کودک دیرآموز برای رسیدن به ایده‌آل‌های آموزشی نیاز به تحسین و تشویق دارد.
 

مقدمه

کودکانی را دیرآموز می‌خوانیم که از نظر هوشی در محدوده هوش بهر بین 70 تا 84 قرار گرفته‌اند یعنی یک تا دو انحراف استاندارد پایین‌تر از میانگین سنی خودشان قرار گرفته‌اند و دارای عملکرد طبیعی ضعیف هستند. این کودکان تنها در حیطه مهارت‌های تحصیلی دارای عملکردی محدودتر و ضعیف‌تر نسبت به همسالان خود هستند و در سایر رفتارهای انطباقی و سازشی فاقد هرگونه نقص قابل ملاحظه‌ای می‌باشند و مثل همسالان خود دارای تفاوت های فردی در حیطه‌های مختلف رفتاری‌اند.‌
 

ویژگی های کودکان دیرآموز

این کودکان تمرکز و دقت کافی و رغبت به کارهای فکری و ابتکاری ندارند، قادر به طرح نقشه و برنامه‌ریزی برای خود و دیگران نیستند ولی ممکن است با تمرین و ممارست در کارهای عملی و حرفه‌ای موفق شوند. بیشتر این افراد در خانواده و جامعه به طور تقریباً عادی زندگی می‌کنند و جز در مواردی که انتقاد، استدلال و بیان لازم است تفاوت محسوسی با دیگران نشان نمی‌دهند.

این افراد اگر دچار آشفتگی های عاطفی نشوند، مطیع، فرمانبر، آرام و سازگار و در کنار همسری عاقل و مطیع و یا همکاری دلسوز و شکیبا می‌توانند خود و اطرافیان را از آرامش بهره‌مند سازند. اشتغالات فنی و حرفه‌ای و ورزشی در رشد و پرورش شخصیت این افراد مۆثر است و علاقه زیادی به آن نشان می‌دهند.
 
برخی از مشخصات اصلی و بارز این دانش‌آموزان عبارتند از :
* در درک مفاهیم و یادگیری مطالب، کندتر از متوسط کلاس هستند.
*در تشخیص روابط پیچیده ضعیف هستند.
* از درک مفاهیم انتزاعی یا مجرد عاجز هستند.
* برای یادگیری مطالب درسی، به تمرینهای بیشتری نیاز دارند.
*دامنه معلومات عمومی آنان نسبت به همسالان خود محدودتر است.
* خزانه لغات محدودتری نسبت به همسالان خود دارند و از دستور زبان ساده‌ای که ویژه دانش‌آموزان کوچکتر است، استفاده می‌کنند.
* در خواندن و فهمیدن کتابهای درسی دچار اشکال هستند.
*در انجام تکالیف درسی معمولا2 تا 3 سال از همسالان خود عقب هستند.
* معمولاً برخی معلمان بدون توجه به محدودیت توانایی های ذهنی این گروه از دانش‌آموزان آنان را سرزنش و با دیگران مقایسه می‌کنند و چنین برخوردهایی موجبات شکست و دل‌زدگی بیشتر آنان را نسبت به تحصیل فراهم می‌سازد، اصولاً یأس و ناامیدی ناشی از شکست در مدرسه، اعتماد و اطمینان به خود را کاهش می‌دهد و چنین القا می‌کند که من به درد هیچ کاری نمی‌خورم.

در حالی که معلم آگاه و دانا باید در برخورد با چنین دانش‌آموزانی محدودیت‌های ذهنی آنان را در نظر بگیرد و اگر واقعاً تشخیص می‌دهد که این گروه توانایی درک مفاهیم پیچیده درسی را ندارند آنان را به بهره‌مندی از آموزش حرفه‌ای یا کشاورزی تشویق کند، تا بتوانند متناسب با توانایی‌ها و نیازهای خود، شغل آینده خویش را پایه‌ریزی کنند.
 

کودکان دیرآموز در کلاس‌های عادی‌

اگرچه برای کودکان عقب‌مانده استفاده از کلاس های ویژه یک ایده‌آل است اما همیشه این امر امکان‌پذیر نیست. گاهی اوقات کودک عقب‌مانده و یا کودک دیرآموز در یک کلاس عادی جا داده می‌شود و زیرنظر معلمی قرار می‌گیرد که فعالیتی در مورد تدریس این کودکان نداشته است.
 
در هر کلاس که 30 تا 40 دانش‌آموز دارد، به طور میانگین 1 تا 4 دانش‌آموز با ویژگی‌های گفته شده وجود دارد معلم باید اصول اصلی کار با این کودکان را بداند که عبارت است از:
- معلم باید ویژگی های فردی کودک را در نظر بگیرد.

- معلم باید در کلاس به کودک کمک کند تا دراندازه و سطح خودش آموزش ببیند.

- مطالب درسی باید بیشتر تکرار شود و مدت زمان یادگیری و آموزش درس جدید با فاصله بیشتر برنامه‌ریزی شود. مدتی که طول می‌کشد تا یک کودک دیرآموز همانند یک کودک عادی یک سال درسی را به پایان برساند، یک سال و نیم است.

- کودک دیرآموز احتیاج به انگیزه برای تمرین (مشق و تکالیف) دارد. اما تمام این روش های انگیزشی به یک نوع نیستند و آموزگار باید نبوغ خاصی برای آموزش به کودک به کار بندد.

-آموزگار برای تدریس از مسائل عینی و محسوس کمک بطلبد تا بتواند موقعیت آموزشی محسوسی را برای او فراهم کند.

- کودک دیرآموز برای رسیدن به ایده‌آل‌های آموزشی نیاز به تحسین و تشویق دارد. از قبیل: جوایز متفرقه، ستاره روی دفتر، یک اسباب‌بازی، نوشتن نامش با گچ رنگی و خلاصه تحریک کردن علاقه‌اش.

- ‌آموزگار باید به کودک کمک کند تا به فعالیت هایش به عنوان یک چیز با ارزش بنگرد و هر فعالیت و تلاش کودک در ارتباط با موضوع تدریس از جانب معلم مورد احترام قرار گیرد.

- داشتن ظاهر مناسب به کودک کمک می‌کند تا بهتر مورد پذیرش در جامعه باشد.‌

- از این کودکان باید برنامه‌ها و هدف‌های کوچکتری را انتظار داشته باشیم.

- موضوعات درسی مدرسه‌های رسمی باید در آموزش به این کودکان با تأخیر به کار گرفته شوند تا زمانیکه کودک برای پذیرش آن‌ها آماده می‌شود از آن جایی که کودک دیرآموز تقریبا2 سال از کودکان هم سن خود از لحاظ آموزشی عقب‌تر است ما باید انتظار داشته باشیم که او با کودکان کوچکتر از خود در یادگیری برابری نماید.

- تکرار یک دوره کلاس‌های پیش‌دبستانی (آمادگی) برای کودک کندآموز مفید و با علاقه خواهد بود.

زیرا بیشتر کودکان از دوره آمادگی لذت خیلی زیادی می‌برند و این نکته برای خانواده‌های این کودکان جالب توجه است که گماردن آن‌ها در چنین شرایط کلاسی به توسعه یک سری از توانایی‌های کودک کمک می‌نماید. و در نهایت این کودکان احتیاج به همکاری دارند هرچند که اگر خودشان این همکاری را نخواهند. اگر کودک دیرآموز بعد از 2 سال در یک مدرسه عادی پیشرفتی حاصل نکرد و بهره‌ای نبرد، باید او را به یک کلاس ویژه کودکان استثنایی انتقال داد. تقریبا5 تا 10 درصد دانش‌آموزان همه مدارس در طبقه دیرآموز قرار دارند.

معمولاً این کودکان برنامه درسی کاملاً متفاوتی نسبت به کودکان عادی دارند و این کودکان نیاز به موقعیت انجام دارند از جمله: استفاده از سیستم حمل‌ونقل شهری، گفتن ساعت، دانستن مقادیر پول، تعویض پول، بازی کردن، ورزش کردن و رفع کردن نیازهای شخصی. کودکان دیرآموز به وقت بیشتر، تشویق بیشتر، و انگیزش بیشتر نیاز دارند و بهترین معلم کسی است که نقاط ضعف آن‌ها را بیابد و تشویق کند و به آن‌ها در زندگی کردن با ضعف‌ها و ناتوانایی‌هایشان کمک کند.
 

تطبیق و سازگاری در دستورات خواندنی‌

از آن جایی که خواندن و نوشتن برای هر فردی نقش بسزا و مهمی در جامعه دارد. برای کمک به خواندن کودکان دیرآموز چند پیشنهاد داریم.
* به تأخیر انداختن دستورات و درس های واقعی برای کودک تا زمانیکه او به وضوح آماده خواندن باشد.
* معرفی مراحل مختلف خواندن به آرامی و با سرعت کمتر نسبت به کودکان هم سن خودش.‌
* انتخاب با دقت مواد خواندنی با توجه به توانایی و علاقه کودک.‌
* به گونه‌ای درس را بخوانید که هماهنگ با سطح خواندن کودک باشد.
* از او بخواهید تا با آرامش درس را بخواند و صدایش را در نوار ضبط‌ صوت پر کنید تا به صدای خود گوش فرادهد.
* خواندن را با مطالبی آغاز کنید که کودک به آن‌ها علاقمند است مثل داستان های مربوط به خانه و.... .
* از آن‌ها انتظار زیادی نداشته باشیم و کوچک‌ترین پیشرفت در آن‌ها برای ما موفقیتی بزرگ باشد.
* درهنگام خواندن برای گم نکردن خط از یک خط‌کش در زیر خطی که می‌خواهد بخواند استفاده می‌کنیم و به مرور که خط را گم نکرد خط ‌کش را برمی‌داریم.
* تأکید کنیم که خواندن باید ریتم و آهنگی ملایم داشته و به مکث‌ها و توقف‌ها توجه داشته باشد.
 
در پایان باید اذعان داشت که در کار با کودکان دیرآموز، تلاش کنید و همیشه به خاطر داشته باشید که آن‌ها مسئول کمبود توانایی یادگیری‌شان نیستند و سعی کنید آن‌ها را به حرکت درآورید و برای هر تلاشی پاداشی قائل نشوید.
 

‌منابع:
1- روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی - مۆلف دکتر بهروز میلانی فر
2- روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی - تألیف دکتر مریم سیف نراقی - دکتر عزت‌الله نادری