حضانت، عبارت از اقتداری است که قانون به منظور نگاهداری و تربیت اطفال به پدر و مادر آنها اعطا کرده است.
 

 مفهوم حضانت و عناصر آن

حضانت، عبارت از اقتداری است که قانون به منظور نگاهداری و تربیت اطفال به پدر و مادر آنها اعطا کرده است. در این اقتدار، چنان که گفته شد، حق و تکلیف به هم آمیخته است. حقوق پدر و مادر وسیله اجرای تکالیف آنان است و می توان آن را به دو عنصر نگاهداری و تربیت طفل تجزیه کرد:
 
این دو عنصر به دشواری در عمل جدای از هم تصور می شود. زیرا شیوه نگاهداری کودک در پرورش استعدادهای او مؤثر است و زمینه آموزش به او را نیز فراهم می سازد. با وجود این، آنچه به طور مستقیم ناظر به پذیرفتن کودک و پرستاری و تأمین نیازهای مادی و معنوی او است، مانند تهیه غذا و مسکن و لباس و پرستار، در زمره کارهای مربوط به نگاهداری است. ولی، هدایت او در شناسایی محیط و آموختن تجربة زندگی و عادات و رسوم آن و تأمین وسیله تحصیل و مانند اینها در شمار تکالیف مربوط به تربیت کودک است.
 

نگاهداری کودک

چنان که گفته شد، نگاهداری، به معنای عام کلمه، شامل همه کارهایی است که برای سرپرستی و مواظبت از کودک لازم است. قانون نمی تواند تمام لوازم نگاهداری را تعیین کند و برای آن ضمانت اجرا قرار دهد. ولی، پذیرفتن طفل در کانون خانوادگی با تهیه محل سکنای مناسب دیگر، به آسانی مورد نظارت قرار می گیرد و نشانه رعایت سایر مواظبت ها نیز هست. به همین جهت، پاره ای از نویسندگان نگاهداری به معنی خاص را ناظر به تهیه مسکن دانسته اند.
 
به موجب ماده ۱۰۰6 قانون مدنی، اقامتگاه کودک اقامتگاه پدر است. به طور معمول نیز، تا زمانی که زن و شوهر با هم به سر می برند و آسیبی به بنیان خانواده نرسیده است، پدر به عنوان رئیس خانواده محل سکونت طفل را معین می کند. با وجود این، هرگاه در اثر جدایی زن و شوهر و تصمیم دادگاه حضانت به پدر واگذار نشود، ممکن است کودک محل سکونت دیگری داشته باشد.
 
بنابراین، کسی که نگاهداری کودک را به عهده دارد، می تواند او را مجبور سازد که در محل انتخاب شده او سکونت کند و طفل، تا زمانی که به سن رشد نرسیده است، حق ندارد آن مسکن را ترک کند (مستفاد از ماده ۱۱۷7 قانون مدنی). حکم ماده ۱۰۰6 به این دلیل اقامتگاه صغیر را همان اقامتگاه ولی یاقیم معین کرده است که طفل نمی تواند درباره محل سکنای خود تصمیم بگیرد.
 
چهره دیگر نگاهداری طفل این است که سرپرست مانع از آسیب رساندن او به دیگران شود. کودک، به ویژه در سالیان نوپایی، اگر آزاد بماند، همیشه احتمال دارد که باعث زیان همسایگان شود و حتی در سن تمیز نیز به اقتضای سن چنان که باید محتاط نیست. پس، پدر و مادر باید او را از انجام کارهای خطرناک باز دارند و وادار به دوراندیشی و احترام به حقوق دیگران سازند.
 

شیر دادن و نگاهداری

شیر مادر بهترین غذای کودک در ماه های نخستین تولد است. حمایت از کودک ایجاب می کند که این وسیله از او دریغ نشود، چنان که طبیعت نیز چنین خواسته است و قانون نیز بر همین مبنا حضانت را با مادر می داند.
 
با وجود این، چون شیر دادن احتمال دارد باعث زیان مادر شود و در واقع نوعی فداکاری است، حقوق این انتظار از مادر ندارد. چنان که ماده ۱۱۷6 قانون مدنی مقرر می دارد: «مادر مجبور نیست به طفل خود شیر بدهد...» و در فقه نیز، با اینکه بسیاری از قواعد حقوقی با احکام اخلاقی همراه است، بیشتر فقیهان شیر دادن کودک را به وسیله مادر مستحب می دانند نه واجب و اعتقاد دارند که مادر می تواند برای شیر دادن به طفل خود مطالبه اجرت کند و فقط بعضی از آنان دادن شیری را که هنگام تولد طفل در پستان مادر جمع می شود (لباء) و به طور معمول تا سه روز به بچه داده می شود واجب شمرده اند.
 
بدین ترتیب، بر خلاف مورد حضانت، که حق مادر از لوازم تکلیف او است، شیر دادن به واقع «حق» مادر است: اگر بخواهد از این حق استفاده کند پدر یا مقام عمومی نمی تواند مانع او شود؛ ولی هرگاه مایل نباشد، اجبار او امکان ندارد.
 
باید دانست که اختیار مادر نسبت به شیر دادن فرزند خود در موردی است که تغذیة او به وسایل دیگر ممکن باشد. بنابراین، هرگاه از نظر پزشکی شیر مادر تنها وسیلة تغذیة طفل باشد یا به دلیل عسرت پدر و مادر یا حوادث قهری امکان تهیه شیر خشک یا غذای مناسب دیگر ممکن نباشد، شیر دادن از تکالیف مادر است و حق ندارد از آن امتناع کند؛ چنان که در پایان ماده ۱۱۷6 و پس از اعلام مجبور نبودن مادر چنین آمده است: «... مگر در صورتی که تغذیه طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد».

ادامه دارد...
 
نویسنده: ناصر کاتوزیان 

منبع: کتاب «قانون مدنی خانواده»