تأثیر خانه و خانواده در فرد، نامحدود است و می توان گفت پایه های تربیتی فرد در خانه نهاده می شود.

مقدمه

تربیت در اصطلاح، کوشش برای ایجاد دگرگونی مطلوب در فرد و به کمال رساندن تدریجی و مداوم او است. به عبارت دیگر، تربیت به فعلیت رساندن استعدادها، به کمال رساندن فرد مستعد کمال و نیز مراقبت از او در مسیر رشد و سیر او به سوی کمال است.
 

اهمیت تربیت

از تعریف بالا اهمیت فراوان تربیت آشکار می گردد؛ چون انسان، ترکیبی از استعدادها و قوای جسمی و روحی است. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی انسان ها را به معادن تشبیه کرده و فرموده است: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه؛(1) مردم معدن هایی هستند همچون معادن طلا و نقره.»
چنانچه این استعدادها به شکوفایی و فعلیت نرسد، زندگی انسان بیهوده و عبث خواهد بود و کسی که هدف مشخص و اعتقادات راسخی دارد، هرگز بدین وضع راضی نیست، بلکه همواره در مسیر کمال گام می نهد و هر لحظه خود را به هدف نزدیک تر می کند. پس انسانی دور از تربیت، یعنی انسان دور از حیات فرهنگی و اعتقادی، دور از کمال و پیشرفت، انسان بی هدف و بالاخره انسانی دور از انسانیت است.
 

عوامل اصلی مؤثر در تربیت

عوامل گوناگونی پیوسته در تربیت انسان و زندگانی او تأثیر می گذارند. برخی از این عوامل عبارت از:

1. خانواده

تأثیر خانه و خانواده در فرد، نامحدود است و می توان گفت پایه های تربیتی فرد در خانه نهاده می شود؛ چون فضای خانه آرامش و نیازمندی های روانی او را تأمین می کند و فرصتی را برای ارضای تمایلات و غرایز او فراهم می سازد و این امور در چگونگی رشد کودک مؤثر است. خانه اساس سلامت اخلاقی کودک را بنیانگذاری می کند؛ زیرا او ارزش های اخلاقی، علاقه به راستی و درستی و تنفر از دروغ و نادرستی، گرایش به تعاون و همکاری، علاقه به همنوع و بالاخره دوست داشتن فضائل و مبارزه با رذائل را از محیط خانه فرا می گیرد.
ساختار عقلانی کودک، از طریق مسموعات (شنیدن الفاظ به کار رفته در میان افراد خانواده، داستان ها و ...)، خواندنی ها (مانند کتاب ها و مطبوعات و ...) و مشاهدات (مانند تلویزیون، حوادثی که در محیط خانواده رخ می دهد و رفتارهایی که از بزرگترها می بیند)، بنیان نهاده می شود.
 

2. مدرسه و محیط های آموزشی

از آنجا که تمام ملت ها می کوشند کودکان خود را درست تربیت کنند و از آثار منفی محیط خانوادگی بکاهند، مدارس تأسیس شدند تا محیطی تربیتی که از یکسو مورد پذیرش اجتماع و از سوی دیگر مورد حمایت دولت هاست، فراهم شود.
 

3. جمعیت های دینی و اخلاقی

در زمان های گذشته و در عصر کنونی، گروه هایی دینی و اخلاقی مهم ترین نقش را مانند واعظان به تربیت افراد داشته اند و برای یاری رساندن به ملت ها، با برگزاری مجالس گوناگون دینی و برگزاری همایش ها، انتشار کتاب ها و ... گام های مهمی را در این مسیر برداشته اند.
 

4. عوامل پیش بینی نشده

عوامل دیگری هم وجود دارند که پیش بینی نشده اند و ناخودآگاه در طرز رشد انسان بسیار تأثیرگذارند؛ مانند وارثت، محیط شهر و روستا، دوستان و هر عامل دیگری که انسان ناخواسته از آن تأثیر می پذیرد و اخلاق و رفتار او را دگرگون می سازد.

انواع تربیت:

1. تربیت جسم

تربیت بدنی، پروراندن جسم انسان است تا او بتواند به اعمال گوناگونی بپردازد و بدنش در برابر بیماری ها مقاوم گردد. شنا، تیراندازی و سوارکاری بخشی از روش های تربیت بدنی در اسلام است که روایاتی از رسول اکرم(ص) نیز در این باره نقل شده است. هدف از اینگونه تربیت، تقویت جسم و تمرین آن بر تحمل ناهمواری هاست. پس بهره برداری و تمتع از زندگی، یکی از هدف های تربیت بدنی در اسلام است؛ زیرا بدن ناتوان نمی تواند بهره خویش را از زندگانی به دست آورد.
پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «ان لبدنک علیک حقا؛ برای بدن تو، حقی است که باید آن را ادا کنی.»
براساس این حدیث باید وسایل تغذیه و آسایش و بهداشت بدن را فراهم ساخت. اسلام ما را به بهره برداری از مزایای دنیا برای بدن دعوت می کند، اما درصدد تنظیم و تعدیل نیازهای آن است؛ زیرا اگر انسان بخواهد به گونه های افسار گسیخته درصدد تأمین نیازهای جسم خود باشد، در هیچ حدی متوقف نمی شود.
 

2. تربیت عقل

اسلام دینی فطری است و تمام قوا و نیروهای انسانی را محترم می شمرد و از راه صحیح و به دور از افراط و تفریط، آنها را پرورش می دهد. به همین جهت، عقل را نیرویی با ارزش معرفی و آن را در راه خیر و نیکی تربیت می کند. اسلام عقل بشر را به بهره برداری از نیروهای مادی و به کارگیری آنها برای زندگانی متوجه می سازد. قرآن کریم می فرماید: «فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه؛(2) در اطراف زمین بگردید و از روزی خدا بخورید.» «و لقد مکناکم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش؛(3) ما به شما در زمین، قدرت و توانایی دادیم و در آن، وسایل زندگی شما را فراهم ساختیم.»
اسلام واقعیت زندگی زمینی بشر را فراموش نکرده است و تاریخ گواه است که مسلمانان تا چه پایه در امور مادی ترقی کردند. ولی پیشرفت مادی، آنها را فریب نداد و هرگز آنها را از انسانیت خارج نکرد و این نکته مهم ترین امتیازی است که میان روش تربیتی اسلام و دیگر روش ها وجود دارد.
در اسلام پیوند میان انسان و خدا، براساس محبت و مودت و امید است؛ علاقه ای ناگسستنی که عقل و روح را به هم مربوط می سازد. به همین جهت، عقل در تعالیم اسلامی دستخوش انحراف و گمراهی نمی گردد و هرگز از طریق خیر منحرف نمی شود و از معلومات و اکتشافات در راه شر بهره برداری نمی کند.
میان روح و ماده پیوندی وجود دارد که در نتیجه آن انسان اسیر ماده نمی شود و ظواهر دنیوی هرگز نمی توانند او را مغلوب کنند؛ بلکه انسان در سایه چنین تربیتی در همه حال به یاد خداست و همواره از او استمداد می جوید. از این رو، در تعالیم اسلامی انسان عنصری فعال و مؤثر در ماده است، نه آنکه او تحت تأثیر آن قرار می گیرد.
 

3. تربیت روح

اسلام عنایت خاصی به پرورش روح دارد؛ چون مرکز و کانون شخصیت انسان را تشکیل می دهد و بدون تردید نیروی مجهول، بزرگترین نیرو در وجود و هستی است؛ چون نیروی جسمی بشر به امور مادی و محسوسات و نیروی عقل به معقولات و زمان، مکان و آغاز و انجام، و بالاخره به فنا و نابودی محدود است، ولی نیروی روح نامحدود است و دستخوش دگرگونی های زمان و مکان نمی شود.
روش اسلام در پرورش روح آن است که پیوستگی خلل ناپذیری را میان انسان و خدا در تفکر و شعور و عمل انسانی در هر لحظه و هر جا ایجاد کند و بدین منظور، از راه های مختلف بهره می گیرد.
اسلام قلب انسانی را در برابر قدرت خداوند حساس و بیدار می کند؛ وقتی قلب انسان در برابر خدا حساس گشت، روح او در جامعه به راه مستقیم هدایت می شود و افراد جامعه دور از هر گونه جرم و پلیدی زندگانی می کنند. اینگونه تربیت، نتایج فراوانی برای افراد جامعه دارد؛ از جمله اینکه عادت به محبت و علاقه را در بشر به وجود می آورد؛ چون نفس انسان نیز مانند جسم بر اثر تراکم سموم در آن، مسموم می شود و هیچ عاملی مانند محبت نمی تواند این سموم را برطرف سازد.
روح در آیین اسلامی به گونه ای تربیت می شود که به هر چیز ارزشمندی محبت بورزد، به ویژه محبت میان افراد بشری که بخشی از منظور نهایی تربیت اسلامی است.

بیشتر بخوانید :


منابع:
1. باقری، خسرو، نگاهی به تربیت اسلامی، تهران، سازمان پژوهشی و برنامه ریزی، 1368.
2. شریعتمداری، علی، اصول تعلیم و تربیت، تهران، دانشگاه تهران، 1378.
3. شکوهی، غلامحسین، تعلیم و تربیت و مراحل آن، مشهد، آستان مقدس، 1372.
4. مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، 1371.
5. موسوی کاشمری، سیدمهدی، روش های تربیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1379.
6. نیکزاد، محمود، کلیات فلسفه تعلیم و تربیت، تهران، انتشارات کیهان، 1375.
1. فروغ کافی، ج8، ص177، ح197.
2. ملک، آیه15.
3. اعراف، آیه10