حق شاگرد در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) (بخش اول)
همانطور که استاد بر شاگرد حقی دارد که شاگرد موظف است آن حقوق را ادا کند، او نیز حقی بر گردن استاد دارد. در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، در کنار حقوق زیردستان، حقی به عنوان «حق رعیتک بالعلم» آورده شده است و حضرت (علیه السلام) در آن به بیان حقوق لازم شاگرد بر استاد، پرداخته اند. با ما همراه باشید تا با حق شاگرد در رساله حقوق آشنا شوید.
یکی از حقوق شاگرد بر استاد آن است که استاد بداند او متولی امر دانش شاگردست.
مقدمه
در نظام تکوین، انسان ها به گونه ای در ارتباط هستند و این ارتباط برای داشتن یک زندگی اجتماعی مطلوب نیست بلکه این ارتباط منجر به کمال انسان نیز می شود. درآیه 32 سوره مبارکه زخرف در مورد نظام خلقت و ارتباط انسان ها اینگونه آمده است: « أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ؛ آیا آنهایند که رحمت پروردگار تو را ( از نبوت و هدایت و تربیت جامعه) تقسیم می کنند (که به هر کس خواهند بدهند) ؟! ماییم که وسایل حیات آنها را در زندگی دنیا در میانشان قسمت کرده ایم و برخی از آنها را بر برخی به رتبه هایی (از کمالات مادی و معنوی) برتری داده ایم تا بعضی از آنان بعض دیگر را به خدمت گیرند (تا نظام اتم و اصلح اداره مجتمع بشری فراهم آید) ، و رحمت پروردگار تو (نبوت و ولایت عامه و دین) از آنچه آنها گردآوری می کنند بهتر است.»[1]
این آیه در کل نشان می دهد که برتری های اجتماعی ای که در نظام خلقت میان انسان ها و حتی در میان مخلوقات خدا وجود دارد، از جهت برتری ذاتی نیست، بلکه از جهت این است که نظام خلقت به خوبی شکل بگیرد و انسان ها بتوانند به راحتی در کنار هم زندگی کنند و چرخه خلقت با سرعت مطلوب به سوی کمال حرکت کند. از همین روی در این نظام خلقت، رئیسی باید باشد تا زیردستان خویش را به درستی به سمت اهداف سازمان و نهاد به حرکت دربیاورد و در نتیجه رشد جامعه را به همراه داشته باشد. در غیر اینصورت یک دستی در میان انسان ها یکنواختی ای خواهد داشت که همه در عرض هم بوده و هیچ تلاشی برای حرکت به سمت کمال جامعه صورت نخواهد گرفت.
استاد مطهری (ره) در کتاب «جامعه و تاریخ»، می نویسد: «مفاد آیه کریمه این است که انسانها از نظر امکانات و استعدادها یکسان و همانند آفریده نشدهاند، که اگر چنین آفریده شده بودند، هر کس را همان داشت که دیگری دارد و همان را فاقد بود که دیگری فاقد آن است و طبعا نیاز متقابل و پیوند و خدمت متبادلی در کار نبود. خداوند انسانها را از نظر استعداد و امکانات جسمی، روحی عقلی و عاطفی، مختلف و متفاوت آفریده است. بعضی را در بعضی از مواهب بر بعضی دیگر به درجاتی برتری داده است و احیانا آن بعض دیگر را بر این بعض، در بعضی دیگر از مواهب برتری داده است و به این وسیله همه را بالطبع نیازمند به هم و مایل به پیوستن به هم قرار داده و به این وسیله زمینه زندگی به هم پیوسته اجتماعی را فراهم نموده است».[2]
با بیانی که گذشت می توان این نکته را برداشت کرد که در این نظام خلقت، انسان ها از آن روی که بر هم برتری ای دارند، نسبت به هم نیز حقوقی را دارند که باید بدان توجه کرد و در مقابل هم آنها را ادا کنند، در غیر اینصورت ممکن است به نظامات اجتماعی آسیب زده و زمینه ساز فروپاشی آن نظام را به همراه داشته باشد.
در اصل همین حقوق هست که نظامات اجتماعی را شکل می دهد و قوام آن را به همراه دارد. حال هر چقدر این حقوق بر اساس معیارهای درستی شکل گرفته باشد، آن نظام رنگ بهتری به خود خواهد گرفت علی الخصوص این حقوق بر اساس مبانی دینی شکل گرفته باشد.
رابطه استاد و شاگردی هم یکی از این ارتباطاتی است که بین انسان ها شکل می گیرد. برخی بر این باور هستند که رابطه استاد و شاگردی، یک رابطه ایست که صرفاً استاد بر شاگرد حق دارد، در حالیکه اینگونه نیست و شاگرد هم بر اساس آنکه طالب علم از استاد است، حقی بر گردن استاد دارد که در این نوشتار به بیان این حق از رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) می پردازیم.
این آیه در کل نشان می دهد که برتری های اجتماعی ای که در نظام خلقت میان انسان ها و حتی در میان مخلوقات خدا وجود دارد، از جهت برتری ذاتی نیست، بلکه از جهت این است که نظام خلقت به خوبی شکل بگیرد و انسان ها بتوانند به راحتی در کنار هم زندگی کنند و چرخه خلقت با سرعت مطلوب به سوی کمال حرکت کند. از همین روی در این نظام خلقت، رئیسی باید باشد تا زیردستان خویش را به درستی به سمت اهداف سازمان و نهاد به حرکت دربیاورد و در نتیجه رشد جامعه را به همراه داشته باشد. در غیر اینصورت یک دستی در میان انسان ها یکنواختی ای خواهد داشت که همه در عرض هم بوده و هیچ تلاشی برای حرکت به سمت کمال جامعه صورت نخواهد گرفت.
استاد مطهری (ره) در کتاب «جامعه و تاریخ»، می نویسد: «مفاد آیه کریمه این است که انسانها از نظر امکانات و استعدادها یکسان و همانند آفریده نشدهاند، که اگر چنین آفریده شده بودند، هر کس را همان داشت که دیگری دارد و همان را فاقد بود که دیگری فاقد آن است و طبعا نیاز متقابل و پیوند و خدمت متبادلی در کار نبود. خداوند انسانها را از نظر استعداد و امکانات جسمی، روحی عقلی و عاطفی، مختلف و متفاوت آفریده است. بعضی را در بعضی از مواهب بر بعضی دیگر به درجاتی برتری داده است و احیانا آن بعض دیگر را بر این بعض، در بعضی دیگر از مواهب برتری داده است و به این وسیله همه را بالطبع نیازمند به هم و مایل به پیوستن به هم قرار داده و به این وسیله زمینه زندگی به هم پیوسته اجتماعی را فراهم نموده است».[2]
با بیانی که گذشت می توان این نکته را برداشت کرد که در این نظام خلقت، انسان ها از آن روی که بر هم برتری ای دارند، نسبت به هم نیز حقوقی را دارند که باید بدان توجه کرد و در مقابل هم آنها را ادا کنند، در غیر اینصورت ممکن است به نظامات اجتماعی آسیب زده و زمینه ساز فروپاشی آن نظام را به همراه داشته باشد.
در اصل همین حقوق هست که نظامات اجتماعی را شکل می دهد و قوام آن را به همراه دارد. حال هر چقدر این حقوق بر اساس معیارهای درستی شکل گرفته باشد، آن نظام رنگ بهتری به خود خواهد گرفت علی الخصوص این حقوق بر اساس مبانی دینی شکل گرفته باشد.
رابطه استاد و شاگردی هم یکی از این ارتباطاتی است که بین انسان ها شکل می گیرد. برخی بر این باور هستند که رابطه استاد و شاگردی، یک رابطه ایست که صرفاً استاد بر شاگرد حق دارد، در حالیکه اینگونه نیست و شاگرد هم بر اساس آنکه طالب علم از استاد است، حقی بر گردن استاد دارد که در این نوشتار به بیان این حق از رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) می پردازیم.
توصیف نعمت های خداوند
وَ اَمَّا حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِالْعِلْمِ[3] (و اما حق شاگردانی که از تو در دانش بهره می گیرند این است که)
یکی از زیباترین تعبیرهایی که برای بیان ارتباط میان شاگرد و استاد گفته شده، تعبیر «رعیت» هست که نشان می دهد، باید به شاگرد به گونه ای نگاه کرد که کانه او رعیت و زیردست توست و در امر علم، استاد است که متولی دانش و آموختن اوست.
علامه مصطفوی در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» در بیان معنای رعیت، آن را به حفظ و مراقبت همراه با سرپرستی آن امر می داند. که این رعایت امر، با جوارح، نظارت و پرداخت حق صورت می گیرد.»[4]
با توجه به این آموزه ها، می شود فهمید که رابطه شاگرد و استاد، صرفاً یک رابطه انتقال دانش، علم و یا اطلاعات نیست، بلکه رابطه فراتر از این هاست و شاگرد، رعیتی است در دست استاد.
شاید بتوان این را مقیاسی برای سنجش استاد و استادی دانست. اگر استادی خود را قیم دانش و علم، فردی دانست، اوست که مقام معلمی و استادی را درک کرده است، نه هر شخصی که صرفاً لباس استادی بر تن کند و قلمی را در دست بگیرد و در کلاس در جلوی تخته به عنوان معلم و استاد ظاهر شود و مطلبی را آموزش دهد.
درک درست مقام استادی، به درک درست همین بند از روایت است.
فاَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اِنَّمَا جَعَلَکَ قَیِّماً لَهُمْ فِیمَا آتَاکَ مِنَ الْعِلْمِ (بدانی خدای متعال در آن دانشی که به تو داده تو را سرپرست ایشان قرار داده است)
توجه به اینکه همه نعمت ها از خداوند متعال است، اصلیست که در بسیاری از آیات و روایات به انسان، تذکر داده می شود. اگر انسان بداند که همه چیز از خدای متعال است و انسان به صورت مستقل دارای هیچ چیز نیست، می تواند انسان را از تکبر و غرور دور کند.
رتبه ها و دیگر درجات اجتماعی هم همین است. «فرصت خدمت» نعمتی است که خدا در اختیار انسان قرار می دهد تا در آزمایشات الهی وارد شود و خود را با این آزمایشات رشد دهد و ارزش دیگری ندارد.
یکی از زیباترین تعبیرهایی که برای بیان ارتباط میان شاگرد و استاد گفته شده، تعبیر «رعیت» هست که نشان می دهد، باید به شاگرد به گونه ای نگاه کرد که کانه او رعیت و زیردست توست و در امر علم، استاد است که متولی دانش و آموختن اوست.
علامه مصطفوی در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» در بیان معنای رعیت، آن را به حفظ و مراقبت همراه با سرپرستی آن امر می داند. که این رعایت امر، با جوارح، نظارت و پرداخت حق صورت می گیرد.»[4]
با توجه به این آموزه ها، می شود فهمید که رابطه شاگرد و استاد، صرفاً یک رابطه انتقال دانش، علم و یا اطلاعات نیست، بلکه رابطه فراتر از این هاست و شاگرد، رعیتی است در دست استاد.
شاید بتوان این را مقیاسی برای سنجش استاد و استادی دانست. اگر استادی خود را قیم دانش و علم، فردی دانست، اوست که مقام معلمی و استادی را درک کرده است، نه هر شخصی که صرفاً لباس استادی بر تن کند و قلمی را در دست بگیرد و در کلاس در جلوی تخته به عنوان معلم و استاد ظاهر شود و مطلبی را آموزش دهد.
درک درست مقام استادی، به درک درست همین بند از روایت است.
فاَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اِنَّمَا جَعَلَکَ قَیِّماً لَهُمْ فِیمَا آتَاکَ مِنَ الْعِلْمِ (بدانی خدای متعال در آن دانشی که به تو داده تو را سرپرست ایشان قرار داده است)
توجه به اینکه همه نعمت ها از خداوند متعال است، اصلیست که در بسیاری از آیات و روایات به انسان، تذکر داده می شود. اگر انسان بداند که همه چیز از خدای متعال است و انسان به صورت مستقل دارای هیچ چیز نیست، می تواند انسان را از تکبر و غرور دور کند.
رتبه ها و دیگر درجات اجتماعی هم همین است. «فرصت خدمت» نعمتی است که خدا در اختیار انسان قرار می دهد تا در آزمایشات الهی وارد شود و خود را با این آزمایشات رشد دهد و ارزش دیگری ندارد.
در حقیقت مالک هستی خداست این امانت بهر روزی دست ماست
همه این نعمت ها از برای رشد انسان و رسیدن او به کمال است و هدف دیگری نمی توان برای آن تصور کرد. انسانی که بداند این نعمت ها، خود موضوعیتی ندارد و هدف چیز دیگری است، سعی می کند به این نعمت ها فخر نفروشد، آنها را سرمایه تکبر بر دیگران نداند، آنها را به عنوان ابزاری برای استضعاف دیگران به کار نگیرد بلکه همه اینها را ابزاری و توفیقی بداند برای خدمت به عیال الله.
در روایتی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «الخَلقُ عِیالُ الله تعالی - فَأحَبُّ الخَلقِ إلَی الله مَن نَفَعَ عِیالَ الله- أو أدخَلَ عَلی أهلِ بیتٍ سروراً وَ مَشیٌ مَعَ أخٍ مُسلِمٍ فی حاجَتَهِ أحَبُّ إلَی اللهِ تعالی مِنِ اعتِکافِ شَهرَینِ فِی المَسجِد الحَرام؛ همه ی خلق عیال (خانواده و نیازمند) خدا هستند، پس محبوب ترین خلق به درگاه خدا کسی است که به عیال خدا سودی رساند یا خانواده ای را خوشحال کند یا در پی برآوردن حاجت برادر مسلمانش باشد که این نزد خدا از اعتکاف دو ماه در مسجدالحرام محبوب تر است.»[5]
در روایتی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «الخَلقُ عِیالُ الله تعالی - فَأحَبُّ الخَلقِ إلَی الله مَن نَفَعَ عِیالَ الله- أو أدخَلَ عَلی أهلِ بیتٍ سروراً وَ مَشیٌ مَعَ أخٍ مُسلِمٍ فی حاجَتَهِ أحَبُّ إلَی اللهِ تعالی مِنِ اعتِکافِ شَهرَینِ فِی المَسجِد الحَرام؛ همه ی خلق عیال (خانواده و نیازمند) خدا هستند، پس محبوب ترین خلق به درگاه خدا کسی است که به عیال خدا سودی رساند یا خانواده ای را خوشحال کند یا در پی برآوردن حاجت برادر مسلمانش باشد که این نزد خدا از اعتکاف دو ماه در مسجدالحرام محبوب تر است.»[5]
ادامه دارد...
پی نوشت:
پی نوشت:
[1] . ترجمه آیت الله مشکینی (ره)
[2] . مرتضی مطهری، تاریخ و جامعه، قم: صدرا، ص 16.
[3] . علی بن الحسین (علیهما السلام)، رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام)، مترجم: محمدحسین افشاری، قم: نشر مشهور، اول، 1388.
[4] . حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیروت: دارالکتب العلمیه، ج 4، ص 162.
[5] .محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 316.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}