فردی که شستشوی مغزی می شود، بی چون و چرا با افکار و خواسته های گروه موافقت می کند.

ادامه تکنیک های شستشوی مغزی

ه. شستشوگران مغزی وقتی متوجه می شوند قربانی تغییر کرده، به او پاداش می دهند. زمانی که قربانی به طور کامل در هم شکسته شد و خودش نیز از این وضعیت ابراز خوشنودی نمود، حال وقت این است که شخصیت جدیدش شکل گیرد. این پروسه ممکن است از چند هفته تا چند سال و بسته به شرایط شستشوی مغزی، به طول انجامد.
یکی از عجیب ترین و افراطی ترین شکل رضایت از وضعیت موجود، با نام سندروم استکهلم، شناخته می شود.  در سال 1973 دو سارق بانک در سوئد، 4 نفر از کارمندان بانک را به مدت 131 ساعت به گروگان گرفتند[1]. بعد از اینکه گروگان ها آزاد شدند، به شدت به گروگان گیرها وابسته شده بودند و برای تخفیف مجازات آن ها تلاش می کردند. پتی هارست نوه ویلیام رندولف هارست، میلیاردر آمریکایی و روزنامه نگار که در سال 1974 توسط یک گروه تروریستی رادیکال چپ به نام ارتش آزادیبخش سمبیونس ربوده شده بود، نیز یکی از قربانیان مشهور سندروم استکهلم است.
 
و. شیوه های جدید فکر کردن را در ذهن قربانی جایگزین می کنند. وقتی ذهن قربانی را از اطلاعات سابق و داشته های قبلی خالی کردند، حالا نوبت جایگزینی است. در این روند بیشتر از تکنیک های تنبیه و پاداش استفاده می شود تا افکار و خواسته های مد نظر را به قربانی بخورانند. وقتی قربانی بر طبق نظر و خواست شویندگان مغزی، فکر و عمل کرد، در عوض به او پاداش می دهند و در صورتی که افکار و رفتار قربانی اندکی از معیارهای مدنظر فاصله گرفت، از شیوه های تنبیهی استفاده خواهد شد.
یکی از شیوه های پاداش این است که قربانی را با یک نام جدید صدا می زنند.
 
ز. شستشو و سپس آزمودن قربانی. معمولاً تکنیک های شستشوی مغزی اثربخش بوده و جواب می دهند، اما بیشتر شستشوگران مغزی لازم می دانند عمق تأثیر گذاری خود بر قربانی را آزموده و کنترل نمایند. این کنترل، بسته به اهداف شستشوگران، به طرق مختلف انجام می شود:
اخاذی مالی یکی از روش های کنترل و آزمودن قربانی است و علاوه بر این هدف، جیب های شستشوگران را نیز پر می کند.
ارتکاب اعمال مجرمانه برای شستشو دهنده مغزی نیز از روش های دیگر آزمودن قربانی است.
 

2. از کجا بفهمیم شخصی شستشوی مغزی شده است؟

الف. به دنبال ترکیبی از تعصب و وابستگی باشید. قربانیان شستشوی مغزی نسبت به اعضاء و یا رهبر گروه به شدت وسواس و تعصب از خود نشان می دهند. از سوی دیگر به نظر می رسد این افراد بدون کمک گروه و یا رهبر خود نمی توانند مشکلاتشان را حل کنند.
 
ب. بدون چون و چرا موافقت می کنند. قربانیان شستشوی مغزی بدون هیچ گونه تردید و چون و چرایی با هر چه گروه و یا رهبرشان به آن ها دیکته کند، موافقت می کنند و در پذیرش آنچه به آن ها دیکته شود، هیچ اعتراضی نمی کنند. همچنین این افراد ممکن است از اشخاصی که با دیدگاه هایشان موافق نباشند، دوری کنند.

ج. از زندگی عادی و روزمره سابق خود کناره گیری می کنند. قربانیان شستشوی مغزی تمایل دارند از تمام آنچه که به زندگی و شخصیتِ قبل از شستشو شدن مغزی آن هاست، دوری کنند[2].
برخی قربانیان ممکن است خشم خود را درونی سازی کرده که این رفتار به افسردگی، مشکلات جسمی و حتی خودکشی منجر خواهد شد. برخی دیگر ممکن است خشم خود را نسبت به برخی افراد ابراز کنند، معمولاً این افراد را علت بوجود آمدن مشکلات خود می پندازند. این ابراز خشم ممکن است در قالب مواجهه کلامی و حتی بدنی، رخ دهد.
 

3. نجات فرد قربانی شستشوی مغزی

الف. قربانی را آگاه کنید که شستشوی مغزی شده است. وقتی قربانی با این سخن روبرو شود، معمولاً اصل موضوع را انکار می کند. اما باید به تدریج و کم کم او را نسبت به اتفاقی که برای افکارش افتاده آگاه نمود.
 
ب. قربانی را با نظرات مخالف با آنچه بدان ها معتقد است، مواجه سازید. وقتی فردی را که شستشوی مغزی شده با نظرات متفاوتی روبرو سازید، کم کم متوجه می شود که علاوه بر آن چه اعتقاد دارد، واقعیت های دیگری نیز وجود دارد، و در نتیجه به حقانیت اعتقادات و باورهای خود شک می کند[3].
برخی از نظرات و ایده هایی که ارائه می شود، ممکن است مقاومت قربانی در مقابل تغییر را افزایش دهند. پس بهتر است کاملاً صادقانه و بدون تعصب، اطلاعات صحیح را به قربانی ارائه نمایید.
 
ج. قربانی را تشویق و ترغیب کنید تا با استفاده از اطلاعات جدیدی که به او ارائه داده اید، خودش تصمیم نهایی را بگیرد. انسان فطرتاً خواهان آزادی است و از هر گونه اجبار، فراری است. اگر قربانی احساس کند شما می خواهید برایش تصمیم بگیرید و یا اینکه قرار است در نهایت با اطلاعات ارائه شده او را مجبور به پذیرش نظر خود کنید، قطعاً در مقابل تغییر مقاومت خواهد کرد. اما اگر سعی کنید تنها به ارائه بی طرفانه اطلاعات بپردازید و در عمل نشان دهید که قصد تغییر نظر او را ندارید و در حقیقت اختیار را به خود او بسپارید، حتماً نتیجه بهتری خواهید گرفت.
سید مصطفی سید آقامیری

پی نوشت:


[1] Joseph M Carver, Love and Stockholm Syndrome: The Mystery of Loving an Abuser, (Sep, 2016), site: counsellingresource.
[2] Jack Phil, Dr. Phil’s Advice for a Woman in a Custody Battle with Her Parents, (November, 2016), site: drphil.
[3] Adam Dachis, Brainwashing Techniques You Encounter Every Day (and How to Avoid Them), (July, 2012), site:lifehack.

بیشتر بخوانید:
چه کنیم تا شستشوی مغزی نشویم؟ (بخش اول)
تکنیکهای شستشوی مغزی و راههای مقابله با آن 
شستشوی مغزی چطور عمل می کند؟