رسانه های جمعی نفش بسیار مهمی در جامعه پذیری کودک و نوجوان دارد. 
 

مقدمه

در تربیت سنتی وقتی سخن از خانواده به میان می آمد، سهم کامل و یا بیشترین سهم را به خانواده یعنی پدر و مادر می دادیم ولی امروزه با پدید آمدن نهادهای موازی در کنار خانواده، آنها نیز سهم قابل توجهی از تربیت را به خود اختصاص داده اند.

از سوی دیگر با پررنگ شدن این حضور، برخی والدین که باید نقش بسیار فعالی را در تربیت فرزندان خود ایفا می کردند، خود منفعل شده و برای خود سهمی در تربیت فرزند قائل نیستند. از همین روی یا به شکایت در این مورد می پردازند که تربیت از دست ما خارج شده است و یا سعی می کنند حداقل در انتخاب این نهادهای موازی دقت بیشتری داشته و یا هزینه های بیشتری بکنند. امروزه دیده می شود خانواده هایی که سعی دارند هزینه های گزافی را برای مدرسه فرزند خود بدهند تا فرزندشان در مدارسی تربیت شود که تعهد به تربیت درست فرزند ایشان داشته و با برنامه های درسی و نیز فوق برنامه خود، این امر را تحقق دهند.

توجه به امر تربیت می طلبد که هر یک از این نهاد به طور جداگانه مورد بحث و بررسی قرار گرفته و سهم هر کدام در تربیت مورد توجه قرار بگیرد. بعد از این مرحله باید به بررسی آسیب های تربیتی هر کدام یک از این نهادهای موازی با خانواده در امر تربیت پرداخت و راه کارهایی برای حل آن آسیب ها یافت.


رسانه های جمعی و اجتماعی دومین نهاد تربیتی

رسانه به عنوان دومین نهاد تربیتی بعد از خانواده، نقش بسیار مهمی در این مورد به خود اختصاص داده است. رسانه های دوران مدرن و پست مدرن، رسانه های خاصی هستند که نمی توان حتی رگه هایی از آن را در تاریخ مشاهده کرد. از همین روی بحث در مورد جایگاه تربیتی آن، بحثی است که به دوران معاصر برمی گردد. در تربیت سنتی، خانواده ها با معضلی به نام تلویزیون، فیلم های سینمایی وحشتناک، بازی های کامپیوتری، صفحات پورنوگرافی اینترنت و ... روبرو نبودند تا در این مورد مجبور به آسیب شناسی و راه درمانی برای آن بگردند. ولی امروزه یکی از معضلات والدین، ارتباط فرزندان ایشان با رسانه است. «کودک در روز چه مقدار می تواند از برنامه های تلویزیونی استفاده کند؟ چه برنامه هایی مناسب سن کودک و نوجوان من هست؟ چه بازی های کامپیوتری را فرزند من می تواند انجام بدهد؟ فرزند من بعضی از صحنه های مستهجن را از طریق اینترنت دیده است، برای حل آن چه باید کرد؟ فرزند من از طریق شبکه های مجازی با گروه های شیطان پرست ارتباط گرفته و خیلی از اعتقاداتش تغییر کرده است، چه باید کرد؟» و هزاران سئوال از این موارد که هر روز مشاوران و متخصصان امر تربیت درگیر پاسخگویی بدان هستند.

امروزه دو گونه رسانه وجود دارد که باید در مورد ماهیت، کارکردهای تربیتی و نیز آسیب های آن به طور جداگانه سخن گفت. رسانه های جمعی و رسانه های اجتماعی دو گونه از این رسانه ها هستند که در مورد آن سخن خواهیم گفت.

رسانه های جمعی
به گونه ای می توان قدیمی‌ترین الگوی رسانه، الگوی رسانه های جمعی محسوب می‌شود که صاحب رسانه پیام را می‌فرستاد و همه‌ی مخاطبان صرفاً در نقش دریافت کننده بودند، به عبارت دیگر رسانه های جمعی مجموعه‌ای از وسایل ارتباطی است که عموماً ارتباطی یک سویه را دنبال می‌کنند.» گاهی اوقات دسته‌بندی هفت‌گانه‌ای را به شکل زیر برای رسانه‌های ارتباط جمعی مطرح می‌کنند:
  1. کتاب و مجلات (و سایر رسانه‌های مبتنی بر صنعت چاپ)
  2. صفحه گرامافونو بعدها نوار کاست و (cd)
  3. سینما
  4. رادیو
  5. تلویزیون
  6. اینترنت
  7. تلفن همراه

با نگاهی به این لیست، می توان گستردگی حضور این رسانه ها در زندگی انسان امروزین را مشخص کرد.
 
رسانه های اجتماعی
در کنار رسانه های اجتماعی امروزه، رسانه هایی داریم که از آن به رسانه های اجتماعی تعبیر می شود و توانسته یک ارتباط دو سویه را میان فرستنده و مخاطب فراهم کند. در این رسانه‌ها، هم‌چنان یک سمتِ رابطه، قدرت و تسلط بیشتری دارد (فرستنده). اما طرف دوم هم، به علت زیرساخت موجود، خود را در تعامل دو سویه با او می‌بیند.[2]

کارکردهای تربیتی رسانه ها
یکی از مهم ترین کارکردهای رسانه ها در تربیت، جامعه پذیری[3] انسان است. بسیاری از جامعه شناسان بر این باور هستند که جامعه پذیری اولیه در طفولیت و کودکی رخ می دهد و فشرده ترین دوره یادگیری فرهنگی است که در آن کودک، زبان و الگوهای اساسی رفتار را می آموزد و همین پایه و اساس آموزش های بعدی او خواهد بود.[4] اما با گذر زمان جامعه پذیری ثانویه ای هم مطرح می شود که در اینجا رسانه ها در کنار مدارس، گروه های همسالان و سازمان ها سهم بسیار مهمی را به خود اختصاص داده اند.
رسانه ها در جامعه پذیری کودک و نوجوان به دو گونه عمل می کنند:

در گونه اول، رسانه های الگوهایی را در جامعه پذیری به نمایش می گذارند و مخاطبان آنها به صورت تقلیدی از آنها الگوبرداری کرده و لباس عمل بدان می پوشانند.

در گونه دوم، دیگر الگوهایی که فرد بدان ملزم است و از طریق خانواده و .... به او رسیده است را مورد نقد قرار می دهد و ممکن است در گذر زمان آن الگوها از رفتار فرد حذف شود.
با این بیان مختصر می توان به کارکرد رسانه ها در تربیت اعم از رسانه های جمعی، اجتماعی و نیز شبکه های اجتماعی پی برد. در فضایی که رسانه به دنبال تکریم مقام انسان باشد، جامعه پذیری ای که در آن ترویج داده می شود، می تواند انسان هایی را تربیت کند که هدف ایشان از زندگی رسیدن به کمال و سعادت باشد ولی اگر همین رسانه ها به دنبال کسب مخاطب از هر طریق ممکن و نیز توجه به لذت جویی او داشته باشند، فرهنگ و جامعه پذیری ای را در او الغا می کنند که تنها هدفش تامین خواسته خود و نفس خود باشد و نمی توان از این رسانه های خواهان تربیت انسان های معنوی بود.

برای داشتن جامعه ای متعالی باید به جامعه پذیری ای که رسانه ها بدان می پردازند، توجه کرد. تولیدات آن را بر اساس رشد و کمال انسان جهت داد و فرزندان را برای تشخیص و مقابله با رسانه هایی که همسو با تربیت الهی نیستند، آماده کرد.

پی نوشت:
[1] .Adam Kuper and Jessica Kuper, The Social Science Encyclopedia, Routledge 2001,p: 511.
[2] . لازم به بیان این نکته است که میان رسانه های اجتماعی و شبکه های اجتماعی تفاوتی وجود دارد که نباید این دو را با هم اشتباه گرفت، حتی اگر ابزاری که در آن استفاده می شود یکی باشد به مانند گوشی همراه و رایانه. هدف رسانه اجتماعی ارتباط دوسویه بین صاحب رسانه و مخاطب رسانه است. اما در شبکه اجتماعی، هدف اصلی ایجاد ارتباط میان مخاطبان یا مشتریان یا افرادی است که همگی در یک سطح از قدرت و اختیار قرار می‌گیرند. به گونه ای در رسانه های اجتماعی مرکزیت قدرتی وجود دارد که همه خواهان ارتباط با او هستند ولی در شبکه های اجتماعی این مرکز قدرت وجود ندارد و همه سعی در ارتباطی در یک پهنا و گستره هستند.
[3] .socialization
[4] . سید محمد مهدی زاده، نظریه های رسانه (اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی)، تهران: انتشارات همشهری، دوم، 1391، ص 56.