تربیت اجتماعی، یکی از گونه های مهم تربیت است. 
 

آیات هم ساختار با آیة‌13 سورة‌مبارکة‌ حجرات

گرچه در برخی موارد،دو کلمة «ذکر»‌و «انثی» در آیات دیگر آمده است؛ ولیکن موضوعاتی که این آیه بیان کرده است با آن دسته از آیاتی کع شامل این دو واژه هست، متفاوت می باشد .
جدای از این کلمة‌ «شعوب» در قرآن، فقط در این آیه آمده است و این ترکیب که در مورد فلسفة خلقت به این صورت، در جایی دیگر از قرآن نیامده است.
 

روایات مربوط به آیة‌13 سورة‌مبارکة‌ حجرات

روایت هایی که در ذیل این آیه در کتاب های تفسیر روایی آمده است،  را می توان در سه بخش کلّی قرار داد. این سه بخش عبارتند از :‌ جایگاه تقوی با اشاره به آیه، مصادیق تقوی و نیز بیان معنای برخی از واژگان.
 

جایگاه تقوی

در این میان خود شامل چند دسته روایت است . برخی از ارزش آن در روز قیامت سخن گفته اند. بدین گونه که خدای متعال در روز قیامت ایشان را مورد ندا قرار می دهد:‌
و روى عن النبی (صلی الله علیه و آله) انه قال: یقول الله تعالى یوم القیامة: أمرتکم فضیعتم ما عهدت إلیکم فیه، و رفعتم انسابکم فالیوم ارفع نسبی و أضع انسابکم این المتقون؟ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ‏.[1]
فردی از حضرت عیسی (علیه السلام): در مورد فاضل ترین انسان ها می پرسد و ایشان با برداشتن خاک تو سط دو دست خود از سئوال کننده خواهان بیان تفاوت این دو می شوند و سئوال کننده در مقام پاسخ می گوید که فرقی بین این دو نیست . ایشان بیان می دارد انسان هم به همین گونه است و آنچه مایة برتری اوست تقوی است نه این خاکی که از او آفریده شده است . [2]
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در روز فتح مکّه برای از بین بردن تعصّبات جاهلی و نیز فخرهای بیهوده خطبه ای را بیان می دارند و تقوی را تنها معیار برتری انسان ها می دانند :‌
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) یَوْمَ فَتْحِ مَکَّةَ: یَا أَیُّهَا النَّاسُ- إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَذْهَبَ عَنْکُمْ بِالْإِسْلَامِ نَخْوَةَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ تَفَاخُرَهَا بِآبَائِهَا- إِنَّ الْعَرَبِیَّةَ لَیْسَتْ بِأَبٍ وَ وَالِدَةٍ- وَ إِنَّمَا هُوَ لِسَانٌ نَاطِقٌ، فَمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ فَهُوَ عَرَبِیٌّ، أَلَا إِنَّکُمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ- وَ أَکْرَمُکُمْ‏ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم‏.[3]
امام رضا (علیه السلام) ، هنگامی که یکی از یاران، او را اشرف مخلوقات بر روی زمین معرفی می کند، معیاری برای همگان برای شناسایی ارائه می دهند و در سخنی دیگر که به همراه این حدیث غالباً در کتاب های روایی آمده است ضمن ردّ اینکه ایشان بهترین انسان ها بر روی زمین است، تقوی را بهترین معیار برای شناسایی معرفی می کنند و آیة 13 سورة حجرات را تلاوت می کنند:
قال رجل للرضا (علیه السلام): و الله ما على وجه الأرض رجل أشرف منک آباء، فقال: «التقوى شرفهم، و طاعة الله أحاطتهم‏». فقال له آخر: أنت و الله خیر الناس، فقال له: «لا تحلف یا هذا، خیر منی من کان أتقى لله تعالى، و أطوع له، و الله ما نسخت هذه الآیة آیة وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ‏».[4]
سلمان در جلسه ای حاضر است که افراد حاضر در جلسه به انساب و اقوام خویش می بالند. نوبت به هر کس که می رسد سخن از نسب خویش می کند تا اینکه نوبت به سلمان می رسد . عمر بن خطاب از او می خواهد که او نیز مانند دیگران اصل و نسب خویش را بگوید.
سلمان که در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) تربیت شده است، خود را اینگونه معرفی می کند : أنا سلمان بن عبد الله، کنت ضالا فهدانی الله عز و جل بمحمد (صلی الله علیه و آله) و کنت عائلا فأغنانی الله بمحمد(صلی الله علیه و آله)، و کنت مملوکا فأعتقنی الله بمحمد (صلی الله علیه و آله)، هذا نسبی و هذا حسبی».
بعد از این سخن به خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله)  شرفیاب شده و داستان را بازگو می کنند و پیامبر(صلی الله علیه و آله) به او می فرمایند:
 یا معشر قریش، إن حسب الرجل دینه، و مروءته خلقه، و أصله عقله، قال الله عز و جل: «إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ‏»
پس از آن پیامبر(صلی الله علیه و آله) برترین فضیلت ها را تقوی دانسته که آدمی بدان برتری بر دیگران پیدا می کند.[5]
 

مصداق تقوی

تقیه و سخن حق گفتن، دو مصداقی است که در روایات برای تقوی ذکر کرده اند.
روایاتی که تقیه را به عنوان یکی از مصادیق تقوی معرفی کرده اند:
الف )عن أبی عبد الله (علیه السلام) فی قوله تعالى: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ‏، قال:«أعملکم بالتقیة».[6]
ب) عن أبی الحسن (علیه السلام)فی قول الله تعالى: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ‏، قال: «أشدکم تقیة».[7]
ج) قال على بن موسى الرضا (علیه السلام): لا دین لمن لا ورع له، و لا أمان لمن لا تقیة له، و ان أکرمکم عند الله أعملکم بالتقیة.
 

معنای «شعوب» و «قبائل»

در میان روایاتی که به گونه ای با این آیه رابطه داشتند، تنها یک روایت وجود دارد که به بیان معنای این دو واژه است.این روایت در کتاب های تفسیرروایی، بدین گونه آمده است:
ذهب قوم فقالوا: الشعوب من العجم، و القبائل من العرب، و الأسباط من بنی إسرائیل، و روی ذلک عن الصادق (علیه السلام).[9]
 
ادامه دارد...
 
محمدحسین افشاری 
 
پی نوشت:

[1]. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، پیشین، ج 5، ص 97،‌ح 86 ؛ محمد بن محمد رضا قمی مشهدی، پیشین، ج 12، ص 350.
[2]. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، پیشین، ج 5، ص 97،‌ح 87 ؛ محمد بن محمد رضا قمی مشهدی، پیشین،  ج 12، ص 350. (و روى‏ ان رجلا سأل عیسى بن مریم اى الناس أفضل؟ فأخذ قبضتین من تراب ثم قال: اى هاتین أفضل؟ الناس خلقوا من تراب، فأکرمهم أتقاهم‏.)
[3]. علی بن ابراهیم قمی، پیشین، ج2، ص 322؛ محمد بن محمد رضا قمی مشهدی، پیشین، ج 12، ص 349.
[4] . سید هاشم بحرانی، پیشین، ج 5، ص 114؛ محمد بن محمد رضا قمی مشهدی، پیشین، ج 12، ص 348؛ محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا (علیه السلام)، تهران، نشر جهان، 1387ق، اول، ج‏2، ص 236. 
[5]. محمد بن حسن طوسی، امالی، قم، نشردارالثقافه، 1414ق، اول، ص: 147؛ سید هاشم بحرانی، پیشین، ج 5، ص113؛ عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، پیشین، ج 5، ص 99، ح 95؛ محمد بن محمد رضا قمی مشهدی، پیشین، ج12 ، ص 354.
[6]. سید هاشم بحرانی، پیشن، ج 5، ص 116.
[7]. همان.
[8]. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، پیشین، ج 5، ص 97، ح 88؛ محمد بن محمد رضا قمی مشهدی، پیشین، ج‏12، ص 351.
[9] . سید هاشم بحرانی، پیشین، ج 15، ص 116، عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، پیشین، ج5 ، ص 97، ح 85.