مشکلات دلبستگی می‌توانند تا سنین بزرگسالی همراه فرد باشند و باعث ایجاد بسیاری از چالش‌های روانی برای وی شوند.
 

مقدمه

نوزادان ممکن است احساس اضطراب، استرس، و حتی افسردگی را تجربه کنند؛ با این حال، تشخیص مشکلات روانی در نوزادانی که هنوز نمی‌توانند در مورد افکار و احساسات‌شان صحبت کنند، بسیار دشوار است. بسیاری از رفتارهای خاص، عوامل محیطی و هم‌چنین سابقه‌ی خانوادگی می‌توانند خطر مواجهه‌ی نوزادان با چالش‌های روانی را در آینده افزایش دهند. اگر والدین از قرار داشتن نوزادشان در معرض خطر ابتلا به بیماری روانی آگاه باشند و بتوانند شرایط را درک کنند، نیمی از راه را برای کمک به وضعیت کودک‌شان طی کرده‌اند.

اطمینان از سلامت نوزادان، ارزیابی وضعیت آن‌ها، و دریافت مشاوره‌های مناسب و / یا روان درمانی مراحل بعدی را تشکیل می‌دهند. وقتی صحبت از مقابله با بیماری روانی به میان می‌آید، هر چه مداخله و درمان زودتر اتفاق بیفتد، بیمار دارای پیش‌آگهی بهتری خواهد بود. به همین خاطر نیز، لازم است والدین از نشانه‌های هشدار دهنده‌ی احتمالی بیماری روانی آگاه باشند و با استفاده از توصیه‌ها و مشورت‌های متخصصین این حوزه، به پیگیری درمان‌های لازم بپردازند. با این‌که هیچ کس نمی‌تواند آینده را پیش‌بینی کند، راه‌های بسیاری وجود دارند که والدین جهت کمک به نوزادان‌شان برای آغاز زندگی با بهترین شکل ممکن، می‌توانند از آن‌ها بهره بگیرند. یکی از این راه‌ها، آگاهی از علائم و نشانه های بیماری های روانی کودکان است. 
 

بیماری های روانی کودکان

۱. مشکلات دلبستگی
ایجاد احساس دلبستگی یا تعلق به والدین و سایر عزیزان یکی از مراحل طبیعی در دوران نوزادی است. این دلبستگی‌ها حسی از امنیت را برای نوزاد فراهم می‌سازند و در ایجاد اعتماد به نفس و مهارت‌های مقابله‌ای برای آینده به آن‌ها کمک می‌کنند. دلبستگی هنگامی شکل می‌گیرد که نوزاد دائما در معرض نوازش، راحتی، و مراقبت باشد – هم‌چنین، هنگامی که نیازهای‌شان برآورده می‌شوند و احساس امنیت، محافظت و دوست داشته شدن می‌کنند. ایجاد دلبستگی سالم و قوی نخستین مرحله برای یادگیری عشق ورزیدن و اعتماد کردن به دیگران و هم‌چنین ایجاد آگاهی از احساسات و نیازهای سایر آدم‌ها است. این مرحله راه را جهت ایجاد و حفظ روابط سالم با دیگران در تمام طول زندگی هموار می‌کند.

در صورتی که نوزاد نادیده گرفته شود یا آزار ببیند، از یک پرستار به پرستار دیگر دست به دست شود، از والدین‌اش جدا بیفتد یا هنگامی که والدین (احتمالا به دلیل افسردگی یا بیماری) از لحاظ عاطفی و هیجانی سرد و بی‌احساس باشند، ممکن است دلبستگی به طور کامل در نوزاد تشکیل نشود یا دچار اختلال شود. مشکلات دلبستگی می‌توانند تا سنین بزرگسالی همراه فرد باشند، و باعث ایجاد بسیاری از چالش‌های روانی برای وی شوند.

گاهی اوقات، علائم اولیه‌ی اختلال دلبستگی ممکن است مشابه‌ی نشانه‌های اوتیسم و اختلال کم توجهی – بیش فعالی باشند؛ این علائم عبارت هستند از بی‌قراری و عدم احساس راحتی، گوشه‌گیری و عدم ایجاد رابطه، تنفر از برقراری تماس بدنی، و ناتوانی در ایجاد تماس چشمی یا خندیدن.
 
2. دارای والدینی قربانی و بازمانده از سوءرفتار
ضروری‌ترین اقدامی که یک قربانی و بازمانده از سوءرفتار می‌تواند برای کودکان‌اش انجام دهد، درخواست کمک برای مقابله با اهریمنی است که از گذشته در وجودش وی را عذاب می‌دهد؛ اشتباه بزرگی که ممکن است این گونه افراد مرتکب شوند تلاش برای پنهان‌سازی این اهریمن و ادامه‌ی تحمل آن است. سوءرفتارهای گذشته می‌توانند اثر پروانه‌ای مخربی بر زندگی این افراد بگذارند – حتی اثر منفی این سوء رفتارها می‌تواند به زندگی کودکان‌شان نیز سرایت کند. آگاهی از این حقایق دلیل کافی را برای اهمیت دریافت مشاوره از متخصصان فراهم می‌کند.

زندگی قربانیان و بازماندگان سوءرفتارهای گذشته غالبا مملو از بحران‌های متوالی است که بر روابط، حرفه، و استقلال مالی‌ این افراد تاثیر می‌گذارند. در اثر این بحران‌ها، زندگی این افراد ممکن است دائما دارای آشفتگی‌های داخلی (و حتی خارجی) باشد که در اثر این آشفتگی‌ها، توانایی‌شان برای ایجاد زندگی قابل پیش‌بینی، طبیعی، و باثبات سلب می‌شود.

از آن‌جا که نوزادان برای داشتن احساس امنیت،‌ ایجاد دلبستگی‌های سالم، و پیشرفت اساسی نیازمند زندگی با ثبات و طبیعی هستند،‌ وجود آشفتگی در زندگی می‌تواند تاثیری به شدت منفی بر آن‌ها بگذارد. این وضعیت حتی می‌تواند به بروز مشکلات روانی در زندگی آینده‌شان منجر شود؛ مشکلاتی از جمله افسردگی، اضطراب، اعتیاد، اختلالات تغذیه‌ای، و احتمالا ارتکاب خودکشی.

ادامه دارد...

منبع: تحریریه سایت کسب و کار بازده- امیر رضا مصطفایی