کودک نه ساله دوست دارد مهارت های جدیدی را بیاموزد.
 

[تفریح کردن کودک نه ساله]

کودک ولخرجی را از سن ۸ سالگی می آموزد. معمولا توجیهی که به خاطر پول ایجاد می شود و آنچه به او تخصیص می دهند از اهمیت کمتری برخوردار است، او فرصت های خوب برای سرگرم شدن دارد، دوست دارد که فهرست برداری کرده ولیست تهیه کند، آنها را طبقه بندی و مشخص نماید و بین اطلاعات و آگاهی هایش نظم برقرار سازد. او رفتار یک هوادار «بیس بال» را دارد و با تعداد شگفت آوری از اعمال و ارقام، آشنا و مأنوس است. او یک علاقه عملی به دسته ها و گروه ها، افراد برجسته و مقام های دولتی، نیروی زمینی و هوایی و دریایی، اختلاف بین انواع هواپیماها ، پرچم کشورهای مختلف و غیره را دارد.
وی گاهی به مجلات مصور علاقه دارد و غالبا این حالت در کودکان هست. آنچه که تاکنون بسیار مورد توجه قرار گرفته، صفحات آگهی هاست. توجه و دقت وی، به سوی تمام اطلاعاتی که تلویزیون، سینما، مجلات مصور و گفتگوهای بزرگسالان در اختیارش قرار می دهند و تمامی جزئیات معنی دار جلب می شود.

[رفتار روشنفکرمآبانه]

ما بر روی این رفتار روشنفکر مآبانه کودک ۹ ساله اصرار می ورزیم زیرا انواع مختلفی از رفتار شخصی و اجتماعی خود را با هم وفق داده و آنها را کنترل می کند. او در این سن احساس جدیدی از تشخیص روابط والدین با بچه، دانش آموز با معلم و موشکافی جدیدی در هیجانات و عادت هایش نشان می دهد. زندگی مربوط به تأثیرات روحی اش عمیق می شود ( این تغییرات اگر در ۸ سالگی نباشد کمی سطحی و گذرا می باشد). این تغییرات طبیعت مربوط به تحولات رشد تحتانی در فیزیولوژی و سیستم عصبی - بافتی بدن می باشد، با وجود این خوشبختانه احساسات و درک او در بهترین توازن یعنی در ۵ و ۶ سالگی (2/1) می باشد. در نتیجه کودک ۹ ساله تبدیل به جوانی می شود که نسبتا خوب تربیت شده ، یاد می گیرد که محدودیت هایش را بشناسد و بتواند آنها را ببیند. او قبول نمی کند و احتیاجی هم ندارد که با او به مدارا رفتار کنند. معمولا زیاد برخورد تهاجمی ندارد. قضاوت هایی که در رابطه با والدین و معلمان مطرح می کند می تواند از نظر ساده دلان، تیز بینانه و دقیق و صحیح به نظر برسند.
اگر اندکی به بلوغ و کمال خود فکر کند، یک احساس تأثیر پذیری از عدالت و حتی از عقل سلیم، از ارزیابی ها و فرضیات ، از خود نشان می دهد و بر گرایش به دروغگویی برای معذرت خواهی که ناشی از دوران گذشته می باشد چیره می شود. او نمی تواند بپذیرد که وی را سرزنش کنند و اگر عده ای از اشخاص ، کودک یا بزرگسال در مشکلی قرار گیرند، او می خواهد که هرکدام از آنها بر اساس خطایشان و از روی انصاف و عدالت مورد سرزنش واقع شوند. او بر کسی اصرار دارد که اول از همه آن کار را انجام داده است و نسبت به تنبیهات ، امتیازات ، قوانین و بخصوص روند و اقدامات در کلاس و انجمن ، علاقمندی شدید، مؤثر و روشنگرانه ای دارد.
 

[نظم و انضباط کودک نه ساله]

او قبول دارد که قانون انضباط طبق استاندارد خاص خود ما به ویژه در همان گروه، درست است. او به راحتی برای مفاهیم ساده عدالت شبیه سازی می کند. فرهنگی که به او داده می شود می تواند «تخم» پیش داوری ها را بیفشاند، اما او حاضر است تا به عدم وابستگی ها علیه تبعیض نژادی پاسخ دهد. طبیعتا اختلاف های ذاتی در عمق و ساختار مفهوم اخلاقی اش وجود دارد، اما در شرایط فرهنگی مناسب.
کودک ۹ ساله اساسا درستکار و صادق باقی می ماند و می تواند به خود بگوید: «من باید راستگو و صادق باشم»، پس هنگامی که از فروشنده پول اضافی دریافت می کند به مغازه بر می گردد و اضافه پول را بر می گرداند، همانطور که اگر سکه ای کمتر دریافت کند به فروشنده رجوع می کند. با اینکه هنوز به کمال دست نیافته اما می تواند تصور کند که دروغ گفتن به پدرش مانند دروغ گفتن به سایر افراد زشت و ناپسند است. اما در مجموع می تواند به عقل سلیم خود اعتماد کند. او دوست دارد که به او اعتماد داشته باشند، به عنوان مثال او به کمی آزادی و گردش در شهر برای یک یا دو ساعت، بدون مراقبت دقیق و جدی خانواده اهمیت می دهد. نباید بداخلاقی و عبوسی او را زیاد جدی گرفت، زیرا در طول هفتمین سال زندگیش، این بد اخلاقی می تواند علامتی باشد که این ساختارهای جدید هیجانی در حال گسترش هستند.
 

[احترام به قوانین و وفاداری به آن]

بدیهی است که یک احساس از قوانین شکل می گیرد. او به این موضوع احساسی که باید از ظرف بزرگترها و به خصوص خانواده اش قابل درک باشد، احتیاج دارد. او خانه اش را دوست داشته و برای خود یکسری از وفاداری های قلبی را حفظ می کند. هنگامی که فکر می کند پدر بسیار خوبی دارد، چهره اش از خوشحالی می درخشد، اما کشش های جدایی و همچنین حالت بی علاقگی را احساس می کند که به او امکان می دهد تا بیشتر خودش باشد، همچنین دوست ندارد که پیش دیگران او را «کوچولوی من» صدا بزنند و دیگر نمی خواهد که به عنوان «نازنازی من» خوانده شود. بالاتر از همه این ها، کودک ۹ ساله معمولی دوست ندارد که مادرش با او مانند یک بچه رفتار کند و هنوز او را مانند بچه کوچکی در نظر بگیرد که در تمام لحظات به حمایت احتیاج دارد. گاهی پدرها پا را فراتر می نهند و با او مانند «یک مرد جوان» رفتار می کنند. در حقیقت در لحظات بحرانی به کمک دیگران احتیاج دارد و دوست دارد که در شرایط مذکور ، مساعدت والدینش را داشته باشد. یک رفتار شایسته عبارت است از منطبق نمودن کمک با احتیاجات و کنار گذاشتن این کمک و حمایت، هنگامی که استقلال مورد نظر مورد تشویق واقع شده باشد. بنابراین والدین باید خوشحال شوند هنگامی که کودک ۹ ساله بیشتر به دوستانش علاقمند باشد تا به محیط خانوادگی که محیط مزبور تا این حد برایش جذاب ترتیب داده شده باشد. بسیاری از کودکان ترجیح می دهند که برای یک جلسه طولانی، با دوستان شاد خود، در کانون های فرهنگی دور هم جمع شوند، جایی که گفتگوها و طرح ها نسبت به بازی های فعال بیشتر رواج دارند. این روابط دوستانه با گروهی از دوستان، بسیار لازم است. این روابط برای آنها نوعی مبادله افکار را به همراه دارد که محیط خانوادگی نمی تواند این مبادله را تأمین کند.
 
 
منبع: کتاب روان شناسی کودک
نویسنده: آرنولدژسل، اف-ال ایلگ