کودکانی که احساس خوبی نسبت به خودشان دارند، بیشتر احتمال دارد داشته های خود را با دیگران تقسیم کنند.
 

1. به اشتراک گذاری داشته ها با دیگران

تمایل به اشتراک گذاری اسباب بازی و یا خوراکی با دیگر بچه ها، به کودک کمک می کند دوستان زیادی پیدا کرده و از سویی دوستی هایش استمرار یابد. بر اساس مطالعه ای که در سال 2010 انجام شد، کودکان از سن 2 سالگی تمایل دارند داشته های خود را با دیگران به اشتراک بگذارنئ، البته این موضوع تنها در صورت اضافه بودن و فراوانی داشته ها اتفاق می افتد.
 
با این حال کودکان 3 تا 6 ساله اصلاً تمایلی به انجام این کار نداشته و غالباً در این زمینه خودخواهانه عمل می کنند و آنچه را دوست دارند به دوستشان نمی دهند. مثلاً اگر کودک تنها یک کلوچه داشته باشد احتمالاً تمایلی به تقسیم آن با دوستش ندارد زیرا دادن نصف آن به شخص دیگر به معنای کاهش سهم لذت خودش می باشد. اما ممکن است در این سن حاضر باشد اسباب بازی ای را که خودش علاقه ای با بازی کردن با آن را ندارد به راحتی به دوستش بدهد.
 
در حدود سن 7 یا 8 سالگی بسیاری از کودکان دوست دارند داشته های خود را در اختیار دیگران قرار دهند. بعلاوه تحقیقات نشان داده به اشتراک گذاری داشته ها با بهزیستی ارتباطی مستقیم دارد.
 
به طور کلی مطالعات نشان داده کودکانی که احساس خوبی نسبت به خودشان دارند، بیشتر احتمال دارد داشته های خود را با دیگران تقسیم کنند. از سویی انجام این کار باعث می شود حس بهتری نسبت به خود پیدا کنند. بنابراین اگر این مهارت را به کودکان خود بیاموزید، در حقیقت موجب تقویت عزت نفسشان شده اید.
 
تمرین این مهارت
نباید کودک را مجوبر کنید داشته های خود را با دیگران تقسیم کنند، اما می توانید با روش هایی این رفتار را در آن ها تقویت کنید. مثلاً آن ها برای انجام چنین کاری تحسین کنید و به آن ها بگویید کارشان تا چه اندازه می تواند حال دوستشان و حتی خودشان را خوب کند. مثلاً می توانید به او اینچنین بگویید: "تو نصف خوراکی ات را به دوستت دادی و او از این کارت خیلی خیلی خوشحال شد. واقعاً کارت عالی بود."
 

2. همکاری با دیگران

همکاری یعنی کار کردن با دیگران به منظور دستیابی به هدفی مشترک. کودکانی که با دیگران همکاری می کنند، در واقع می توانند از خواسته ها و درخواست های دیگران تبعیت کنند.
 
مجهز بودن به این مهارت برای موفقیت در تعامل با افراد یک جامعه بسیار ضروری است.
 
کودک شما باید در زمین بازی و حتی کلاس درس بتواند با همکلاسی های خود مشارکت و همکاری داشته باشد. همچنین داشتن روحیه همکاری برای بزرگسالان نیز ضروری است. امروزه در بسیاری از محیط های کاری، برخی پروژه ها به صورت تیمی و گروهی انجام می شود. حتی روحیه همکاری در روابط عاشقانه میان همسران نیز بسیار کمک کننده خواهد بود.
 
در سن حدوداً 3 و نیم سالگی، کودک قادر است برای رسیدن به یک هدف با همسالان خود مشارکت کند. این هدف می تواند ساخت یک خانه و یا برج با مکعب های اسباب بازی تا بازی کردن به صورت گروهی باشد.
 
برخی از کودکان علاقه دارند در گروه نقش رهبر را بازی کرده و به بقیه دستور دهند و برخی دیگر ترجیح می دهند نقش پیرو را بازی کنند. مشارکت و همکاری فرصتی عالی را برای کودک فراهم می کند تا بتواند بهتر خود را بشناسد.
 
تمرین این مهارت
با کودک در مورد اهمیت کار گروهی صحبت کنید و به آن ها بگویید وقتی کارها به صورت گروهی و تیمی انجام می شود، نتایج بهتری به دست خواهد آمد. برای تمرین می توانید برای کارهایی مانند چیدن میز غذا به هر کدام از بچه ها مسئولیتی بدهید و از آن ها بخواهید با کمک و مشارکت یکدیگر میز غذا رت بچینند.
 

3. گوش دادن

گوش دادن صرفا به معنای ساکت ماندن نیست، بلکه به معنای این است که بتوانید به خوبی تمام حرف های طرف مقابل خود را درک کنید. گوش دادن یکی از عناصر اساسی در تعاملات اجتماعی است.
 
تمام آنچه کودک در مدرسه می آموزد به مهارت گوش دادن او بستگی دارد، زیرا از این طریق است که می تواند حرف های معلم را بفهمد. وقتی کودک بزرگ می شود و وارد دانشگاه می شود، اهمیت این مهارت به شدت افزایش می یابد، پس لازم است از همان کودکی او را به این مهارت مجهز کنید.
 
کودک باید بیاموزد در آینده چگونه به حرف رئیس، همسر و دوستان خود گوش دهد. امروزه با گسترش ابزارهای دیجیتال ممکن است این مهارت برای بسیاری از افراد دشوار باشد، زیرا در بیشتر مواقع وقتی طرف مقابل مشغول صحبت می شود، فرد فوراً به چک کردن گوشی هوشمند خود مشغول می شود.
 
تمرین این مهارت
وقتی برای کودک کتابی می خوانید، گاهی اوقات خواندن را متوقف نموده و از او بخواهید آنچه را خوانده اید برایتان توضیح دهد. به کودک بیاموزید وقتی دیگران صحبت می کنند هرگز در حرف آن ها نپرد و در عوض به دقت گوش دهد.
 

4. پیروی از دستورات

بچه هایی که سعی می کنند از دستورات و قوانین پیروی کنند، احتمالاً پیامدهای مثبتی در انتظارشان خواهد بود. عدم پیروی از دستورات می تواند شامل انجام ندادن تکالیف مدرسه، قوانین مدرسه، قوانین وضع شده در خانه و ... باشد که عدم پیروی از هر کدام از آن ها می تواند مشکلاتی جدی برای کودک ایجاد کند.
 
دستور چه در مورد تمیز کردن و مرتب کردن اتاق باشد و چه خوابیدن به موقع، اطاعت از آن می تواند در آینده کودک نقشی جدی داشته باشید.
 
البته قبل از اینکه از کودک انتظار داشته باشید از فرامین پیروی کند، خودتان باید بدانید چگونه دستور دهید. مثلاً توجه کنید که در آن واحد بیش از یک دستور به کودک ندهید. به عنوان نمونه هر گز اینچنین نگویید: "کفش هایت را از زمین بردارد، کتاب هایت را در کتابخانه بگذار و دستانت را بشور." لازم است صبر کنید تا کفش هایش را بردارد و سپس فرمان بعد را صادر کنید!
 
اشتباه دیگری که باید از آن اجتناب شود، این است که درخواست خود را در قالب سؤال مطرح کنید. مثلاً بگویید: "میشه لطفا اسباب بازیها رو از زمین برداری؟" در این موارد کودک خیال می کند قدرت انتخاب داشته و می تواند به راحتی نه بگوید. وقتی از کودک چیزی می خواهید به او بگویید درخواست شما را یک بار تکرار کند تا اطمینان یابید منظور شما را به طور کامل فهمیده است.
 
البته توجه کنید برای بچه های کوچک خیلی طبیعی است که دچار حواس پرتی شده و یا از انجام فرامین سرباز زنند. در این مواقع باید با صبر و حوصله و آهسته آهسته پیروی از فرامین را به کودک بیاموزید و البته اشتباهات احتمالی خود را نیز جبران کنید.
 
تمرین این مهارت
کودک را به خاطر پیروی از قوانین و فرامین تحسین کنید. مثلاً می توانید بگویید: "خیلی ممنون که با یک بار گفتن تلویزیون را خاموش کردی." برای بچه های کوچک تر می توانید از فرامین خیلی ساده استفاده کنید. مثلاً: "لطفا اون کتاب رو به من بده" و سپس به خاطر انجام آن کودک را تحسین کنید.
 
منبع: وری ول فمیلی