میل به داشتن فرزند و تداوم نسل‌ها و پرورش انسان‌ها از انگیزه و اهداف مهمّی است که در طول دوره‌های گوناگون، همواره عامل مهمّ ازدواج و تشکیل خانواده بوده است.
 

مقدمه 

ازدواج یک فرصتی است برای ساختن، ساختن به معنای پرورش دادن جسم و روح مد نظر است. وقتی شما با یک جنس مخالف از خود روبرو می شوید و با وجود تفاوت های زیادی که با یکدیگر دارید  قرار است یک عمر در کنار هم زندگی کنید. اگر شما بتوانید در مقابل این تفاوت ها ایستادگی کنید در واقع در حال ساختن روح خودتان هستید. 

در این مقاله می‌خواهیم به آثار مثبتی که ازدواج کردن به همراه دارد رسیدگی کنیم. 

1. سلامت روان
ازدواج از لحاظ بهداشت روانی تاثیر بسیار زیادی دارد و یک امر طبیعی است و یکی از نیازهای اصلی و اساسی جوانان است. کسی که ازدواج نکرده است و به این امر توجه نکند به تدریج احساس کمبود خواهد کرد و به مشکلات جسمی و روانی و استرس های رو به افزایش که امروزه گریبان بسیاری از جوانان را گرفته، دچار خواهد شد. بعضی از انواع افسردگی که از تنهای ناشی می‌شود، با ازدواج مناسب درمان می‌شود. [1]
 
2. هدف دار شدن
ازدواج یک استقلال به انسان می‌دهد تا برای آینده خودش برنامه ریزی کند و از سردرگمی های دوران مجردی خلاص شود. با ازدواج کردن، شخصیت فرد عوض می‌شود و به دنبال آینده ای روشن می‌گردد. بعد از ازدواج احساس مسئولیت اجتماعی در او شکل می گیرد و بسیاری از شایستگی ها و توانمندی هاى نهفته در درونش را شکوفا می سازد. 

بعد از ازدواج، شخصیت انسان یک شخصیت اجتماعی می‌شود و خود را مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تامین وسائل زندگی فرزندان آینده می‌بیند؛ به همین دلیل، تمام ابتکار و استعداد خود را به کار می‌گیرد و از ظرفیت های وجودی خود کمال استفاده را می‌برد و به بالندگی بیشتری نائل می‌شود. [2] 
 
3. امنیت جامعه
ازدواج، ارتباط مستقیمی با سلامت و امنیت جامعه دارد؛ اگر جوانان ازدواج کنند، بسیاری از بزهکاری ها جلویش گرفته می‌شود چون مبدا بسیاری از این جرم ها و ناهنجاری ها، نیاز های هیجانی و شهوانی است که به صورت بی ضابطه تامین می‌شود.با ازدواج کردن همه اینها تحت برنامه قرار می‌گیرد و شهوت کنترل می‌شود. آیور موریش می‌گوید؛ مناسبات جنسی و عاشقانه برای انسان نیاز اساسی محسوب می‌شود و هر چند واضح است که می‌توان این نیاز ها را در خارج از نهادهای خانواده و ازدواج برآورده کرد؛ ولی این نکته نیز واضح است که ارضای کاملا نامحدود خواسته های جنسی به فروپاشی نظام جامعه و مناسبات آن منجر می‌شود.[3] 
 
4. تولید نسل
میل به داشتن فرزند و تداوم نسل‌ها و پرورش انسان‌ها از انگیزه و اهداف مهمّی است که در طول دوره‌های گوناگون، همواره عامل مهمّ ازدواج و تشکیل خانواده بوده است. تشکیل خانواده، ایجاد کانون پذیرایی نسل آینده است و سعادت نسل‌ها بستگی به وضع خانوادگی دارد و سلامت امنیت فرزندان در گرو استحکام خانواده می‌باشد. یکی از ثمرات و فایده های بزرگ ازدواج تولید نسل و فرزند آوری است. هدف از آفرینش جهان، وجود انسان و پرورش و تکامل اوست؛ لذا اهمیت تولید نسل در ازدواج بسیار زیاد است. ازدواج مثل غذا خوردن برای حفظ انسان است. انسان باید خودش، شخصا بماند و هم باید نوعا محفوظ باشد. 
 
5. موجب نجات از تنهایی
 به عقیده دانشمندان و فلاسفه، انسان موجودی مدنی الطبع و بالفطره اجتماعی است. از این رو، محتاج پناه و یاور و یاری دلدار است. ازدواج این فایده را دارد که آدمی را از تنهایی و اعتزال نجات دهد و همدلی در کنار او، در بستر او و در آغوش او قرار دهد تا وجودش را عین وجود خود بداند و درغم  و دردش شریک باشد. 
 
6. مستقل شدن
در ازدواج به دلیل اینکه افراد با واقعیت های زندگی بیشتر مرتبط می شوند و مسئولیت های بیشتری را بر عهده می گیرند ، لذا جسم و ذهن هر دو برای بهبود و رفاه زندگی تلاش بیشتری را می کنند و نتیجتاً فرد از لحاظ فردی از حالت نیاز و وابستگی به سوی استقلال و خودکفایی گام بر می دارد. 
 
7. نیکو شدن اخلاق
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: پسران مجرد را زن دهید تا خداوند اخلاق آنها را نیکو گرداند. [4]  همچنین در جای دیگر فرمودند؛ زنان بی همسر را شوهر دهید زیرا خداوند اخلاق آنها را نیکو می‌گرداند. [5] وقتی انسان از لحاظ جنسی و جسمی تامین شده باشد، اخلاقش نیکو می‌گردد و در کنار این، با وجود تعهد و مسئولیت فرد در برابر همسر و خانواده و این احساس تعهد و مسئولیت انگیزه خوبی برای اصلاح و نیکو شدن اخلاق او می‌شود. 

پی نوشت :
[1] امان الله قرائی مقدم، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت معلم در گفتگو با خبرگزاری برنا، کد مطلب:220582.
[2] آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، قم: دارالکتب الاسلامیة، جلد 14،صفحه 465.
[3] ایور موریس، درآمدی به جامعه‌شناسی تعلیم و تربیت، مترجم غلامعلی سرمد، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، سال چاپ1387، صفحه 172.
[4] بحارالانوار، جلد 100، صفحه 222.
[5]جامع احادیث الشیعه، جلد 20،صفحه 62.