انزوا یکی از علائم منفی اسکیزوفرنی است.
 
چکیده: گرچه پیشرفت هایی در رویارویی با بیماری اسکیزوفرنی صورت گرفته، اما تجربه نشان داده است که اطلاعات بسیاری از مبتلایان و خانواده هایشان در این زمینه کم می باشد. در این نوشتار به بیان یکی دیگر از علایم مثبت و نیز علایم منفی این بیماری می پردازیم. با ما همراه باشید. 

تعداد کلمات 1121  / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
 

3- اختلال تفکر

اختلال فکری در اثر گسیختگی یا وقفه در رشته ی افکار به وجود می آید. و معمولا با الگوهای اختلال در کلام (مانند پریدن از شاخه ای به شاخه ی دیگر) یا گفتن مطالب نامربوط یا استفاده از واژه های من درآری یا بی معنی بروز می کند.
بدیهی است که این اختلال تفکر در همه ی ما عادی است. بنابراین اگر این اختلال به سطح قابل توجهی برسد، به طرز چشم گیری در ارتباط فرد با سایرین ایجاد اختلال کرده و شاید بتوان آن را به عنوان یک علامت به حساب آورد.
رفتار آشفته ی خشن نیز از زیرمجموعه ی این عنوان وسیع است که شامل علایم کاتاتونیک می شود که نشانگر بالاترین سطوح فعالیت (برانگیختگی با سکون (بهت) است که ارتباطی به تحریک ناشی از محیط فرد ندارد. این مقوله همچنین شامل مشکلات ناشی از فعالیت های روزمره ی زندگی فرد مانند لباس پوشیدن، بهداشت فردی رابطه ی زناشویی است. در این مورد هم چنین وضعی به معنای نامتعارف بودن محض فرد نیست.
«جیم به عنوان نقاش و انجام تزئینات داخلی ساختمان در شرکت عمویش کار می کرد. ضمن این که از داشتن چند مسئولیت در کارش لذت می برد، و درآمد خوبی هم داشت. او مثل برخی از جوانان رفتن به محیط های پرخطر و مصرف مواد را نیز شروع کرد. وقتی این احساس در او به وجود آمد که دیگران ذهن او را می خوانند به تدریج منزوی شد. کمتر بیرون می رفت و سرانجام سر کار هم نرفت. ساعت های متمادی در تنهایی سعی می کرد از تجربه هایش سردرآورده و به معنای آنها پی ببرد. همچنان که دل مشغولی هایش با این تجربه ها بیشتر می شد، کمتر حرف می زد. تا این که همسرش راشل احساس کرد که او دچار مشکلی شده است که او از آن سردرنمی آورد. جیم حرف های بی سر و ته میزد و از آن چه تجربه می کرده و معتقد بود همه از آن تجربه ها خبر دارند سخن می گفت. با این که راشل سعی می کرد برایش توضیح دهد که چیزی درباره ی تجربه های او نمی داند، اما جیم باور نمی کرد، و اغلب خیال می کرد راشل می خواهد گولش بزند و آزرده خاطر می شد. موقع گفتگو و بنا به این که در آن لحظه چه چیزی برایش مهم تر بود، از موضوعی به موضوع دیگری می پرید. در این دوره کم تحرک شد. در حالی که قبلا از حضور در بیرون از خانه لذت می برد، اما به تدریج بی انگیزه شده، و ساعات طولانی در اتاق در بسته می ماند. سرانجام راشل او را واداشت به پزشک رجوع کند. و جیم تحت دارودرمانی و روان درمانی قرار گرفته و وضعش رو به بهبود گذاشتن به تدریج توانست وضعش را مدیریت کرده، کمتر بر تجربه های درونی تمرکز کنده و بیشتر به انجام وظایف محوله ی روزمره بپردازد.»
 

علایم منفی

تعداد علایم منفی بی شمار است. اساسا وقتی می توانیم علایم منفی را در فرد تشخیص دهیم که رفتار یا تجربه ای که به طور طبیعی انتظار می رود در او دیده نشود. چنین تعریفی تا حدودی از نظر اجتماعی پذیرفته شده است، و پزشکان بالینی باید با توجه به شرایط اجتماعی ویژهی فرد دست به تشخیص بیماری بزنند.
علایم منفی عبارتند از:
 

بی تفاوتی

فرد نسبت به فعالیت هایی که پیش از این برایش اهمیت داشته؛ مثل وظایف شغلی، سرگرمی های شخصی یا سایر علایق بی تفاوت شده و علاقه ای نشان نمی دهد.

کم حرف شدن

 فرد کمتر حرف می زند و در بحث ها از پاسخ گویی امتناع می ورزد، به ویژه اگر پیشتر در پرسش و پاسخ نقش فعالی داشته باشد.

عدم تناسب واکنش

عدم واکنش به خبرهای غم انگیز یا شاد، یا واکنش متفاوت به خبر، یعنی بیمار به خبرهای غم انگیز به شوخی و برعکس به خبرهای خوشحال کننده با تأثر و اندوه واکنش نشان می دهد.

انزوا

فرد از دوستان و خانواده دوری می جوید، و مایل نیست هیچ گونه تماسی با مردم داشته باشد. به گونه ای علاقه ای خاص به انزوا دارد.

کاهش مهارتهای اجتماعی

فرد در بحث و رویارویی با شرایط اجتماعی روزمره دچار مشکل می شود.
در اینجا مشکل کلیدی این است که عوامل دیگری می تواند موجب بعضی علایم مشابه ی شود که در بالا یاد شد. معمولا برای درمان اسکیزوفرنی در درجه ی اول داروی نورولپتیک یا داروی آنتی سایکوتیک تجویز می شود موارد مربوط به این نوع درمان و شیوه های درمانی دیگر به تفصیل در فصل شش مورد بحث قرار گرفته است. به هرحال لازم به ذکر است که بعضی از عوارض جانبی داروی آنتی سایکوتیک عبارت از بی تفاوتی، اندوه و کم انگیزه گی است. به علاوه افسردگی هم می تواند با بعضی یا همه ی علایم منفی یاد شده همراه باشد. بنابراین لازم است پیش از آن که این علایم را به اسکیزوفرنی ربط دهیم، از این داروها استفاده نکنیم.
«شروع بیماری سیمون با خلوت گزینی های چند ساعته بروز کرد. او در میان جمع دچار تنش می شد، و در تنهایی احساس آرامش می کرد. سیمون می خواست با خودش باشد و بر افکارش متمرکز شود، و برای پرداختن به کارهای دیگر انرژی چندانی نداشت. از آنجا که مایل بود در اتاق خودش دوستانش را ببیند، از بیرون رفتن با آنها اجتناب می ورزید. بنابراین با آنها کمتر در تماس بود. عامل دردناک در این دوره برای مادرش این بود که وقتی به او گفتند خاله اش در بیمارستان بستری شده هیچ واکنشی از خود نشان نداد. درحالی که سیمون پیش از این رابطه صمیمانه ای با خاله اش داشت. سیمون قبلا بعد از مدرسه به طور منظم به دیدن خاله اش می رفت، و در نوجوانی همواره با خاله و شوهر او به سفر می رفت. مادرش که از بیماری خواهرش ناراحت بود با واکنشی که سیمون به بیماری خاله اش نشان داده احساس کرد که دیگر برای همیشه سیمون را از دست داده است، زیرا سردرنمی آورد چرا او نسبت به بیماری خاله اش واکنشی نشان نمی دهد، و این مسأله موجب خشم و درماندگی او شد. مادر سیمون نمیدانست که آیا این بی تفاوتی به بیماری سیمون مربوط است یا او دیگر به خاله ای که قبلا برایش اهمیت داشت علاقه ای ندارد.»
بیمار اسکیزوفرنی باید حداقل دو علامت کلیدی را برای مدت یک ماه تجربه کرده باشد. به علاوه، باید مدرکی هم وجود داشته باشد که این علایم موجب نابسامانی در وضع شغل، تحصیل، خانواده یا مسئولیت بیمار در مورد خودش شده است.
در ضمن باید شواهدی هم بر اختلال بیش از یک دوره ی حداقل شش ماهه وجود داشته باشد. ممکن است این اختلال با علایم کمتر یا علایمی با شدتی کمتر از دوره ی یک ماهه باشد. در صورتی که علائم پیامد چگونگی درمان (به طور مثال صرع)، سوء مصرف دارو یا اختلال خلقی، مانند اختلال دو قطبی باشد، تشخیص اسکیزوفرنی داده نمی شود.

 
 
منبع: کتاب «مدارا با بیماران اسکیزوفرنی»
نویسنده: استیون جونز و پیتر هیوارد

بیشتر بخوانید:  
علایم عمده اسکیزوفرنی چیست؟ (بخش اول)
درمان بیماران اسکیزوفرنی
انواع رفتارهای نابهنجار و اختلال های روانی (بخش اول)
انواع رفتارهای نابهنجار و اختلال های روانی (بخش دوم)
اسکیزوفرنیا در نوجوانان
بررسی اسکیزوفرنی و سایر روان پریشی ها