والدین باید تربیت را از سنین کودکی شروع کنند که ذهن و دل او آماده پذیرش است، این اشتباه است تا سنین نوجوانی کودک را به خودش رها کنید و برنامه برای تربیت او در نظر نداشته باشند.
 

مقدمه

در هر همه عصر ها و همه دوران ها تربیت فرزند یکی از مهم ترین دغدغه های والدین بوده است، اینکه کودک شان را همانگونه که می خواهند بار بیاید و طبق خواسته آنها رشد کند، که اغلب موفق نیستند. شاید در سال های دور بخاطر بسته بودن محیط و عدم وجود الگو تربیتی معتدد و کمتر بودن آفت های تربیتی تقریبا فرزندان طبق نظر والدین تربیت می شدند. ولی امروزه با توجه به محیط کاملا باز و وجود شخصیت ها و الگو های تربیتی فراوان و همچنین وجود آفت های تربیتی، تربیت درست و صحیح فرزندان و کودکان بسیار سخت شده.

یک نکته اساسی که نباید فراموش شود این است که تربیت را از سنین کودکی باید شروع کرد که ذهن و دل او آماده پذیرش است، این اشتباه است تا سنین نوجوانی کودک را به خودش رها کنید و برنامه برای تربیت او در نظر نداشته باشید که اگر این چنین کردید نباید توقع تربیت درست داشته باشید، چرا که حتما الگوهای دیگری را برای یادگیری انتخاب کرده که با توجه به محیط نامناسب تربیتی این روزها، حتما دچار انحراف می شود. در این باره رسول خدا (صلی الله و علیه) هم می فرمایند: «مَثَل آن کس که در کودکی به فراگیری مطالب پردازد، همانند حکاکی بر سنگ است.» [1] همانطور که نقشی که بر سنگ حکاکی شود به آسانی از بین نمی رود، همانطور حرف و گفتار و عمل تربیتی که به کودکان آموخته شود از ذهنش پاک نمی شود. روایتی دیگر با همین مضمون در سفارشی امیرالمؤمنین(علیه السلام) به فرزند خود امام مجتبی(علیه السلام) می فرماید: «قلب کودک نورس همانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. از این رو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و اندیشه ات به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بشتابی که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند». [2]
 

تربیت کودک

قبل از اینکه سراغ بحث عوامل موثر تربیتی کودکان بریم باید معنی تربیت را کمی توضیح دهیم؛ تربیت کودک در واقع یعنی شکوفا کردن استعدادها و برآورده کردن نیازه های کودک. منظور ما از رشد و شکوفایی استعداد فقط بهتر خواندن و نوشتن و یا قهرمان رشته ای شدن نیست بلکه استعداد که باعث رشد روحی کودک می شود مثل فکرکردن، مستقل بودن، معاشرت کردن، قدرت انتخاب داشتن، ارداه قوی داشتن، وجدان بیداری داشتن و مسائلی از این دست و همین طور نیاز کودک هم فقط خوراک و پوشاک نیست که نگران تامین آن باشیم.

والدین باید در راه شکوفا کردن استعداد کودک، نیاز و هدف را در وجودشان بارور کنند، همین نیاز است که انسان ها را به حرکت وا می دارد، انسان تا زمانی تشنه نشود سراغ آب نمی رود، کودک با هدف رسیدن به توپ یا رسیدن به غذا  هست که از جای خود حرکت می کند، این هدف و خواسته ها هستند که انسان را در مسیری پیش می رانند تا استعداد هایشان شکوفا شود. بخاطر همین والدین باید احساس نیاز و هدف را بسمت استعداد های خوب بارور کنند، باید برای کودک هدف گذاری کرد و چشم کودک را به سمت هدف باز کرد تا کودک راه بیوفتد به سمت اهداف.

البته یک اشتباهی که والدین درهدایت کودکان به سمت هدف مرتکب می شوند این است که هدف را به کودکان تحمیل می کنند مثلا می گویند باید دکتر شوی باید مهندس شوی، فلان شوی... هر جا که پای تحمیل کردن به وسط بیایید حتما پای انزجار و نفرت و بردین از مسیر به ماجرا باز می شود، چه بسیار کودکانی که تا سنین قبل از توجوانی کودکانی بظاهر سر براه و معتقد به اصول انسانی و اجتماعی بودند که با رسیدن به دوران جوانی به کُل از مسیر قبلی خود دست کشیده و مسیر جدیدی را انتخاب کرده اند، این اتفاق از عواقب تحمیل خواسته و هدف به کودکان است. والدین باید با تشویق با جایزه کودک خود را به مسیر مورد نظر خود حرکت بدهند نه با تحمیل. حضرت امام باقر (علیه السلام) در این مضمون می فرمایند : « بدترین پدران کسی است که [در نیکی از حد اعتدال خارج شود و] به زیاده روی بگراید » [3] تحمیل کردن خواسته از سوی والدین و سخت گیری در امر تربیت از جمله عمل های است که در این روایت مذموم شمرده شده است.
 
ادامه دارد...

پی نوشت :
[1]. حسام الدین متقى هندى، کنز العمال، بیروت: موسسة الرسالة، 1409 ، جلد 10، صفحه 294، حدیث 29336.  {مَثَل الّذی یَتَعَلَّم فی صِغره کالنَّقْشِ فِی الْحَجَرِ}
[2]. علی بن ابیطالب(ع)، محمد بن حسین شریف الرضی (گردآورنده)، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: مشهور، 1385، ص522
[3]. احمد‌بن اسحاق یعقوبی‌،‌ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی‌، تهران‌: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی : 1374 جلد 2، صفحه 486 { شَرُّ الابَاءِ مَن دَعَاهُ البِرُّ اِلَی الاِفرَاطِ}