روش شهودی و استدلالی می‌شود. در این میان لازم است که نسبت به واکنش‌های آنی خود به موقعیت‌ها، هشیار و محتاط باشید.
 

به‌کارگیری استدلال و شهود

یکی از راه‌های انجام این کار، به‌کارگیری این دو جنبه به نوبت است. بهتر است که با استدلال کردن شروع کنید و آمار و ارقام را جمع‌آوری کنید. هنگامی که به یک «تصمیم» مشخص رسیدید، نوبت به شهود می‌رسد. احساس شما درباره‌ی این «پاسخ» چیست؟ آیا درست به نظر می‌آید؟
اگر نه، دوباره بررسی کنید و ببینید که دلیلش را می‌فهمید یا نه. اگر تعهدی عاطفی نسبت به تصمیمی که گرفته‌اید احساس نکنید، به‌خوبی و به‌طور مؤثر آن را به کار نخواهید بست.
 

تصمیم گیری مؤثر

در پاسخ به این سوال که تصمیم گیری چیست، اول باید گفت که تصمیمات شما باید قابلیت عملی شدن را داشته باشند، چه در سطح شخصی و چه در سطح سازمانی. بنابراین، شما باید شخصا نسبت به تصمیم‌تان متعهد باشید و توانایی متقاعد کردن دیگران را درباره‌ی مزایای آن داشته باشید.
از همین رو، روند تصمیم گیری مؤثر به اطمینان از توانایی انجام آن نیز نیاز دارد. همچنین می‌توانید از درخت تصمیم گیری استفاده کنید که به شما کمک می‌کند بهترین تصمیم را بگیرید و اضطراب ناشی از عدم تصمیم گیری را رفع کنید.
 

چه چیزی مانع تصمیم گیری مؤثر می‌شود؟

موانع زیر از تصمیم گیری مؤثر جلوگیری می‌کنند:

۱. نداشتن اطلاعات کافی

اگر اطلاعات کافی ندارید، ممکن است احساس کنید تصمیمی بی‌پایه و اساس می‌گیرید.
به منظور جمع‌آوری اطلاعات لازم برای تصمیم گیری، زمان صرف کنید، حتی اگر زمان بسیار محدودی دارید. در صورت لزوم، جمع‌آوری اطلاعات را با تعیین اینکه کدام داده‌ها اهمیت بیش‌تری برایتان دارند، اولویت‌بندی کنید.
 

۲. داشتن اطلاعات زیادی

مسئله‌ی متضادی که به طرز تعجب‌برانگیزی زیاد اتفاق می‌افتد، داشتن اطلاعات متناقض و زیاد است، به طوری که دیدن اصل مطلب را غیرممکن می‌کند.
گاهی به این وضعیت «فلج تحلیلی» (analysis paralysis) نیز گفته می‌شود که گاهی به عنوان ترفندی برای به‌تعویق انداختن تصمیم گیری‌های سازمانی نیز به کار می‌رود. در این حالت، افراد مسئول تصمیم گیری دائما پیش از اتخاذ تصمیم، خواهان اطلاعات بیشتر و بیشتری هستند.
معضل اطلاعات زیادی را اغلب می‌توان با گرد هم آوردن افراد تصمیم‌گیرنده و تعیین اینکه کدام اطلاعات مهم‌ترند و چرا مهم‌ترند، برطرف کرد. همچنین، باید یک جدول زمانی برای تصمیم گیری درست کرد که شامل مرحله‌ی جمع‌آوری اطلاعات نیز باشد.
 

۳. تعدد افراد تصمیم‌گیرنده

تصمیم گیری توسط یک گروه بسیار مشکل است زیرا هر کس دید و ارزش‌های خود را دارد و با اینکه دانستن این دیدگاه‌ها و چرایی و چگونگی اهمیت هر کدام، بسیار مهم است، شاید ضروری باشد که یک نفر مسئولیت تصمیم گیری را بر عهده بگیرد. گاهی، گرفتن هر تصمیمی از بی‌تصمیمی بهتر است.
 

۴. وجود منافع پنهان

روندهای تصمیم گیری، غالبا زیر سایه‌ی منافع پنهان قرار می‌گیرند. این منافع پنهان معمولا بیان نمی‌شوند، اما می‌توانند موانع محکمی باشند. همچنین از آنجا که آشکارا مطرح نمی‌شوند، تشخیص و پیدا کردن آنها، بسیار مشکل است، اما گاهی می‌توان کشف این منافع را به فردی خارج از گروه سپرد که در موقعیت مشابهی قرار دارد.
علاوه بر این، معمولا بررسی تمام جنبه‌های عقلانی/شهودی به همراه تمام ذینفعان، به همراه یک عامل تسهیل‌کننده‌ی بیرونی برای پشتیبانی از این فرایند، می‌تواند مفید باشد.
 

۵. وجود وابستگی‌های عاطفی

معمولا افراد به وضعیت موجود بسیار وابسته‌اند و تصمیمات قرار است تغییراتی ایجاد کنند، که این تغییر وضعیت برای بیشتر افراد سخت به‌نظر می‌رسد.
اما به خاطر داشته باشید که «تصمیم‌ به تصمیم نگرفتن» نیز خود یک تصمیم است.


۶. عدم وابستگی عاطفی

گاهی نیز تصمیم گیری مشکل است زیرا برای شما مهم نیست که این راه را بروید یا آن یکی راه را! در این مورد، یک روند تصمیم گیری ساختاریافته، اغلب کمک می‌کند که مزایا و معایب واقعی اقدامات خاصی را تشخیص دهید که شاید قبلا درباره‌‌شان فکر نکرده بودید.
با به‌کارگیری یک روند تصمیم گیری ساختاریافته می‌توان بر بیشتر این مسائل غلبه کرد.

این کار کمک می‌کند که:
تصمیمات پیچیده‌تر به گام‌های ساده‌تر شکسته شوند.
بفهمید که هر تصمیم چگونه گرفته شده است.
برای تصمیم گیری در مهلت مشخص برنامه‌ریزی کنید.
تا اینجای کار سعی کردیم شما را با مفهوم کاربردی تصمیم گیری چیست آشنا کنیم، در ادامه نیز باید گفت روش‌های مختلفی از قوانین ساده‌ی تجربی تا رویه‌های بسیار پیچیده برای پاسخ به این سوال ارائه شده‌اند، که به زودی در وبسایت چطور به بررسی آنها نیز می‌پردازیم. در هر وضعیتی، روشی که مورد استفاده قرار می‌دهید به ماهیت تصمیم مورد نظر و به پیچیدگی آن بستگی دارد. شما در موقعیت‌های مختلف از چه روشهایی استفاده می‌کنید؟ لطفا تجربه‌ها و دیدگاه‌‌های خود را با ما در میان بگذارید.

منبع : برگرفته از skillsyouneed 

بیشتر بخوانید : 
روش هفت مرحله ای تصمیم گیری
عوامل مؤثر در فرایند تصمیم گیری
موانع یک تصمیم گیری خوب چیست؟
تصمیم گیری و جنگ با تردید ها