خانواده، کوچک ترین و ابتدایی ترین نهادی ایست که انسان در آن زیست می کند. 
 
چکیده: همانطور که در بخش پیشین بدان پرداختیم، اندیشمندان در تعریف خانواده، نظرات محتلفی را بیان کردند و تعریفی که دین بیان می کند منطبق بر فطرت زیبادوستی انسان است. در بخش دوم برآن هستیم که تعریف خانواده را بر اساس هدف اصلی پیدایی آن بیان کنیم. با ما همراه باشید. 

تعداد کلمات 1504 / تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه 

خانواده چیست؟

این که در این جا می پرسیم: خانواده چیست نه برای این است که چیستی خانواده را از لحاظ وضع نابسامانی که در دنیای کنونی دارد، به دست آوریم، بلکه برای این منظور است که ماهیت آن را آن چنان که باید باشد، بشناسیم.
به عبارت دیگر: می خواهیم بدانیم خانواده از دیدگاه اسلام یعنی چه روابط فیزیکی دو جنس مخالف و تولید مثل و امور دیگری که اشاره شد، کدام یک راز اصلی و شرط کافی تشکیل خانواده است.
کلید گشایش این معما در قرآن است. از نظر این کتاب آسمانى، انسان ها طوری آفریده شده اند که جفت خواهی به سرشت و آفرینش آنها بر می گردد. تشکیل خانواده، معلول این است که هر کدام از دو عنصر زن و مرد، تا یکدیگر را نجویند و نخواهند و با یکدیگر نیامیزند و به تعاون و معاضدت یکدیگر تن ندهند، ناقصند. این دو عنصر، مکمل یکدیگرند. تنها رابطه فیزیکی دوتن نیست که آنها را تکمیل می کند و تنها تولید فرزند نیست که آنها را دلخوش می گرداند و تنها امور مادی ظاهری نیستند که آنها را به یکدیگر جذب می کنند. نکته ای باریک تر از مو در این جا نهفته است، هم نیاز روحی است و هم نیاز جسمى. طراح آفرینش، طرح خلقت موجودات جاندار را این گونه ریخته است.

[دیدگاه قرآن]

از دیدگاه قرآن، اصولاً خلقت انسان ها جفت جفت است. هیچ مردی و هیچ زنی نیست که برای او جفتی خلق نشده باشد. اینها به حسب فطرت خود، در پی یافتن جفت خود کوشش و تلاش می کنند و هر کدام با تاکتیک مخصوص خود، این وظیفه فطری را انجام می دهند. مرد با تاکتیک مردانه خود و زن با تاکتیک زنانه خود و سرانجام همدیگر را می جویند و کامل می کنند. منطق قرآن در این باره چنین است:
1.« وَخَلَقْناکُمْ أزْواجاً؛[1] ما شما را جفت جفت آفریدیم.»
2. «وَمِنْ ایاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ أزْواجاً لِتَسْکُنُوا إلَیْها وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً؛[2] یکی از آیات قدرت خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسر آفریده تا وسیله سکون و آرامش شما باشد و در میان شما دوستی و رحمت قرار داده است.»
3. « وَاللّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أزْواجاً؛[3] خداوند شما را از خاک و سپس از نطفه آفرید و شما را جفت جفت گردانید.»
4. «فِاطِرُ السَّمواتِ وَالأرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أزْواجاً وَمِنَ الأنْعامِ أزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْ‏ء؛[4] خداوند، آفریدگار آسمان ها و زمین است و برای شما از جنس خودتان جفت هایی قرار داده و برای چارپایان نیز از جنس خودشان جفت هایی آفریده است. این جفت قرار دادن، وسیله تکثیر نسل های شماست و هیچ چیز مانند خدا نیست.»
قرآن با این گونه تعبیرات، در حقیقت به فلسفه اساسی تشکیل خانواده اشاره کرده است. اگر جفت گرایی در سرشت انسان عجین نشده بود و همسران، وسیله سکون و آرامش یکدیگر نبودند و دوستی و رحمت در میان آنها قرار داده نمی شد، چه نیازی داشتند که با بستن پیمان زناشویى، تنهایی و استقلال فردی خود را در جمع کوچک خانواده مضمحل کنند و همه لوازم و نتایج آن را تحمل نمایند!
درست است که جفت گرایی - به تصریح قرآن - در میان حیوانات نیز هست، اما فرقی که قرآن میان جفت گرایی انسان و حیوان می گذارد این است که در مورد حیوانات، صحبت از این که جفت ها وسیله سکون و آرامش یکدیگرند و در میان آنها مودّت و رحمت قرار داده شده است، نیست ، ولی این مطلب درباره انسان ها با صراحت هرچه بیشتر بیان شده و مورد تأکید قرار گرفته است.
در وجود انسان زمینه ای از مودت و رحمت وجود دارد که تجلی گاه آن فقط محیط خانواده است؛ البته زمینه های دیگری از مودت و رحمت نیز هست که تجلی گاه آن جامعه است. این زمینه ها باید به طور کامل بروز و ظهور کنند.
وقتی عشق و دلبستگی زن و شوهر نسبت به یکدیگر به مرحله ای می رسد که به طور کلی در غم و شادی یکدیگر شریکند و حتی غم و شادی یکی عیناً غم و شادی دیگری است و هیچ کدام بدون حضور دیگری زندگی گرم و پرنشاط و شیرینی ندارد، به خاطر همان مودت و رحمتی است که قرآن روی آن تکیه می کند.
انسان، سکون و آرامش می خواهد، در کل نظام هستی این سکون و آرامش را خدا به انسان می دهد. قرآن در این باره می فرماید: «هُوَ الَّذی أنْزَلَ السَّکینَةَ فِی قُلوبِ المُؤْمِنینَ؛[5] اوست که سکون و آرامش را در دل های مؤمنان نازل کرده است.»
هنگامی انسان به این سکون و آرامش نایل می شود که به آن قدرت لایزالی که نظام بخش هستی است ایمان داشته باشد. در این صورت، انسان در برابر حوادث و مصایب و فراز و نشیب ها نمی لرزد و محکم و استوار می ایستد.
اما همسران نیز وسیله سکون و آرامش یکدیگرند و این، حتی به ایمان آنها هم بستگی ندارد، اگر چه ایمان، همچنان که درجاهای دیگر نقش مؤثری دارد. در این جا نیز نقش دارد.
می توان گفت: همان طوری که انسان به آب و غذا نیاز دارد و هنگامی که رفع گرسنگی و تشنگی کرد، سکون و آرامش می یابد، زنان و مردان نیز به یکدیگر نیاز دارند و هنگامی که یکدیگر را یافتند، آرامش پیدا می کنند.
بدین ترتیب، رفع نیاز جنسی یا عوامل دیگر، در تشکیل خانواده؛ اصل نیستند. اصل، این است که محیط پر از صفای خانواده، تجلی گاه مودت و رحمت زن و مرد نسبت به یکدیگر و وسیله سکون و آرامش آنها باشد، و به همین جهت است که اگر زن و مرد در انتخاب همسر، به این اصل اساسی و مهم توجه نداشته باشند و حقیقتاً در صدد یافتن وسیله سکون و آرامش برنیایند و خانواده ای تشکیل ندهند که تجلی گاه مودت و رحمت باشد، ناکام می مانند و روی خوشبختی و آرامش را نمی بینند.
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود.
آمیزش جنسی و فرزنددار شدن و زیبایی های ظاهرى، به خودی خود امری جسمانی و بدنی هستند و در این میان، نباید آمیزش روح ها و نیازی که روان زن و مرد به یکدیگر دارند، از نظر محو گردد.
در محیط خانواده، اگر فقط روابط جسمی و واکنش های فیزیکی مطرح باشد و بس، روح ها سرگردان می مانند و در تمام عمر در حسرتِ ناکامی می سوزند و می سازند و بی تردید، هرگاه روح ها ناکام و حسرت زده باشند، جسم ها نیز پریشان و ناتوانند.
اما آن جا که روح های تشنه زن و مرد از سرچشمه زلال یکدیگر سیراب می شوند و به قول مولوى:.
هر دو بحری آشنا آموخته هر دو جان بی دوختن بردوخته.
کامیابی و سعادت برای هر دو تأمین است و نیازهای جسمی و فیزیکی نیز به طور کامل برآورده می شوند.
در خانواده هایی که فقط روابط جنسی مطرح نیست، بلکه روح ها نیز به طور کامل همدیگر را یافته اند، می توان تشابه فکری و سلیقه ای و اخلاقی را میان همسران، به روشنی مشاهده کرد. آنها به مرحله ای می رسند که خود را جدای از یکدیگر نمی بینند و حتی به جرأت می توان گفت: علاقه هر یک از آنها به خود، عین علاقه به دیگری و علاقه به دیگرى، عین علاقه به خویش است.
همچو لعلی کو شود کل لعل ناب
پر شود او از صفات آفتاب.
وصف آن سنگی نماند اندر او
پر شود از وصف خود او پشت ورو.
بعد از آن گر دوست دارد خویش را
دوستی خور بود آن ای فتا.
ورکه خود را دوست دارد لعل ناب
خواه تا او دوست دارد آفتاب.
اندر این دو دوستی خود فرق نیست
هر دو جانب جز ضیای شرق نیست.
این جاست که انسان با الهام از قرآن مجید پی می برد که خانواده فقط محیط آمیزش نطفه ها و سلول های نطفه ای اسپرم و اوول و تولید فرزند و تلاقی بدن ها و اصطکاک فیزیکی آنها و آمیزش جنسی نیست، بلکه محیط آمیزش روح ها و جذب و انجذاب باطنی زن و مرد و پر شدن خلأ روحی هر یک به دیگری و به وحدت رسیدن و فنای آنها در یکدیگر است.
این، همان چیزی است که هماهنگ با خلقت و آفرینش زن و مرد است و باید باشد و اگر نیست، عیب و گناه انسان هاست که با دور ماندن از اقتضای آفرینش و الهام نگرفتن از وحی الهى، گرفتار آن شده اند و به جای رسیدن به وحدت، اسیر کثرتند و البته آنهایی که از نور وحی الهی روشنی گرفته و به حیات خانوادگی خود فروغ بخشیده اند، این چنینند.
گفت: معشوقی به عاشق ز امتحان.
در صبوحی کای فلان ابن الفلان.
مرمرا تو دوست تر داری عجب.
یا که خود را! راست گویا ذالکرب.
گفت: من در تو چنان فانی شدم.
که پرم از تو ز ساران تا قدم.
بر من از هستی من جز نام نیست.
در وجودم جز تو ای خوش کام نیست.
زان سبب فانی شدم من این چنین.
همچو سرکه در تو بحر انگبین.
 
 
 پاورقی: 
 
[1]. نبأ (78) آیه 8.
[2] . روم (30) آیه 21.
[3] . فاطر (35) آیه 11.
[4]. شوری (42) آیه 11.
[5] . فتح (48) آیه 4.
 
منبع: کتاب «خانواده در قرآن»
نویسنده: دکتر احمد بهشتی
 

بیشتر بخوانید:
خانواده چیست؟ (بخش اول)
نقش خانواده در سلامت روان  
خانواده و سلامت روان
اهمیت خانواده = سلامت خانواده
نقش خانواده، مدرسه و جامعه در بهداشت روانی