علل افزایش سن ازدواج در جامعه ایرانی (بخش دوم)
در بخش پیشین به این موضوع پرداختیم که مسئله افزایش سن ازدواج، از آن دست مسایل اجتماعی است که حل آن می تواند بر دیگر مسایل اجتماعی نیز موثر واقع شود. مشکلات اقتصادی و سبک زندگی دو عامل از عوامل افزایش سن ازدواج در جامعه ایرانی است. با ما همراه باشید تا با دیگر عوامل این مسئله اجتماعی بیشتر آشنا شوید.
آداب و رسوم سخت، یکی از عوامل افزایش سن ازدواج در میان جوانان ایرانی است.
1) ادامه تحصیل
شاید هیچ عصری به اندازه عصری که ما در آن زندگی می کنیم، انسان ها شوق کسب علم را نداشته اند. این جمله شاید بار مثبت داشته باشد و شاید هم بار منفی. بدین معنا که گاه کسب علم از روی آن است که آگاهی انسان به حقایق عالم افزایش بیاید و در کنار آن هم منفعت هایی برای انسان حاصل شود. ولی گاه ممکن است کسب علم از آن روی باشد که همه چیز انسان وابسته به آن شده باشد همچون منافع اقتصادی، اعتبارات و شان و منزلت های اجتماعی، تحصیل شغل های بهتر و راحت تر.
وقتی به خوبی نگریسته می شود، علم به خودی خود امروزه ارزشی ندارد، بلکه همان مدرک است که فواید زیادی برای انسان دارد و همان باعث شده حجم زیادی از جوانان به سمت تحصیلات دانشگاهی و کسب مدارج بالای علمی شوند. حال فقط مشکل این نیست، مشکل دیگری که گاه در این میان رخ می نمایاند، این است که در کنار همه این علوم و دانش هایی که جوانان کسب می کنند، چیزی به نام مهارت هایی که مورد نیازشان در زندگیست، نمی آموزند و پس از طی سالیان سال و تحصیلات در مقاطع مختلف چیزی که حاصل ایشان می شود، یک مدرکی است که امید می رود همه این منافع اقتصادی، اجتماعی را برای ایشان به همراه داشته باشد.
به همین خاطر برای رسیدن به این مدرک، اولویت های زندگی خود را به گونه ای دیگر می چیند که همین چیدمان باعث می شود تشکیل خانواده که از اولویت ها و اولیات زندگی انسان است به قهقرا رفته و در این میان یک امر بی ارزشی شود.
برخی بر این باور هستند که جوامع جدید آنچنان پیچیده شده اند که داشتن یک زندگی قابل قبول و متناسب با توقعات جامعه در این گونه جوامع، اغلب مستلزم گذراندن یک دوره بلند مدت تحصیل است[1] که از جمله این جوامع، باید کشور خودمان ایران را به عنوان نمونه بیان کنیم. از همین روی لازم است این مسئله به طور جدی پیگیری شود و آسیب های آن به طور درست تبین و روشن گردد.
وقتی به خوبی نگریسته می شود، علم به خودی خود امروزه ارزشی ندارد، بلکه همان مدرک است که فواید زیادی برای انسان دارد و همان باعث شده حجم زیادی از جوانان به سمت تحصیلات دانشگاهی و کسب مدارج بالای علمی شوند. حال فقط مشکل این نیست، مشکل دیگری که گاه در این میان رخ می نمایاند، این است که در کنار همه این علوم و دانش هایی که جوانان کسب می کنند، چیزی به نام مهارت هایی که مورد نیازشان در زندگیست، نمی آموزند و پس از طی سالیان سال و تحصیلات در مقاطع مختلف چیزی که حاصل ایشان می شود، یک مدرکی است که امید می رود همه این منافع اقتصادی، اجتماعی را برای ایشان به همراه داشته باشد.
به همین خاطر برای رسیدن به این مدرک، اولویت های زندگی خود را به گونه ای دیگر می چیند که همین چیدمان باعث می شود تشکیل خانواده که از اولویت ها و اولیات زندگی انسان است به قهقرا رفته و در این میان یک امر بی ارزشی شود.
برخی بر این باور هستند که جوامع جدید آنچنان پیچیده شده اند که داشتن یک زندگی قابل قبول و متناسب با توقعات جامعه در این گونه جوامع، اغلب مستلزم گذراندن یک دوره بلند مدت تحصیل است[1] که از جمله این جوامع، باید کشور خودمان ایران را به عنوان نمونه بیان کنیم. از همین روی لازم است این مسئله به طور جدی پیگیری شود و آسیب های آن به طور درست تبین و روشن گردد.
2) آزادی روابط جنسی
اگر در جامعه ای روابط جنسی میان افراد امر راحت و سهل الوصولی باشد، در جهت مقابل آن اقدام برای ازدواج به همین راحتی صورت نمی گیرد. ازدواج در جایی صورت می گیرد، که هر دو نفر به دنبال تامین نیازهای عاطفی، جنسی و ... خود باشند و راه های دیگری که به گونه ای ساده تر از ازدواج باشد، برای آن مهیا نباشد. اگر شخصی از ازدواج این باور را داشته باشد که تنها فلسفه ای که می توان برای ازدواج یافت، تامین نیازهای جنسی است، او به راحتی نمی تواند آن راه های ساده و دم دستی تامین غرایز جنسی خود را رها کرده و توان خود را در راه تشکیل خانواده به کار بگیرد.
برخی از اندیشمندان بر این باور هستند که از چندین سال قبل، انقلاب جنسی که حاصل تفکرات موج دوم فمینیست هست در ایران نیز صورت گرفته است. یکی از آثار این انقلاب جنسی که در غرب خود را به راحتی به نمایش گذاشته است، آزادی روابط جنسی و پذیرش هر نوع از این دست از ارتباطات است. ازدواج سفید به گونه ای می تواند یکی از آثار همین انقلاب جنسی باشد که هیچ ارتباطی با ازدواج، تشکیل خانواده و مسئولیت پذیری آن ندارد.[2]
وقتی که جوانان کشوری به راحتی بتوانند نیازهای جنسی خود را تامین کنند و نیز نگاه درستی به ازدواج و فلسفه آن نداشته باشند، به راحتی امر مهمی همچون ازدواج به فراموشی سپرده می شود و چیزی که در آن جامعه افزایش می یابد ارتباطات بی چارچوب جنسی و بی هویتی اخلاقی افراد آن جامعه است.
برخی از اندیشمندان بر این باور هستند که از چندین سال قبل، انقلاب جنسی که حاصل تفکرات موج دوم فمینیست هست در ایران نیز صورت گرفته است. یکی از آثار این انقلاب جنسی که در غرب خود را به راحتی به نمایش گذاشته است، آزادی روابط جنسی و پذیرش هر نوع از این دست از ارتباطات است. ازدواج سفید به گونه ای می تواند یکی از آثار همین انقلاب جنسی باشد که هیچ ارتباطی با ازدواج، تشکیل خانواده و مسئولیت پذیری آن ندارد.[2]
وقتی که جوانان کشوری به راحتی بتوانند نیازهای جنسی خود را تامین کنند و نیز نگاه درستی به ازدواج و فلسفه آن نداشته باشند، به راحتی امر مهمی همچون ازدواج به فراموشی سپرده می شود و چیزی که در آن جامعه افزایش می یابد ارتباطات بی چارچوب جنسی و بی هویتی اخلاقی افراد آن جامعه است.
3) آداب و رسوم
یکی دیگر از عواملی که با افزایش سن ازدواج مرتبط است، آداب و رسوم هایی است که متاسفانه در جامعه ایرانی رواج یافته است. مهریه های سنگین، شیربها، حنابندان، جهیزیه های کمرشکن، مراسمات عروسی پرهزینه، توقعات زیاد از داماد در مورد شغل، مسکن، اتومبیل و ... از جمله این موارد است که باعث می شود امر مقدسی همچون ازدواج به تعویق بیفتد و دختر و پسر از فوایدی که از ازدواج برای آنها حاصل می شود، محروم گردند.
در این موارد خیلی خوب است که بسیاری از این آداب و رسوم مورد تحلیل و فرا تحلیل جامعه شناسان و روان شناسان قرار بگیرد و اگر آسیب های آن بیشتر از سودی است که متوقع آن در رشد جامعه هستیم، آنها را بدون تعارف به کناری نهیم تا جوانان از بند و اسارت این آداب و رسوم رهایی یابند.
پی نوشت:
در این موارد خیلی خوب است که بسیاری از این آداب و رسوم مورد تحلیل و فرا تحلیل جامعه شناسان و روان شناسان قرار بگیرد و اگر آسیب های آن بیشتر از سودی است که متوقع آن در رشد جامعه هستیم، آنها را بدون تعارف به کناری نهیم تا جوانان از بند و اسارت این آداب و رسوم رهایی یابند.
پی نوشت:
[1] . حسین بستان، ص 14.
[2] . به گونه ای همباشی است که به هیچ وجه چارچوب های ازدواج را در خود ندارد و به گونه ای دو نفر از جنس مختلف در کنار هم قرار گرفته اند و نیازهای جنسی خود را برآورده می کنند و آن کارکردهایی که از خانواده مورد نظر هست را در خود جای نداده اند. از جمله آسیب های آن می توان به خیانت هر یک از دو طرف، عدم پذیرش مسئولیت در زندگی، عدم اعتبار اجتماعی، آسیب های روانی زن، بی هویتی فرزندان را نام برد.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}