نداشتن تفاهم، عامل مهم در طلاق (بخش دوم)
تفاهم، جزو بنیانی ترین ارکان خانواده است که نبود آن می تواند به راحتی ساختمان زیبای خانواده را برهم زده و موجب طلاق و جدایی زن و مرد از همدیگر شود. با ما همراه باشید تا با نقش تفاهم در زندگی بیشتر آشنا شوید.
تفاهم، زیبایی بخش زندگی زناشویی است.
٢. بی توجهی به احکام دین
دین اسلام با برخی از گناهان با حساسیت بیشتری برخورد کرده است. در زندگی مشترک نیز به هر یک از زن و مرد سفارش هایی دارد و به همین خاطر زندگی با افرادی که به مواد الکلى اعتیاد دارند را رد و طلاق را پیشنهاد می کند.[1] افراد منافق گروه دیگری هستند که شرع از زندگی با آنها نهی کرده است.[2] افرادی هم که ضروریات دین را انکار کرده و به آنها پایبند نیستند نیز از موارد طلاق ضروری شمرده شده است. اگر فرزندان تحت تاثیر پدر یا مادری که نسبت به دین بی توجه هستند، با اعمال و رفتار خود ناخودآگاه فرزندان را به بی حجابی،[3] یا ترک واجباتی چون نماز و روزه[4] دعوت می کنند جدا کردن و طلاق دادن مورد اشکال واقع نشده است.
پاکدامن بودن زن یکی از ویژگی هایی است که در روایات زیادی به ویژه در هنگام انتخاب همسر مورد تاکید قرار گرفته است، اما زمانی که این ویژگی وجود نداشته یا از بین رفته باشد، شرع مقدس دستور طلاق داده است. فضل بن یونس می گوید از امام کاظم (علیه السلام) درباره مردی که با زنی ازدواج کرده و پیش از همبستر شدن با او، زنا داده باشد، پرسیدم. حضرت فرمودند: «بین آنها جدایی بینداز و بر او حد جاری کن و مهریه هم برای او قرار مده»[5].
پاکدامن بودن زن یکی از ویژگی هایی است که در روایات زیادی به ویژه در هنگام انتخاب همسر مورد تاکید قرار گرفته است، اما زمانی که این ویژگی وجود نداشته یا از بین رفته باشد، شرع مقدس دستور طلاق داده است. فضل بن یونس می گوید از امام کاظم (علیه السلام) درباره مردی که با زنی ازدواج کرده و پیش از همبستر شدن با او، زنا داده باشد، پرسیدم. حضرت فرمودند: «بین آنها جدایی بینداز و بر او حد جاری کن و مهریه هم برای او قرار مده»[5].
۳. بی احترامی به اهل بیت (علیهم السلام)
سیره ی اهل بیت (علیهم السلام) یکی از منابع شیعی به شمار می آید که با توجه به آن می توان راه بهتر زیستن را آموخت. در زندگی اهل بیت نیز طلاق هایی دیده می شود که به خاطر بی احترامی همسرشان به امیرالمومنین (علیه السلام) واقع شده است. از این مطلب می توان این نکته را برداشت کرد که همسران به ویژه مرد اگر موافق اهل بیت (علیهم السلام) نباشد، جدایی از او بهتر خواهد بود؛ چرا که احتمال تحریف عقیده در زن یا مرد و یا از همه مهم تر در فرزندان وجود دارد.
امام صادق (علیه السلام) همسر زیبایی داشت که او را دوست نیز داشت؛ اما روزی او را طلاق داده و بسیار غمگین می شوند. یاران از حضرت علت طلاق را جویا می شوند. حضرت می فرمایند: «نام امام علی (علیه السلام) را پیش او ذکر کردم. او از بزرگواری آن حضرت کاست و من از اینکه به قلعه ای از تکه های جهنم بچسبم، اکراه داشتم».[6]
نتیجه گیری
بنا بر آنچه گفته شد طلاق تنها یک امر آسیبی نیست و دین اسلام نیز به این موضوع این گونه نگاه نمی کند، بلکه در نگاه اسلام افزون بر اهمیت دادن به تحکیم خانواده، به فلسفه وجودی ازدواج نیز اهمیت فراوانی داده شده است، به همین خاطر در خانواده هایی که دچار مشکل شده اند، نخست سازش و بخشش از سوی همسران را پیشنهاد می کند، اگر مشکل فراتر از این باشد حکمیت نزدیکان و کارشناسان خانواده را به عنوان راه حل دیگری سفارش کرده است و پس از به نتیجه نرسیدن از این راه ها است که ادامه زندگی دشوار بوده و فلسفه اصلی ازدواج را به خطر می اندازد، ادامه زندگی این چنینی را به صلاح نمی داند و عقل نیز جدایی بین آنها را بر می گزیند.
این جدایی زمانی است که هر یک از زن و مرد قادر به انجام وظایف خود در برابر یکدیگر نباشند؛ خواه این ناتوانی، عمدی باشد و یا غیر عمد. دین اسلام در این گونه موارد حتی اگر به حد عسر و حرج نرسیده باشد، باز طلاق را پیشنهاد می کند؛ چرا که در بیشتر موارد که همسران با هم اختلاف داشته و از طلاق خودداری کرده اند، منجر به طلاق پنهان می شود که به مراتب بدتر و مشکل آفرین تر از طلاق آشکار خواهد بود.
بنابراین، اگر طلاق های پسندیده در جامعه گسترش پیدا کند از بروز طلاق های عاطفی و پنهان جلوگیری کرده و هر یک از زن و مرد را در آستانه ی انتخاب جدیدی قرار می دهد که امکان بهتر بودن آن نسبت به زندگی قبلی را افزایش می دهد و البته این همه به معنی استقبال از طلاق و بی توجهی به راهبردهای پیشگیرانه نیست، بلکه طلاق ضروری را نیز باید با ارائه ی راه حل های مناسب در پایین ترین نرخ نگه داشت.
امام صادق (علیه السلام) همسر زیبایی داشت که او را دوست نیز داشت؛ اما روزی او را طلاق داده و بسیار غمگین می شوند. یاران از حضرت علت طلاق را جویا می شوند. حضرت می فرمایند: «نام امام علی (علیه السلام) را پیش او ذکر کردم. او از بزرگواری آن حضرت کاست و من از اینکه به قلعه ای از تکه های جهنم بچسبم، اکراه داشتم».[6]
نتیجه گیری
بنا بر آنچه گفته شد طلاق تنها یک امر آسیبی نیست و دین اسلام نیز به این موضوع این گونه نگاه نمی کند، بلکه در نگاه اسلام افزون بر اهمیت دادن به تحکیم خانواده، به فلسفه وجودی ازدواج نیز اهمیت فراوانی داده شده است، به همین خاطر در خانواده هایی که دچار مشکل شده اند، نخست سازش و بخشش از سوی همسران را پیشنهاد می کند، اگر مشکل فراتر از این باشد حکمیت نزدیکان و کارشناسان خانواده را به عنوان راه حل دیگری سفارش کرده است و پس از به نتیجه نرسیدن از این راه ها است که ادامه زندگی دشوار بوده و فلسفه اصلی ازدواج را به خطر می اندازد، ادامه زندگی این چنینی را به صلاح نمی داند و عقل نیز جدایی بین آنها را بر می گزیند.
این جدایی زمانی است که هر یک از زن و مرد قادر به انجام وظایف خود در برابر یکدیگر نباشند؛ خواه این ناتوانی، عمدی باشد و یا غیر عمد. دین اسلام در این گونه موارد حتی اگر به حد عسر و حرج نرسیده باشد، باز طلاق را پیشنهاد می کند؛ چرا که در بیشتر موارد که همسران با هم اختلاف داشته و از طلاق خودداری کرده اند، منجر به طلاق پنهان می شود که به مراتب بدتر و مشکل آفرین تر از طلاق آشکار خواهد بود.
بنابراین، اگر طلاق های پسندیده در جامعه گسترش پیدا کند از بروز طلاق های عاطفی و پنهان جلوگیری کرده و هر یک از زن و مرد را در آستانه ی انتخاب جدیدی قرار می دهد که امکان بهتر بودن آن نسبت به زندگی قبلی را افزایش می دهد و البته این همه به معنی استقبال از طلاق و بی توجهی به راهبردهای پیشگیرانه نیست، بلکه طلاق ضروری را نیز باید با ارائه ی راه حل های مناسب در پایین ترین نرخ نگه داشت.
نویسنده: قاسم ابراهیمی پور
پی نوشت:
[1] . دیلمی، ارشاد القلوب بالصواب، ج ۱، ص ۱۷۵.
[2] . همان.
[3] . مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج ۲، ص394.
[4] . همان، ج2، ص392.
منبع: کتاب «شاخص های خانواده مطلوب از دیدگاه اسلام»
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}