حلم و بردباری امام حسن (علیه السلام) در برابری دیگران، یک نمونه کامل رفتاری بر اساس دستورات اسلامست. 
 

مقدمه

امام حسن مجتبی (علیه السلام)، دومین امام شیعیان، در 15 ماه مبارک رمضان سال سوم هجری در شهر مدینه به دنیا آمد[1] و پیامبر (صلی الله علیه و آله) نام زیبای «حسن» را بر ایشان نهاد.[2]  کنیه وی ابومحمد می باشد. سبط، سید، زکى ، مجتبى القابی است که در کتاب های تاریخی برای حضرت (علیه السلام) نقل نموده اند که از همه این القاب، لقب «مجتبی» معروف ترین ایشان می شاد. او از اهل بیت و نیز آل کسا به‌شمار می‌آید. از دیدگاه برخی از اهل سنت، او پنجمین و آخرین خلیفه از خلفای راشدین محسوب می شود

در وصف ایشان، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: پیامبر این حسن [علیه السلام] از من خبر می دهد؛ آثار و دین مرا به مردم معرفی می نماید؛ سنت مرا زنده می کند؛ در رفتار خود متصدی امور من خواهد شد؛ خدا به وی نظر رحمت می افکند؛ پس خدا رحمت کند کسی را که این مقام را برای او بشناسد!

این نشان از آن دارد که رفتار و سیره عملی امام حسن (علیه السلام) همان رفتار و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد و به عبارتی سبک رفتاری امام (علیه السلام)، سبک رفتاریست که دین از انسان طلب می کند و می تواند الگوی رفتاری برای دیگر مسلمانان و شیعیان باشد، همانطور که طبق توصیفات قرآن کریم از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ایشان را الگو برای دیگر افراد معرفی می کند و تبعیت از این الگو به گونه ای لازم برای کسانی است که به خدا و روز قیامت اعتقاد داردند و خدا را بسیار یاد می کنند.[4]
 

دوران های مختلف زندگی امام حسن (علیه السلام)

در یک تقسیم بندی می توان دوران زندگی امام حسن (علیه السلام) را به   تقسیم کرد:
  1. دوران حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) و مادر بزرگوارشان حضرت زهرا (سلام الله علیها) که این مدت کمتر از هشت سال به طول انجامید و پدربزرگ گرامی خویش و مادر عزیزشان را در سنین کودکی از دست دادند.[5]
  2. دوران خانه نشینی امام علی (علیه السلام) به مدت 25 سال این دوران طول  کشید.
  3. دوران خلافت امام علی (علیه السلام) از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری قمری.
  4. شروع امامت و خلافت بر مسلمانان که از ۲۱ رمضان سال ۴۰ق شروع[6] و  به مدت ۶ الی ۸ ماه به طول انجامید.[7]
  5. دوران پس از صلح با معاویه.

آنچه لازم به ذکر است، عدم تعداد روایات قابل توجه از امام حسن (علیه السلام) می باشد. به همین خاطر در بررسی سیره وجودی ایشان، با منابع زیاد و قابل توجهی همچون دیگر اهل بیت (علیهم السلام) روبرو نیستیم وهمین سخن باعث می شود کشف سیره آن حضرت (علیه السلام) با مشکلاتی روبرو شود.    
 

مفهوم «سیره»

«سیره» بر وزن «فِعْلَه» از ماده «سَیر» گرفته شده که به معنای حرکت کردن و راه رفتن است.[8]  «سیره» به حالتی گفته می شود که انسان و سایر جان داران، نهاد و وجودشان بر آن سرشت شکل گرفته است، حال می تواند آن حالت یک حالت غریزی باشد و یا یک حالت اکتسابی؛[9] چنان که گفته می شود: فلانی سیره و روشی نیکو یا قبیح دارد.[10] هم چنین سیره به معنای روش، سنت، هیأت و حالت هم آمده است.[11]

با نگاهی به این تعریف می توان بیان کرد که انسان از راه اعمال و رفتاری که از خود نشان می دهد شناخته می شود و اگر با زبان، چیزی درباره خود بیان نکند، اعمالش می تواند ترجمه ای از ذات و صفات درونی اش باشد. بنابراین، سیره می تواند شامل رفتارهای خاص در موقعیت های ویژه و هم رفتارهایی که یک بار و یا به تکرار از فرد سرمی زند، باشد؛ چرا که همه این موارد تجلی اندیشه های دورنی و خط مشی شخص است که به آن باور داشته و نظام فکری خود را بر اساس آن شکل داده است. به عبارت دیگر، آنچه فرد در عمل نشان می دهد، نمایی از سبک زندگی ای می باشد که برای خود برگزیده و بر آن خود را ملزم می داند.

ادامه دارد...

پی نوشت:
[1] . کلینی، الکافی، بیروت ۱۴۰۱، ج۱، ص۴۶۱؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۵۳۷. در برخی منابع تولد حضرت (علیه السلام) را در سال دوم هجری بیان کرده اند. (کلینی، الکافی، بیروت ۱۴۰۱، ج۱، ص۴۶۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۹۰ش، ج۶، ص۳۹)
[2] . ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱۰، ص۲۳۹-۲۴۴؛ مجلسی، بحار الأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۹، ص۶۳.
[3] . قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): ینَبِّئُ عَنِّى وَ یعَرِّفُ النَّاسَ آثَارِى وَ یحْیى سُنَّتِى وَ یتَوَلَّى أُمُورِى فِى فَعْلِهِ ینْظُرُ اللَّهُ إِلَیهِ فَیرْحَمُهُ رَحِمَ اللَّهُ مَنْ عَرَفَ لَهُ ذَلِک.» (محمدتقی مجلسى، بحارالأنوار، ج 43، ص 334)
[4] . احزاب/ آیه 21: «لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّـهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّـهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّـهَ کَثِیرًا؛ قطعاً براى شما در [اقتدا به‌] رسول خدا سرمشقى نیکوست: براى آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند.»
[5] . پیامبر (صلی الله علیه و آله) در اوایل سال یازدهم هجری از دنیا رفتند.( ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۰۸.) و مادر گرامی ایشان، حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز با فاصله 75 یا 95 روز بعد از وفات آقا رسول الله (صلی الله علیه و آله) بر اثر جراحت های خصمانه یهودیان امت بر ایشان، دارفانی را وداع گفتند.
[6] . شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹.
[7] . تاریخ واگذاری خلافت به معاویه را ۲۵ ربیع‌الاول(مسعودی، مروج‏ الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۴۲۶.) یا ربیع الاخر یا جمادی الاولی(ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۵.) سال ۴۱ق ثبت کرده‌اند.
[8] . ابن جوزی، عبدالرحمان بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، چاپ اول، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1412 ق.
[9] . می توان این تعریف را به تعریف بیان شده از «شخصیت» در روان شناسی نزدیک دانست. منتهی توجه به این نکته لازم است که واژه «شخصیت» در مورد انسان به کار برده می شود و در مورد دیگر جانداران به کار برده نمی شود به خلاف واژه «سیره».
[10] . ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، چاپ اول، بیروت: دارالفکر، 1415 ق.
[11] . ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، چاپ اول، بیروت: دارالفکر، 1407 ق.