چگونه هوش مان را بالا ببریم ؟ (بخش اول)
بخش عظیمی از شناخت انسان به منابع خارج از سرش بستگی دارد به همان طریق که اساس حافظهمان تا حد خیلی زیادی به پویایی اجتماعی، به یاد آوری اجتماعی، یا آنچه روان شناسان حافظهی گروهی یا تعاملی مینامند، بستگی دارد. مطمئن باشید این روش یکی از بهترین روش های بالا بردن هوش است که کسی تا به حال به شما نگفته است. با ما همراه باشید.
من فکر میکنم خوب است که زمان قابل توجهی را دور از اینترنت سپری کنیم و این واقعا یکی از بهترین روش های بالا بردن هوش است.
مقدمه
روش های بالا بردن هوش برای همه آدم ها در تمامی سنین خوب و مفید است. من اخیرا با یک روزنامهنگار در زمینهی فناوری به نام کلیو تامپسون، نویسندهی باهوشتر از آن که فکر میکنید، گفتوگو کردم. در نتیجهی این گفتوگو به ۹ درس رسیدم دربارهی اینکه چگونه میتوانیم تفکرمان را بهبود بدهیم و با هوش تر شویم- با فناوری یا بدون آن.
بهترین روش های بالا بردن هوش
۱. زمان قابل توجهی را دور از اینترنت سپری کنید
“من فکر میکنم خوب است که زمان قابل توجهی را دور از اینترنت سپری کنیم و این واقعا یکی از بهترین روش های بالا بردن هوش است. مثلا، من آخر هفتهها ایمیلها را چک نمیکنم. این یعنی من معمولا از رسانههای اجتماعی دور هستم. من خیلی پیام ارسال میکنم چون این برای من ابزار ارتباط اجتماعی است و اینگونه رفتار اجتماعی را سازماندهی میکنم. اما تمایل دارم بیشتر مطالعه کنم و اینگونه مغزم به مسیری جالبتر کشیده میشود. بسیاری از آدمها به من میگویند نمیتوانند این کار را بکنند چون رییسشان از آنها میخواهد آخر هفتهها ایمیلها را چک کنند. و این نشان میدهد بسیاری از مشکلات حواسپرتی که ما داریم واقعا ناشی از خود فناوریها نیست، بلکه مشکل در مناسبات قدرت است که از این فناوریها ظهور میکند.
“کارکنان یقه سفید احتمالا نیاز دارند یک جنبش همبستگی داشتهباشند که این مناسبات قدرت را از بین ببرد چون اکنون کارفرمایانی که میتوانند ۷ روز هفته شبانهروز به کارمندانشان دسترسی داشتهباشند، دائم کار آنها را فشرده میکنند. کارفرمایان باهوش میدانند که واقعا برای ظرفیت تفکر کارکنانشان بد است که تمام طول هفته مانند دارکوب مغز آنها را بخورند. و من فکر میکنم فولکس واگن و چند شرکت دیگر این سیاست را در پیش گرفتهاند که پس از ساعت معینی از شب و در آخر هفتهها سرورهای بلکبریشان را خاموش کنند، بنابراین دیگر ایمیلی به کارمندانشان نمیرسد… این چیزی است که اتحادیهها صد سال است از آن حمایت میکنند. این یک مصلحت مدنی و اجتماعی است و برای یک کارفرما باید مصلحت شرکت هم باشد. بگذارید ارتباط آدمها با خواستههای شرکتتان قطع شود.”
“کارکنان یقه سفید احتمالا نیاز دارند یک جنبش همبستگی داشتهباشند که این مناسبات قدرت را از بین ببرد چون اکنون کارفرمایانی که میتوانند ۷ روز هفته شبانهروز به کارمندانشان دسترسی داشتهباشند، دائم کار آنها را فشرده میکنند. کارفرمایان باهوش میدانند که واقعا برای ظرفیت تفکر کارکنانشان بد است که تمام طول هفته مانند دارکوب مغز آنها را بخورند. و من فکر میکنم فولکس واگن و چند شرکت دیگر این سیاست را در پیش گرفتهاند که پس از ساعت معینی از شب و در آخر هفتهها سرورهای بلکبریشان را خاموش کنند، بنابراین دیگر ایمیلی به کارمندانشان نمیرسد… این چیزی است که اتحادیهها صد سال است از آن حمایت میکنند. این یک مصلحت مدنی و اجتماعی است و برای یک کارفرما باید مصلحت شرکت هم باشد. بگذارید ارتباط آدمها با خواستههای شرکتتان قطع شود.”
۲. به وظایف شناختی گوناگون انجام دهید: کارهایی انجام دهید که از نظر ذهنی متفاوت هستند
“یکی از چیزهایی که من در کتابم دربارهاش صحبت کردم نیاز به چیزی است که من به کنایه آن را گوناگونی شناختی مینامم. اگر با این ایده موافق باشید که نحوهی برقراری ارتباط، نوشتن، ابراز عقیده، و شکل دادن به یک ایده به صورت برخط، از نظر کیفی با نحوهی انجام این فعالیتها به صورت برون خط (آفلاین) متفاوت است، و این روشها از نظر بهرهوری و فایده با شیوههای سنتی برون خط (آفلاین)، که کمتر اجتماعی هستند، متفاوت است، پس هنوز بینهایت مفید است که ۸ ساعت مطالعه کنیم، به پیادهروی طولانی برویم، یا فقط در یک کافه سرمستانه دربارهی چیزی با یک دوست بحث کنیم. این چیزها با روشهایی که ما به صورت برخط امورمان را اداره میکنیم، بسیار متفاوت هستند، و ذهنتان را به خوبی به طرز فکرهای متفاوتی میکشانند باور کنید این هم یکی از بهترین روش های بالا بردن هوش است.
“این دربارهی انجام کاری متفاوت با بدنتان نیز صدق میکند. علت اینکه هنگام دوش گرفتن ایدههایی به ذهنمان میرسد این است که ما در حال کار کردن نیستیم و بدنمان در حال انجام کاری کاملا متفاوت است؛ این یک محیط محرک جدید است، و چیزهایی که در ذهنمان با آنها در تقلا بودهایم، به نحوی کاملا متفاوت در ضمیر نیمهآگاهمان گردآوری میشود. بنابراین، اگر شما مثل من فردی هستید که تمام روز با کلمات کار میکنید، واقعا خوب است که در اوقات فراغتتان کاری کاملا غیرکلامی انجام دهید. من یک نوازنده هستم، برای همین در پایان روز مدت نیمساعت گیتار میزنم و این روشی افسانهای است که ذهنام را در یک حالت تجسمیافتهی کاملا متفاوت قرار دهم. من اغلب در نهایت وقتی به نواختن پایان میدهم نوعی مشکل را حل کردهام… و این از نظر هیجانی نیز خیلی ارزشمند است، که تمام بخشهای دیگر شخصیتام را ورزیده میکند. هر فردی چیزی مانند این دارد. بعضی آدمها آشپزی را دوست دارند، آنها در جمعه ۸ ساعت را صرف درست کردن یک غذای هندی فوقالعاده، دویدن، یا ورزشهای تیمی میکنند. همهی اینها چیزهایی هستند که با کیفیت کلی زندگی و تفکر ما در ارتباط هستند. دانستن اینکه چه وقت عمومی فکر کنید و چه وقت خصوصی – چه وقت ایدهای را به صورت برخط به سرعت منتشر کنید، چه وقت بگذارید به آرامی پرورش بیابد و پخته شود- یک مهارت ضروری جدید است: گوناگونی شناختی.”
“این دربارهی انجام کاری متفاوت با بدنتان نیز صدق میکند. علت اینکه هنگام دوش گرفتن ایدههایی به ذهنمان میرسد این است که ما در حال کار کردن نیستیم و بدنمان در حال انجام کاری کاملا متفاوت است؛ این یک محیط محرک جدید است، و چیزهایی که در ذهنمان با آنها در تقلا بودهایم، به نحوی کاملا متفاوت در ضمیر نیمهآگاهمان گردآوری میشود. بنابراین، اگر شما مثل من فردی هستید که تمام روز با کلمات کار میکنید، واقعا خوب است که در اوقات فراغتتان کاری کاملا غیرکلامی انجام دهید. من یک نوازنده هستم، برای همین در پایان روز مدت نیمساعت گیتار میزنم و این روشی افسانهای است که ذهنام را در یک حالت تجسمیافتهی کاملا متفاوت قرار دهم. من اغلب در نهایت وقتی به نواختن پایان میدهم نوعی مشکل را حل کردهام… و این از نظر هیجانی نیز خیلی ارزشمند است، که تمام بخشهای دیگر شخصیتام را ورزیده میکند. هر فردی چیزی مانند این دارد. بعضی آدمها آشپزی را دوست دارند، آنها در جمعه ۸ ساعت را صرف درست کردن یک غذای هندی فوقالعاده، دویدن، یا ورزشهای تیمی میکنند. همهی اینها چیزهایی هستند که با کیفیت کلی زندگی و تفکر ما در ارتباط هستند. دانستن اینکه چه وقت عمومی فکر کنید و چه وقت خصوصی – چه وقت ایدهای را به صورت برخط به سرعت منتشر کنید، چه وقت بگذارید به آرامی پرورش بیابد و پخته شود- یک مهارت ضروری جدید است: گوناگونی شناختی.”
۳. خودتان را منزوی نکنید: تفکر اجتماعی را یاد بگیرید
“هوش ما هرگز تماما در سر ما نبودهاست. بخش عظیمی از تفکر ما چیزی است که یک فیلسوف به نام اندی کلارک آن را رخ دادن در ذهن گسترده مینامد، که یعنی از انواع مختلف منابع خارج از وجودمان استفاده کنیم تا برای برای تفکر در مسیرها و قابلیتهای جدید چارچوبی ایجاد کنیم که ایجاد آن با ذهن به تنهایی امکانپذیر نیست. این میتواند به سادگی نوشتن چیزی باشد که در سرتان است، تا مجبور نباشید آن را برای مدت کم یا زیاد در ذهنتان نگه دارید. بخش عظیمی از شناخت انسان به منابع خارج از سرش بستگی دارد به همان طریق که اساس حافظهمان تا حد خیلی زیادی به پویایی اجتماعی، به یاد آوری اجتماعی، یا آنچه روانشناسان حافظهی گروهی یا تعاملی مینامند، بستگی دارد. مطمئن باشید این روش یکی از بهترین روش های بالا بردن هوش است که کسی تا به حال به شما نگفته است.
“وقتی گروهی از آدمها با هم معاشرت میکنند، در حفظ معنی خیلی خوب هستند، اما ما به آدمهای دیگر به عنوان نوعی از این تقویتکنندههای شناختی وابسته هستیم. بنابراین شما میتوانید این سوال را بپرسید که اگر ما در اطراف آدمهای دیگر نباشیم، آیا خنگتر خواهیمبود؟ آیا اگر نزدیک آنها باشیم باهوشتر خواهیمبود؟ من فکر میکنم جواب آن مثبت است، وقتی در اطراف آدمهای دیگر هستیم باهوشتر هستیم، وقتی برای تفکرمان انواع چارچوبهای خارجی را داریم باهوشتر هستیم، و این یکی از مولفههای ضروری انسان بودن است.
“یکی از کارهایی که من سعی کردهام در کتابام انجام دهم، بخش عظیمی از چیزی است که ما عموما آن را کار فکری میپنداریم، که همیشه با معاشرت و تعامل با آدمهای دیگر همراه بودهاست. ما اغلب اوقات هوش و تفکر را به عنوان تنها نشستن و زل زدن به یک کتاب برای ۱۰ ساعت یا ۱۰ سال تعریف میکنیم. و هرچند بدون شک این یک طرز فکر قدرتمند است، اما در دنیای واقعی مقدار عظیمی از تفکر وقتی رخ میدهد که ما در حال بحث، مجادله، و اتکا به یکدیگر و کار گروهی هستیم. یکی از دلایلی که به این موضوع کملطفی شدهاست این است که معاشرت – مهارتهای اجتماعی و هوش هیجانی- زنانه تلقی میشود. و شما اکنون این را میبینید. تمام اندیشمندان بزرگ که گلایه میکنند رسانههای اجتماعی پیش پا افتاده و احمقانه هستند همان مردان میانسال رماننویس، مثل جاناتان فرانزن هستند، درست است؟ آنها میگویند تا زمانی که شما منزوی هستید و منزوی میمانید، تفکرتان به نحوی آلوده و سطحی و پیش پا افتاده است.”
ادامه دارد...
منبع: تحریریه سایت کسب و کار بازده_مینا بنادکوکی
“وقتی گروهی از آدمها با هم معاشرت میکنند، در حفظ معنی خیلی خوب هستند، اما ما به آدمهای دیگر به عنوان نوعی از این تقویتکنندههای شناختی وابسته هستیم. بنابراین شما میتوانید این سوال را بپرسید که اگر ما در اطراف آدمهای دیگر نباشیم، آیا خنگتر خواهیمبود؟ آیا اگر نزدیک آنها باشیم باهوشتر خواهیمبود؟ من فکر میکنم جواب آن مثبت است، وقتی در اطراف آدمهای دیگر هستیم باهوشتر هستیم، وقتی برای تفکرمان انواع چارچوبهای خارجی را داریم باهوشتر هستیم، و این یکی از مولفههای ضروری انسان بودن است.
“یکی از کارهایی که من سعی کردهام در کتابام انجام دهم، بخش عظیمی از چیزی است که ما عموما آن را کار فکری میپنداریم، که همیشه با معاشرت و تعامل با آدمهای دیگر همراه بودهاست. ما اغلب اوقات هوش و تفکر را به عنوان تنها نشستن و زل زدن به یک کتاب برای ۱۰ ساعت یا ۱۰ سال تعریف میکنیم. و هرچند بدون شک این یک طرز فکر قدرتمند است، اما در دنیای واقعی مقدار عظیمی از تفکر وقتی رخ میدهد که ما در حال بحث، مجادله، و اتکا به یکدیگر و کار گروهی هستیم. یکی از دلایلی که به این موضوع کملطفی شدهاست این است که معاشرت – مهارتهای اجتماعی و هوش هیجانی- زنانه تلقی میشود. و شما اکنون این را میبینید. تمام اندیشمندان بزرگ که گلایه میکنند رسانههای اجتماعی پیش پا افتاده و احمقانه هستند همان مردان میانسال رماننویس، مثل جاناتان فرانزن هستند، درست است؟ آنها میگویند تا زمانی که شما منزوی هستید و منزوی میمانید، تفکرتان به نحوی آلوده و سطحی و پیش پا افتاده است.”
ادامه دارد...
منبع: تحریریه سایت کسب و کار بازده_مینا بنادکوکی
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}