آنچه از زن و مرد توقع می شود، صفات خاص خود ایشان است. 
 
چکیده: همانطور که همسران از جهت اینکه انسان هستند باید ویژگی های مشترکی داشته باشند، از روی دیگر چون دو جنس مخالف هستند باید ویژگی هایی را داشته باشند که در دیگری نیست. همین ویژگی های خاص هست که این دو را با ازدواج به هم پیوند می دهد. با ما همراه باشید تا با عدم سنخیت در همسران بیشتر آشنا شوید. 

تعداد کلمات 1229 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه

تضاد و عدم سنخیت زن و مرد

ارزش یک زن و کمال او، در زن بودن و کامل بودن در جنبه های زنانگی و ارزش و کمال یک مرد، کامل بودن او در جنبه های مردانگی است. اگر مرد، گرایش زنانه و زن گرایش مردانه پیدا کند، کمال نیست، حتی از نظر اسلام، بعضی از صفات است که زیبنده مردان و بعضی از صفات است که زیبنده زنان است.
از آن جا که زن در محافظت مرد قرار می گیرد، باید مرد دارای غیرت ناموسی باشد و ناموس خود را از دستبرد و تجاوز ناپاکان حفظ کند؛ به همین جهت، غیرت، زیبنده مردان است، نه زنان.
امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: «غَیْرَةُ المَرْأةِ کُفْر وغَیْرَةُ الرَّجُلِ إیمان؛[1] غیرت زن، کفر است و غیرت مرد، ایمان.»
و نیز فرمود: «خِیارُ خِصالِ النِسِاءِ شرارُ خِصالِ الرِجالِ: الزَهْوُ وَالجُبْنُ وَالبُخْلُ، فَإذا کانَتِ اَلمَرأةُ مَزْهُوّةً لَمْ تُمَکِّنْ مِنْ نَفْسِها، وَإِذا کانَتْ بَخِیْلَةً حَفِظَتْ مالَها وَمالَ بَعْلِها، وَإذا کانَتْ جَبانَةً فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَى‏ءٍ یَعْرِضُ لَها؛[2] بهترین صفات زنان، بدترین صفات مردان است: تکبر، ترس و بخل. پس، هرگاه زن متکبر باشد، خود را تسلیم هر ناکسی نمی کند و هرگاه بخیل باشد، مال خود و شوهرش را حفظ می کند و هرگاه ترس داشته باشد، خود را از بدنامی دور نگاه می دارد.»

[زن بودن مرد و مرد بودن زن]

زن بودن، هنر می خواهد. همچنان که مرد بودن نیز هنر می خواهد. مردی که گرایش زنانه دارد، زن نمی شود، اما از مقام مردانگی هم سقوط می کند. همچنین زنی که گرایش مردانه دارد، مرد نمی شود، اما از مقام زنانگی نیز سقوط می کند و به قول آن بانوی دانشمند عرب دکتر بنت الشاطى: (تبدیل به جنس سوم می شود!).
اسلام به قدری روی این مسأله حساسیت دارد که حتی با این که زن یا مرد، لباس یکدیگر را بپوشند مخالف است. امام صادق(علیه السلام) می فرمود: «رسول خدا زن و مرد را از این که در پوشیدن لباس، شبیه یکدیگر شوند، منع می کرد.»[3]
پیامبر خدا می فرمود: «خداوند لعنت کند زنانی را که خود را همانند مردان می کنند و خداوند لعنت کند مردانی را که خود را همانند زنان می کنند.»[4]
متأسفانه، یکی از گرفتاری های بشر عصر ما که ارمغان تمدن غربی است، حالت گریز غالبِ زنان غربی از زنانگی و گرایش آنان به طرف مردانگی است. این عارضه کما بیش در مردان غربی نیز پیدا شده است.
مساحقه زنان ناشی از همین عارضه است. طرز آرایش و لباس پوشیدن و ژست های برخی از زنان، ناشی از همین انحراف است.پوشش به زنان، وقار و عظمت می بخشد و آنها را در دل مردان به صورت بت های افسانه ای قرار می دهد، اما زنانی که به اصطلاح دست و دل بازند و با جلوه گری ها و طنازی ها، اخلاق جاهلیت را در جامعه رواج می دهند، بدانند که یک هزارم زنانی که پوشش دارند، در نزد مردان ارزش ندارند و به همین جهت، در کار خویش موفق هم نیستند و مردانی که به آنها دل می دهند، دلی همه جایی و وحشی دارند.
قاعده این است که زن، براساس سنت آفرینش، مرد را به دنبال خود می کشد و او را مجذوب خود می کند، لذا مرد به خواستگاری زن می رود و پس از توافق، امر ازدواج صورت می گیرد و زندگی مشترک، تشکیل می شود.
هر چه مرد در مردانگی و زن در زنانگی خود قوی تر باشند، این کشش، طبیعی تر و ترکیب و اتحاد، کامل تر خواهد بود.
از قدیم گفته اند: (شب زفاف، کم از تخت پادشاهی نیست!).
زنی بهتر می تواند شکار مرد باشد و در شب زفاف، برتر از تخت پادشاهی در دل و جان مرد کشش و طلب به وجود بیاورد، که: از خصلت های زنانه قوی تری برخوردار باشد.
مردی شب زفاف را گران بهاتر از تخت پادشاهی می داند که در محیط پاک و بی آلایشی زیسته باشد و روابط نامشروع، بر جامعه اش حاکم نباشد و خود واقعاً مرد و دارای خصلت های مردانه باشد.

[تضاد در روح جنیست]

این جاست که هر چه زن و مرد از لحاظ مردانگی و زنانگی نامتجانس تر باشند و جاذبه های زنانه و میل و طلب مردانه، قوی تر باشد، سعادت و کامیابی آنها در زندگی بهتر تأمین می شود.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: « مِنْ أخْلاقِ الأنبیاءِ حُبُّ النِساءِ؛[5] علاقه به زنان، از اخلاق پیامبران است.»
بدیهی است، مردی که در مردانگی خود کامل باشد، به جنس مخالف علاقه مند است و پیامبران - که انسان کامل بوده اند - از این جهت الگو بوده اند و از راه مشروع، محبت خود را به جنس مخالف ابراز می داشته اند.
پیشوایان دینی ما، محبت مرد به زن را نشان زیادی ایمان دانسته اند؛ یعنی همان طوری که ایمان به خدا، برآوردن یک نیاز فطری است و کمال محسوب می شود، محبت به زنان نیز برآوردن یک نیاز فطری و کمال است.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ما أظُنُّ رَجُلاً یزدادُ فى الإیمانِ خَیْراً إى ازدادَ حُبّاً للنِساء؛[6] گمان نمی کنم مردی از لحاظ ایمان بر خیر خود بیفزاید، مگر این که بر محبتش به زنان نیز افزوده می شود.»
در همین رابطه است که در مورد صفات کمالیه زن نیز تعبیراتی حکیمانه در منابع اسلامی آمده است:.
پیامبر خداْ فرمود: «أَفْضَلُ نِساءِ أمّتِى اَصْبَحُهُنَّ وَجهاً وَأقَلُّهُنَّ مهراً؛[7]بهترین زنان امت من آنهایی هستند که صورتشان زیباتر و مهرشان کمتر باشد.»
در حقیقت می خواهد بگوید: زیبایی صورت یا مهر کم، به تنهایی کمال نیست، بلکه وقتی با هم همراه می شوند، کمال است؛ زیرا معلوم می شود که زن نمی خواهد زیبایی صورت خود را به مهر بفروشد.
امام باقر(علیه السلام) فرمود: «إذا أرادَ أحَدُکُمْ أنْ یَتَزَوَّجَ فلیَسأَلْ عَنْ شَعْرِهِا کَما یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِها، فَإنَّ الشعْرَ أحَدُ الجَمالَیْنِ؛[8]
هنگامی که یکی از شما می خواهد ازدواج کند، از موی زن سؤال کند، همان گونه که از صورتش سؤال می کند، زیرا مو یکی از زیبایی هاست.»
پیامبر خدا فرمود: «بهترین زنان شما، زنی است که فرزند بزاید و مهربان باشد و خودش را بپوشد و پاکدامن باشد؛ در میان خانواده اش عزیز و نزد شوهرش رام باشد، در برابر همسرش خود را جلوه بدهد و در برابر مردان بیگانه خود را حفظ کند، سخن شوهرش را بشنود و او را اطاعت کند و در خلوت، خود را در اختیار اوقرار دهد.»[9]
درباره دو تعبیر درحدیث فوق کمی دقت کنیم که عبارتند از: پوشش و پاکدامنى. زنانی که پوشش ندارند، کمتر در جذب مرد و ایجاد حالت طلب و عطش در مردان موفقند. پوشش به زنان، وقار و عظمت می بخشد و آنها را در دل مردان به صورت بت های افسانه ای قرار می دهد، اما زنانی که به اصطلاح دست و دل بازند و با جلوه گری ها و طنازی ها، اخلاق جاهلیت را در جامعه رواج می دهند،[10] بدانند که یک هزارم زنانی که پوشش دارند، در نزد مردان ارزش ندارند و به همین جهت، در کار خویش موفق هم نیستند و مردانی که به آنها دل می دهند، دلی همه جایی و وحشی دارند.
پاکدامنی نیز به گوهر وجود زن ارزش می دهد. زنان هر جایی و هرزه، خود را در حد مبلغ ناچیزی که دریافت می کنند، تنزل می دهند و به هیچ وجه نمی توانند برای خود جایی در دلی باز کنند.
آنها باید بدانند که فقط وسیله ای برای اطفای شهوات شیطانی مردان هوسباز هستند و هرگز کسی به آنها به عنوان شریک زندگی و یار و همدم و مونس نگاه نمی کند و روزی که جلوه جوانی خود را از دست دادند، متوجه می شوند که آن مردانی که مگس وار گرد شیرینی می چرخیدند، آنها را فراموش می کنند.
 
پاورقی:

[1]. نهج البلاغه، حکمت 119.
[2]. همان، حکمت 226.
[3]. ر .ک: شیخ مرتضی انصارى، مکاسب محرمه، النوع الرابع ... المسألة /2.
[4]. همان.
[5]. روضة المتقین، ج‏8، ص‏87.
[6]. همان.
[7]. همان، ص‏95.
[8]. وسایل الشیعه، باب 21 (از ابواب مقدمات نکاح) حدیث‏3.
[9]. روضة المتقین، ج‏8، ص‏102.
[10]. قرآن کریم می فرماید: وَلاتَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولى؛ از جلوه گری ها وطنازی هایی که از اخلاق جاهلیت است، خودداری کنید.(احزاب (33) آیه 33.).
 
منبع: کتاب «خانواده در قرآن»
نویسنده: دکتر احمد بهشتی
 

بیشتر بخوانید:
پذیرش جنبه های مردانگی و زنانگی خویشتن
شباهت های زن و مرد از نگاه قرآن کریم (بخش اول)
روان شناسی زن و مرد(قسمت اول )
توجه به تفاوت های زن و مرد
تفاوت‌های مغز زنانه و مغز مردانه
مشترکات زن و مرد (بخش اول)
مشترکات زن و مرد (بخش دوم)