بدانید که ریشه حب جاه و مقام در حب دنیا است و ریشه تمامی بدی ها در دنیا دوستی افراطی می باشد.
 

مضرات شهرت ­طلبی


- صاحب جاه و مقام پیوسته جان و مالش در خطر و خودش مورد حسد و آزار دیگران است.

- شهرت­ طلبی از آرامش درونی انسان می‌کاهد. صاحب ریاست همیشه بر ریاست و شهرت خود هراسان است و از زوال موقعیتی که در قلوب مردم دارد می‌ترسد؛ زیرا تغیر و دگرگونی قلوب از دیگ در حال غلیان سریع‌تر است، قلوب همیشه بین اعراض و اقبال در ترددند و آنچه مبنایش بر قلوب مردم است در بی ثباتی، شبیه خانه‌ای است که بر موج دریا بنا شود.

- این صفت خبیث باعث روییدن نفاق در دل می‌شود و اعمال رنگ ریا به خود می‌گیرند،‌ چون شخص شهرت­ طلب برای این­که منزلت خود را در نزد مردم حفظ کند و یا آن را بالا ببرد سعی می‌کند خود را دارای کمالات و فضیلت‌هایی نشان دهد که آنها را دارا نیست و نیز عیوب و نقایص خود را از مردم پنهان کند در حال ­که آنها را داراست.

- حب شهرت مانع یاد خدا و مانع فکر کردن است؛ چون اسیر قضاوت‌های مردم است و برای از دست دادن مقام و منزلتش نگران و ترسان است و برای رسیدن به هدفش به انواع معاصی و محرّمات دست می‌زند از این­رو قلب او همیشه مشغول است.
 

علاج شهرت ­طلبی

کسی که حب ریاست و جاه قلبش را فرا گیرد، همتش منحصر به مراعات خلق می‌شود و دیوانه دوستی آنان می‌گردد و به ریا و سمعه و نفاق و سازش‌کاری و سهل‌انگاری در امر به معروف و نهی از منکر و امثال آن دچار می‌شود. برای معالجه این مرض دو راه علمی و عملی وجود دارد:

راه علمی علاج جاه‌طلبی این است که انسان سعی کند قدری به گوشه‌گیری و قناعت به قبول خالق و کناره‌گیری مثبت از مخلوق، انس گرفته و جاه و مقام خود را در قلوب دیگران از بین ببرد و جایی رود که بتواند در حال گوشه نشینی به سر برد. به علاوه این که در مبارزه با جاه‌طلبی از اخبار و روایات مربوط در این خصوص و اخباری که در مدح گوشه‌گیری و نکوهش جاه وارد شده و نیز سیره ائمه معصومین (علیهم السلام) و بزرگان و علمای دین کمک گرفت.

راه علمی این است که بداند برای چه جاه‌طلبی می‌کند، مسلما سببی جز این ندارد که می‌خواهد بر مردم و قلوب آن‌ها قدرت کامل یابد و این را برای خود کمالی می‌داند. حال خوب فکر کند، اگر مرگ به او فرصت دهد که این قدرت را پیدا کند و برایش در تمام عمر باقی بماند در آخرت اگر ضرری نرساند، سودی به حال اون هم ندارد.

سزاوار نیست انسان به خاطر چنین چیز ناپایداری، دین خود را که حیات ابدی لا ینقطع است، از دست دهد و بداند که کمال حقیقی انسان، علم به خدا و صفات و افعال او و خلاصی از بند اسارت شهوات چیز دیگری نیست، ولی مال و ریاست به زودی از بین می‌روند، لذا هر کس کمال حقیقی را بشناسد، جاه و مقام در نظرش کوچک می‌شود، ولی باید دانست جاه و مقام در نظر کسی کوچک می‌شود که آخرت را به عین مشاهده بنگرد، دنیا را کوچک می شمارد و پیوسته مرگ در نظرش مجسم باشد، ولی متأسفانه دیدگاه اکثر مردم ضعیف است و دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهند.

چنان چه خدای متعال نیز در قرآن مجید به این مطلب اشاره می‌فرماید: «بل تؤثرون الحیاة الدنیا و الاخرة خیر و أبقی؛ بلکه زندگی دنیا را بر می‌گزینند در حالی که آخرت بهتر و پاینده‌تر است.» کسی که چنین بینش ضعیفی دارد، بهتر است مرض خود را با شناخت مضرات دنیوی جاه، معالجه کند.

توصیه می شود به نکات زیز توجه نمایید:
- ارتباط خود را با خداوند محکم کنید و به نماز و اوقات و آداب آن اهمیت بدهید؛ چرا که محور و عمود مکتب تربیتى اسلام نماز است که مى تواند بر محور خود آدمى را از زشتى ها باز دارد.

- آیات قرآن را با تدبر بخوانید؛ به ویژه آیاتى که سرگذشت اقوام و قدرتمندان را بیان کرده است و نیز آیات مربوط به قیامت و معاد و... .

- هر شب نفس خود را مورد محاسبه قرار دهید؛ به گونه اى که این کار عادت و برنامه شما نشود. نیم ساعت وقت براى خود بگذارید و در آن زمان به محاسبه نفس بپردازید؛ به این صورت که چه کار ارزنده و چه کار نامناسبى کرده اید و چه خصلتى خود را نشان داده است و... بر خوبى ها خدا را شکر گزارید و بر بدى ها نفس را مورد عتاب و سرزنش قرار دهید.

- جدولى براى صفات خوب و صفات بد، فراهم آورده، هر هفته به خود نمره بدهید. معدل را به دست آورید و سعى در کاستن از موارد منفى و افزودن به موارد مثبت کنید.

- دائماً از خداوند بخواهید که شما را در کنترل نفس خویش یارى دهد و همواره از سر شیطان و نفس اماره به او پناه ببرید.

- بدانید که ریشه حب جاه و مقام در حب دنیا است و ریشه تمامی بدی ها در دنیا دوستی افراطی می باشد.

- بداند که شهرت، کمال حقیقی نیست و با مرگ تمام می‌شود؛ زیرا جاه و مقام در طول زمان از بین رفتنی هستند. چیزی هم که خود فناپذیر باشد، نمی‌تواند موجب کمال گردد.

- قناعت و قطع طمع از مردم؛‌ زیرا کسی که قناعت کند از مردم بی­نیاز و طمعش از آنها قطع می‌شود و چون بی‌نیاز شد، برای منزلتی که در قلوب آنان دارد ارزشی قائل نیست.

- دانستن مضرات آن از جمله مکر حسودان،‌ غفلت از خدا و احتمال زوال موقعیت.

- هنگامی که مردم به امری در مورد او معتقد شوند که او لایق آن نیست،‌ آن اعتقاد را به هر وسیله مشروع و ممکن زائل کند.

- در آیات و روایات مربوط به مذمت حب جاه و شهرت تامل نماید.

- درباره خصلت هاى نکوهیده و پى آمدهاى آن مطالعه کنید. 

منبع : سایت پرسمان