عشق بعد از ازدواج، برای همیشه ماندگار نیست.
 

افسانه هایی درباره عشق

افسانه 1: وقتی احساسات عاشقانه از بین بروند، نمی توانید دوباره به آن حس با همسرتان برگردید.
 بسیاری از زوجین بارها در زندگی تجربه کرده اند که می گویند دیگر مثل روزهای اول عاشق نیستند. در مقاله «علم عشق» (بی بی سی، 2014)، مولف سه مرحله مجزای عشق را توصیف می کند:
  1. شهوت، علاقه جنسی و میل،
  2. جذابیت، تجربه شدید احساس دوست داشتن و شیفته همسر بودن،
  3.  دلبستگی که شامل تعهد و پیوند بلند مدت است.
 
وقتی همسران می گویند که از عشق خارج شده اند، منظورشان انتقال از شهوت و جذابیت به عشق مبتنی بر دلبستگی است. زوجینی که انتظار دارند این مراحل اولیه طی زندگی قوی باقی بمانند سخت در اشتباه هستند. گاهی اوقات وقتی زوجین دچار انتقال می شوند، فکر می کنند که دیگر عاشق همسرشان نیستند.
 
هرچند برای زوجینی که سال ها پیش ازدواج کرده اند رایج است که زمان هایی نسبت به همسرشان احساس عشق کمتر یا بیشتری کنند. برای مثال، هنری و لیدیا عادت کرده بودند که هر کاری را برای فرزندانشان انجام دهند. وقتی فرزندانشان به سن نوجوانی رسیدند، آنها زمان بیشتری برای باهم بودن داشتند و دریافتند که حس قدیمی که قبلا به هم داشتند را از دست داده اند. آن سال آنها زمان زیادی را باهم سپری کردند و سعی کردند رابطه رمانتیکی داشته باشند. اساسا آنها باید به نحو جدیدی یکدیگر را می شناختند تا به طور رمانتیک به عشق برگردند. آنها باید تلاش هشیارانه بیشتری می کردند تا به هم عشق ابراز کنند. بعد از آن، آنها گزارش کردند که بیش از همیشه یکدیگر را دوست دارند.
 
افسانه 2: عشق بعد از ازدواج خسته کننده است.
 واقعیت: عشق بعد از ازدواج متفاوت است اما به معنی این نیست که باید خسته کننده باشد. تعهد در زندگی زناشویی به این معنی است که زوج ها در لحظات خوب و بد زندگی کنار یکدیگر هستند. آنها به همسر خود در زمان حال و تغییرات بعدی او در طی زمان متعهد می شوند. در یک زندگی معمول، زوجین چندین انتقال چرخه اساسی را تجربه خواهند کرد از جمله آغاز زندگی مشترک، پرورش فرزند، هدایت و تربیت فرزندان تا نوجوانی، رفتن فرزندان از خانه و زندگی به عنوان بزرگسالان مسن (کارتر و مک گلدریک، ۱۹۸۹).
 
همچنین زوجین ممکن است که از دست دادن شغل و تغییرات آن، جابجایی و با گذر سن بیماری و ناتوانی را تجربه کنند. ازدواج مثل زندگی چیزی است که فرد می تواند آن را بسازد. افراد می توانند تصمیم بگیرند که زندگی خسته کننده ای داشته باشند یا زندگی را به کامل ترین نحو شکل دهند.
 
افسانه 3: عشق شما را کامل خواهد کرد.
واقعیت: در بسیاری داستان های کودکانه، پیغام زیربنایی برای زنان جوان این بود که شاهزاده ای جذاب را بیابند و بعد از آن خوش و خرم با هم زندگی کنند. در حالی که عشق موضوع عظیمی است اما تنها بخشی از ازدواج است. بخش دیگری که افراد معمولا درباره آن صحبت نمی کنند، کارهای مربوط به ازدواج است. ازدواج شامل فهرستی از بایدها، کارهای منزل، قرار ملاقات ها، حل و فصل امور و همکاری در فرزندپروری است. گاهی اوقات اگر زوج در مذاکره درباره امورات زندگی موفق نباشند، عشقشان به نظر می رسد که به اندازه کافی قوی نباشد.
 
واقعیت این است که ازدواج هم شامل زمان های خوشحالی است و هم زمان های درگیری که ممکن است لزوما خوشایند نباشد. به طوری که پتی اسمیت (۱۹۹۲) در آهنگ مشهورش می گوید: «گاهی عشق به تنهایی کافی نیست».
 
زمان هایی در رابطه زوجین وجود دارد که باید بر خود و خوشحالی شان تکیه کنند. زوجینی که ازدواج می کنند مزایای مهمی مثل صمیمیت، همکاری و تعاملات روزانه را تجربه می کنند و همسر خود را به شبکه های بزرگتر دوستان، خویشاوندان و جامعه مرتبط می سازند که در مواقع نیاز به آنها رجوع کنند (میوزیک و بامپس، ۲۰۱۲، ص. ۲). از طرفی کمال یا شادی فرد تا حدی براساس خط پایه شادی خود فرد است. برای مثال محققان به سطوح شادی قبل و بعد از ازدواج توجه دارند. آنها نشان دادند که افزایش اولیه شادی بلافاصله بعد از ازدواج بعد از دوره کوتاه ماه عسل به سطح شادی اولیه برمی گردد (لوکاس و همکاران، ۲۰۰۳).
 
در کل، ازدواج به تنهایی لزوما عزت نفس یا حس کلیت فرد را بهبود می بخشد، بلکه انتخاب های شخصی، سطح سلامتی و شادی عمومی زوجین مهم و اثرگذار است.
 
نویسنده: آنجلا اسکورتو
 
منبع: کتاب «مشاوره قبل از ازدواج» (راهنما برای درمانگران)