کودکان مبتلا به اختلال یادگیری، از نظر هوش دارای هوشی در حد متوسط و بالا هستند. 
 

اختلال خواندن در کودکان

بیشتر دانش آموزان ناتوان در یادگیری (حداقل ۸۰ درصد) با مشکلاتی در حوزه خواندن مواجه هستند (لى یون، ۱۹۹۵؛ کرک و همکاران، ۱۹۷۵).
 
ضعف در خواندن معمولا منجر به مشکلات دیگری می شود. این گونه کودکان فرصت های استخدامی را از دست می دهند. در مطالعه وانگر و همکاران (۱۹۹۶) به این موضوع اشاره شده که تقریبا از این کودکان به خاطر عملکردهای مدرسه ای ضعیف از مدرسه اخراج می شوند.
 
دنیای امروز، یک دنیای ماشینی و با تکنولوژی بالاست و نیاز به افرادی دارد که در سطوح بالای آموزشی قرار دارند. توانایی خواندن یک ابزار کلیدی برای بازآموزی در حوزه شغلی و همین طور برای حفظ شغل است. به هر حال، ناتوانی خواندن مشکل تحصیلی عمده ای برای دانش آموزان ناتوان در یادگیری است.
 

پیامدهای ناتوانی در خواندن

 ناتوانی خواندن پیامدهای بسیار جدی در مورد پیشرفت تحصیلی، استخدام و موفقیت در زندگی دارد (لرنر، ۱۹۹۷). اختلال در خواندن با نقص در توانایی شناخت واژه ها، خواندن کند و نادرست و فهم ضعیف، در غیاب هوش پایین یا نقص حسی قابل ملاحظه، مشخص می شود.
 
در گذشته از انواع گوناگونی از برچسب ها برای توصیف ناتوانی های خواندن استفاده شده است از جمله می توان به خوانش پریشی، عقب ماندگی خواندن، ناتوانی خواندن و کوری واژه مربوط به رشد اشاره داشت. کودکان مبتلا به اختلال خواندن در هنگام خواندن مرتکب اشتباهات متعددی می شوند.
 
این اشتباهات با حذف، افزودن یا دگرگون ساختن کلمات مشخص می شوند. این کودکان در تفکیک بین حروف از نظر شکل و اندازه به خصوص در حروفی که فقط از نظر جهت یابی فضایی و طول خطوط با هم تفاوت دارند دچار اشکال هستند. سرعت خواندن آنها کم و غالبا با حداقل فهم همراه است. اکثر کودکان مبتلا به اختلال در خواندن، توانایی متناسب با سن برای رونویسی از متن چاپی را دارند، اما تقریبا همه آنها در هجی کردن ضعیف هستند. این کودکان حروفی را که باید خوانده شوند پس و پیش می خوانند که علت آن عدم تثبیت کامل حرکات تعقیبی چشم به سمت چپ یا راست است. نارسایی در به خاطر آوردن و عدم استمرار فراخوانی، موجب می شود که فرد اسم و صدای حروف را به خوبی به خاطر نیاورد. اکثر کودکان مبتلا به اختلال در خواندن، از نوشتن و خواندن دلخوشی ندارند و از آن پرهیز می کنند.
 
اضطراب آنها در مقابل تقاضاهایی که زبان نوشتاری را ایجاب می کند، افزایش می یابد. اکثر کودکان مبتلا به اختلال در خواندن که آموزش های کمکی دریافت نمی کنند ممکن است از شکست مستمر و باس ناشی از آن دچار احساس شرم و تحقیر شوند. با گذشت زمان این احساس ها عمیق تر می گردند. کودکان بزرگتر ممکن است احساس خشم یا افسردگی پیدا کنند و احترام به نفس پایین نشان دهند (کاپلان - سادوک، ۱۳۷۵).
 

تعداد کودکان مبتلا به این اختلال

تخمین زده می شود که ۴ درصد کودکان دبستانی در آمریکا دارای اختلال خواندن باشند. تعداد پسرهای مبتلا به ناتوانی در خواندن ۳ تا ۴ برابر بیشتر از دخترهاست. میزان ابتلا پسرها احتمالا به این دلیل بالاتر است که پسرها به دلیل مسایل رفتاری بیشتر، زودتر شناخته می شوند.
 
هرچند نشانه های اشکال در خواندن (مثل ناتوانی در متمایز کردن حروف معمولی) ممکن است در کودکستان ظاهر شود ولی اختلال در خواندن به ندرت پیش از کودکستان با شروع کلاس اول دبستان، قابل تشخیص است زیرا معمولا آموزش رسمی خواندن در بیشتر مدارس در این سطح شروع می شود.
 
هرگاه اختلال در خواندن با هوشبهر بالا همراه باشد ممکن است کارکرد کودک نزدیک و یا هم سطح کلاس های اول باشد و احتمال دارد اختلال در خواندن تا رسیدن به کلاس چهارم با بالاتر به طور کامل آشکار نشود. در صورت شناسایی و اقدام به موقع در میزان قابل ملاحظه ای از موارد، پیش آگهی خوب است. به هر حال، ممکن است تا بزرگسالی هم تداوم یابد (DSM- IV ، ۱۹۹۴).
 

خلاصه ویژگی های کودکان دارای اختلال خواندن

  1.  تمایل به خواندن ندارند.
  2. در کلاس های درس غالبا مشکلات رفتاری دارند.
  3. دامنه توجه آنها کوتاه است.
  4.  قادر نیستند یک دایره لغات بینایی ایجاد کنند.
  5. در تمرکز مشکل دارند.
  6.  معمولا در مدرسه افت تحصیلی دارند.
  7. اغلب آنها مسایل هیجانی دارند.
  8. احساس ناامیدی، بی لیاقتی و کم جرأتی می کنند.
  9. در خواندن شفاهی و کلامی تردید می کنند و گاهی دچار لکنت می شوند.
  10.  به جای این که چشم هایشان را هنگام خواندن حرکت دهند، سرشان را تکان می دهند.
  11. کلمه به کلمه می خوانند. .
  12. به زحمت و با صدای کشیده و لحن یکنواخت می خوانند.
  13. به نقطه گذاری توجه ندارند و از توجه به معنی لغت غافل هستند.
  14. وقتی مطلبی را آهسته می خوانند، لب هایشان را تکان می دهند یا در ذهنشان لغات را می خوانند.
  15. واژه ها را غیر مرتبط با محتوا و غیر مرتبط با عناصر آوایی حدس می زنند.
  16. کلماتی را که تازه خوانده اند جابه جا تکرار می کنند.
  17. حافظه دیداری یا شنیداری آنها ضعیف است.
  18.  فاقد تمیز و تشخیص کافی شنیداری هستند.
  19. محیط خانوادگی آنها برای موفقیت در مدرسه به آنها فشار می آورد و یا این که نگرش منفی افراطی به عملکرد مدرسه دارند.
  20. در مدرسه سازگاری شخصی مناسب ندارند.
  21. رشد اجتماعی کافی ندارند (تبریزی، ۱۳۸۰).
 
منبع: کتاب «روان شناسی مرضی کودکان»

نویسنده: علیرضا کاکاوند