حسن خلق در صورت ملکه شدن در وجود انسان، دارای برکات ماندگاری است. 
 
چکیده: حسن خلق، یکی از مکارم اخلاقی است که دربردارنده آثار است که این آثار محدود به زندگی فردی و یا دنیایی انسان نمی شود. در این نوشتار به توضیحی پیرامون واژه حسن خلق می پردازیم.

تعداد کلمات 1144 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
راضیه مرزانی

مقدمه

داشتن روابط اجتماعی مناسب، یکی از اهداف دین به شمار می آید. علت این امر آن است که جامعه آرام، می تواند زمینه ساز هدایت افراد به سمت راستی و صداقت باشد. از همین روی در متون دینی اعم از قرآن و روایات اهل بیت (علیهم السلام) به آن دسته از صفات اخلاقی ای که به افزایش روابط درست و سالم میان افراد جامعه کمک می کند، با تاکید بیشتری مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از این صفت ها، «حسن خلق» می باشد که در مقابل آن «سوء خلق» قرار دارد. در روایات اهل بیت (علیهم السلام) حسن خلق را از بهترین نیکی ها به شمار آورده اند[1] که اگر در صورت انسانی تمثل پیدا کند، چیزی زیباتر از آن را نمی شود تصور کرد.
ارزشمندی «حسن خلق» به عنوان یک صفتی که با بُعد اجتماعی انسان در ارتباط است در نگاه اسلام به همین تعداد روایات محدود نمی شود. مایه میمنت و برکت[2]، رشد[3]، نیمی از دین و ایمان[4]، مایه تقرب به خداوند متعال[5]، عامل سعادت و خوشبختی انسان[6] و بهترین خیری که خدای متعال به مومن داده است[7]، از جمله روایت هایی است که به بیان ارزشمندی و جایگاه ویژه آن در صفات اخلاقی اشاره دارد.
با بیان برخی از این روایات می توان به دست آورد که این صفت در نزد دین اسلام، دارای اهمیت بوده و باید به درستی آن را شناخت و در تعیین مصادیق آن کوشا بود.
 

حسن خلق چیست؟

1.معنای لغوی «حُسن»

در ابتدا لازم است یک تبیین مفهومی از معنای «حسن خلق» داشته باشیم. راغب اصفهانی در کتاب «المفردات» در تعریف خُلق اینگونه بیان می دارد: «خلق (به فتح خاء) و خُلق (به ضم خاء) در اصل یکی است، مثل شَرب و شُرب، کلمه خَلق در مورد اشکال و اجسام و صورت هایی است که با حواس انسانی قابل درک است و خُلق آن قوا و نیکویی هایی است که با فطرت و دل آدمی قابل درک است.»[8]
مرحوم طبرسی در کتاب مجمع البیان در تعریف حقیقت خُلق بیان می دارد که آداب و خوی هایی است که نفس آدمی کسب می کند. او در ادامه به بیان تفاوت دو واژه «خُلق» و «خیم» می پردازد. او قائل است که خلق از آن جهت خلق نامیده شده است که همانند امور خلقی و آفرینشی در انسان می شود، اما سجایا و خوی هایی که طبیعی انسان است، «خیم» نامیده می شوند. از این روی «خلق» همان طبیعت و صفاتی است که انسان آن را کسب می کند و به گونه ای مکتسب است و «خیم» همان طبیعت غریزی انسان است که در ذات او به امانت قرار داده شده است.[9]
آنچه از معانی بیان شده به دست می آید این است که زیبایی و زشتی در دو شکل قابل تصور است. گونه ای از آن در زیبایی های ظاهری و جسمی است که نمی توان داشتن این نوع از زیبایی را دلیلی بر گرفتن پاداش و یا مورد عذاب قرار گرفتن دانست (مورد تمجید و ستایش) و گونه ای دیگر که به اوصاف درونی و باطنی انسان مربوط می شود، می تواند مورد خطاب الهی قرار گرفته و بر آن ثواب و یا عقاب متصور شد.
این امر به راحتی از سوی عقل و دین مورد پذیرش است که امور ظاهری که انسان در پیدایی آن دخلی نداشته است، نمی تواند مورد تمجید و ستایش قرار بگیرد و آنچه مهم است، زیبایی درون است که در رفتارهای انسان با خود و دیگران آن را آشکار می سازد.
در قرآن کریم، این واژه در سوره شعراء آیه 137 و نیز سوره قلم آیه 4 آمده است.
 

2.معنای لغوی «خُلق»

«خُلق» در اصطلاح عبارت است از ملکه یا کیفیت ثابتی در انسان که به گونه ای در سرشت انسان جای گرفته است. در این تعریف، منظور از «ملکه» حالت و کیفیتی است که به کندی از بین می رود و در مقابل آن واژه «حال» قرار دارد که کیفیتی نفسانی است که به سرعت از بین می رود.[10] در توضیح می توان این گونه گفت، خُلق از طریق مزاج و عادت به انجام کاری بدون فکر و گذراندن وقتی به وجود می آید و فاعل آن برای انجام آن وقتی را برای تفکر نمی گذارد. کسی که خُلق سخاوت را در خود نهادینه کرده، در هنگام بخشش دچار تردید و شک نمی شود و به راحتی آن مال طلب شده از دیگران را به ایشان می بخشد، ولی کسی که این صفت در او ملکه نشده است برای بخشش مالی که در دست دارد به دیگران هزار بار این سئوالات را از خود می پرسد که آیا از این مال به دیگری بدهم یا نه؟ چرا باید از مالم بدهم؟ آیا جایگزینی برای آن مالم هست؟ چگونه این مال جبران خواهد شد؟ و هزاران سئوال دیگر که ممکن است او را از بخشیدن مال به دیگری منصرف کند.
 

معنای «حُسن خلق»

«حسن خلق» را می توان به دو گونه تصور کرد. گاه می توان از حسن خلق یک معنای اعمی را در نظر داشت که با این تصور، انسانی را که دارای همه اخلاق نیکوست را دارای حسن خلق می دانند و در مقابل آن سوء خلق به معنای متصف بودن به صفات زشت و ناپسند. اما برای این اصطلاح، معنای دیگری هم قابل تصور است که به گونه ای اخص از معنای نخست است، و آن برخورد با مردم با گفتار خوش و روی شاد و چهره ای گشاد است به گونه ای که از خشونت در گفتار و ترشرویی و درشت خویی خود را پرهیز می دهد[11] و در این پژوهش آن معنایی که مدنظر پژوهشگر می باشد همان معنای دوم است.
در جمع بندی نهایی می توان این گونه بیان داشت که «حسن خلق» آن دسته از خوی هایی است که حسن اجتماعی و عرفی داشته و مایه بهزیستی و تحکیم روابط اجتماعی می شود. با این صفت، مردم به ادب گذاشتن و نیز احترام قائل شدن برای یکدیگر مشغول شده و با ایجاد مهر و محبت به زندگی و نیز اجتماع خویش نشاط می بخشند.[12]
در دسته بندی صفات می توان صفاتی را در کنار این صفت قرار داد که سبب کرامت و بزرگواری انسان شده و تعالی و کمال روحی او را در پیش خواهد داشت و در سطحی بالاتر از ارزشیابی عرف و دید اجتماعی قرار دارد که از آن به «مکارم اخلاق» نام برده می شود.[13]
 
 
پی نوشت:

[1] . الخصال، ص 29، ح 102.
[2] . مسند الشهاب، ج 1، ص 66، ح 54.
[3] . المسند ابن حنبل، ج 5، ص 441، ح 4162.
[4] . الخصال، ص 30.
[5] . الکافی، ج 8، ص 69.
[6] . مسند الشهاب، ج 1، ص 199، ح 300.
[7] . الخصال، ص 30، ح 107.
[8] . راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن الکریم، دمشق: دارالقلم، 1412، ص 397.
[9] . فصل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت: شریف الرضی، ششم، 1392، ج 11، ص 86.
[10] . مرتضی رحیمی، خلق عظیم پیامبر(صلی الله علیه و آله)، مجله معرفت، شهریور 1388، شماره 141، سال 18، ص 100.
[11] . همان، ص 101.
[12] .  همان.
[13] . همان.



 
منابع
  1. اصفهانی، راغب، مفردات القرآن الکریم، دمشق: درالقلم، 1412ق.
  2. آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، ۱۳۶۶ش.
  3. بابویه قمی، ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین، الخصال، قم: موسسه نشر اسلامی، چهارم، 1414 ق.
  4. بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین؛ شعب الایمان، بیروت، دارالفکر، چ اول، ۱۴۲۴ق.
  5. جعفر بن محمد الصادق (علیهم السلام)، مصباح الشریعه، مترجم: علامه مصطفوی، تهران: انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، اول، 1360.
  6. حرانی، ابن شعبه حسن بن علی؛ تحف العقول عن آل الرسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
  7. رحیمی، مرتضی، «خلق عظیم پیامبر (صلی الله علیه و آله)، مجله معرفت، شماره 141، سال 18، شهریور 1388.
  8. شیبانی، احمد بن محمد، محقق: عبدالله محمد درویش، بیروت: دارالفکر، دوم، 1414 ق.
  9. صدوق، محمد بن علی بن­ بابویه؛ الأمالی، انتشارات اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، ۱۳۶۲ش.
  10. صدوق، محمد بن علی بن­ بابویه؛ عیون أخبار الرضا علیه­السلام، نشر جهان، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
  11. صدوق، محمد بن علی بن ­بابویه؛ فضائل الأشهر الثلاثة، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، ۱۳۹۶ق.
  12. صدوق، محمّد بن علی بن بابویه؛ معانی الأخبار، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  13. طبرسی، رضی الدین حسن، مکارم الاخلاق، بیروت: شریف الرضی، ششم، 1392 ق.
  14. القضاعی، ابوعبدالله محمد بن سلامه، مسند الشهاب، محقق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، بیروت: موسسه الرساله، اول، 1405 ق.
  15. کلینی، محمدبن یعقوب، محقق: علی اکبر غفاری، بیروت: دارصعب و دارالتعارف، چهارم، 1401 ق.
  16. مجلسی محمد باقر؛ بحار الأنوار، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ق.
  17. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی و عطایی، محمدرضا؛ مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام/ ترجمه تنبیه الخواطر، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.

بیشتر بخوانید:
خوش گفتاری با دیگران (با استفاده از آیات قرآن کریم)
آداب معاشرت با مردم (بخش اول)
آداب معاشرت با مردم (بخش دوم)
راه های رسیدن به آرامش روانی