زن از منظر قرآن کریم (بخش اول)
جایگاه زن در مقابل مرد، در مکتب های انسانی و الهی همواره مورد بحث و ارزش گذاری بوده است. اسلام به عنوان کامل ترین دین، ارزش خاصی را برای زنان قائل است. با ما همراه باشید تا در مورد جایگاه زن از نگاه قرآن کریم بیشتر آشنا شوید.
میان زن و مرد صالح در نزد خدا تفاوتی وجود ندارد.
مقدمه
موضوع «جایگاه و موقعیت بانوان» از دیرباز مورد گفتمان اندیشمندان و صاحب نظران بوده و نویسندگان و نظریه پردازان در این زمینه دیدگاه های گوناگونی ارائه داده و هر یک از آنان برداشت و تحلیل داشته و طبق جهان بینی خود آن را ابراز داشته اند، که این موضوع با مطالعه تاریخ اقوام و ملل روشنتر می شود در این میان مکتب حیات بخش اسلام که کامل ترین ادیان است با توجه به نظر واقع بینانه به انسان و وظایف و تکالیف او، موقعیت بانوان را به نحو اصلی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با عنایت به ساختار خلقت زنان به تبیین حقوق آنها پرداخته است که با نگرش دقیق و خالی از اغراض باید گفت: در هیچ مکتب و گرایشی اینگونه حریم و حقوق زنان مورد حمایت قرار نگرفته و شأن و منزلت آنان مصونیت پیدا نکرده است.
هدف نوشتار
هدف این نوشتار بیان تساوی زن و مرد در پذیرش اعمال صالحشان است که در روزگار سیاهی که بر چهره جامعه جهل و تعصب و کوته بینی سایه افکند بود و دستان و قلب مردان به کشتن دختران معصوم خود عادت کرده بود، خداوند با نزول فرشته رحمتش بر بهترین بنده خود شخصیت از دست رفته زنان را بین جوامع کشتن دختران را نکوهش نموده و مردم را بر مواخذه آن در روز قیامت ترساند و پس از آن در آیاتی به استعدادهای نهفته زنان توجه داد، آیات قرآن درباره پذیرش اعمال صالح زیاد است که ما در این پژوهش به تعدادی اشاره می کنیم که به شرح ذیل است .
1- سوره حجرات آیه 13 .
2- سوره نحل ، آیه 97 .
3- سوره آل عمران ، آیه 195 .
4- سوره بقره آیه 187 .
5- سوره احزاب ، آیه 35 .
در آیات فوق بیان شد که نسب و قبیله برتر بودن ملاک پذیرش اعمال نیست بلکه ملاک پذیرش اعمال در این آیات تقوا است .
1- سوره حجرات آیه 13 .
2- سوره نحل ، آیه 97 .
3- سوره آل عمران ، آیه 195 .
4- سوره بقره آیه 187 .
5- سوره احزاب ، آیه 35 .
در آیات فوق بیان شد که نسب و قبیله برتر بودن ملاک پذیرش اعمال نیست بلکه ملاک پذیرش اعمال در این آیات تقوا است .
سوره حجرات آیه 13
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛ ای مردم ! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم شما تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید . اینها ملاک امتیاز نیست ، گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست ، خداوند دانا و آگاه است.»
در آیات گذشته این سوره روی سخن به مومنان بوده خطاب به صورت «یا ایها الذین» و در ضمن آیات متعددی آن چه که یک « جامعه مومن » را با خطر روبرو می سازد ، بازگو کرد و از آن نهی فرمود . در حالی که در آیه مورد بحث مخاطب کل جامعه انسانی است و مهم ترین اصلی را که ضامن نظم و ثبات است بیان می کند و میزان واقعی ارزش های انسانی را در برابرارزش های کاذب و دروغین مشخص می سازد .
می فرماید : ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم ، تا یکیدگر را بشناسید. «یا ایها الناس ... لتعارفوا» منظور از آفرینش مردم از یک مرد و زن، همان بازگشت نسب انسان ها به «آدم» و «حوا» است بنابراین چون همه از ریشه واحدی هستند معنی ندارد که از نظر نسب و قبیله بر یکدیگر افتخار کنند به هر حال قرآن مجید بعد از آنکه بزرگترین مایه مباهات و مفاخره عصر جاهلی یعنی نسب و قبیله را از کار می اندازد به سراغ معیار واقعی ارزش رفته می افزاید: «گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» «ان اکرمکم عندالله اتقاکم».
به این ترتیب قلم سرخ بر تمام امتیازات ظاهری و مادی کشیده و اصالت و واقعیت را به تقوا و پرهیزکاری و خداترسی می دهد ، می گوید : برای تقرب به خدا و نزدیکی به ساحت مقدس او هیچ امتیازی جز تقوا موثر نیست .[1] این آیه به صراحت تمام شخص می کند که در پذیرش اعمال مرد و زن خداوند باتقواترین آنها را گرامی می دارد و در پذیرش اعمالشان تساوی و برابری دارند و مرد بر زن یا زن بر مرد برتری ندارد.
در آیات گذشته این سوره روی سخن به مومنان بوده خطاب به صورت «یا ایها الذین» و در ضمن آیات متعددی آن چه که یک « جامعه مومن » را با خطر روبرو می سازد ، بازگو کرد و از آن نهی فرمود . در حالی که در آیه مورد بحث مخاطب کل جامعه انسانی است و مهم ترین اصلی را که ضامن نظم و ثبات است بیان می کند و میزان واقعی ارزش های انسانی را در برابرارزش های کاذب و دروغین مشخص می سازد .
می فرماید : ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم ، تا یکیدگر را بشناسید. «یا ایها الناس ... لتعارفوا» منظور از آفرینش مردم از یک مرد و زن، همان بازگشت نسب انسان ها به «آدم» و «حوا» است بنابراین چون همه از ریشه واحدی هستند معنی ندارد که از نظر نسب و قبیله بر یکدیگر افتخار کنند به هر حال قرآن مجید بعد از آنکه بزرگترین مایه مباهات و مفاخره عصر جاهلی یعنی نسب و قبیله را از کار می اندازد به سراغ معیار واقعی ارزش رفته می افزاید: «گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» «ان اکرمکم عندالله اتقاکم».
به این ترتیب قلم سرخ بر تمام امتیازات ظاهری و مادی کشیده و اصالت و واقعیت را به تقوا و پرهیزکاری و خداترسی می دهد ، می گوید : برای تقرب به خدا و نزدیکی به ساحت مقدس او هیچ امتیازی جز تقوا موثر نیست .[1] این آیه به صراحت تمام شخص می کند که در پذیرش اعمال مرد و زن خداوند باتقواترین آنها را گرامی می دارد و در پذیرش اعمالشان تساوی و برابری دارند و مرد بر زن یا زن بر مرد برتری ندارد.
سوره نحل آیه 97
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»
وعده جمیلی است که به زنان و مردان مومن می دهد که عمل صالح کنند و این وعده جمیل فرقی میان زنان و مردان در قبول ایمانشان و در اثر اعمال صالحشان که همان احیاء به حیات طیبه، و اجر به احسن عمل است نگذاشته و این تسویه میان مرد و زن علی رغم بنائی است که بیشتر غیر موحدین و اهل کتاب از یهود و نصاری داشتند و زنان را از تمامی مزایای دینی و یا بیشتر آن محروم می دانستند و مرتبه زنان را از مرتبه مردان پایین تر می پنداشتند و آنان را در وضعی قرار داده بودند که به هیچ وجه قابل ارتقاء نبود.
پس اینکه فرمود : « من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن » حکمی است کلی نظیر تأسیس قاعده ای برای هر کس که عمل صالح کند حالا هر که می خواهد باشد تنها مقیدش کرده به اینکه صاحب عمل ، مومن باشد و این قید در معنای شرط است ، چون عمل در کسی که مومن نیست حبط می شود و اثری به آن مترتب نیست همچنانکه خدای تعالی فرموده: «من یکفر بالایمان فقد حبط عمله »[2] و نیز فرموده « و حبط ما صنعوا فیها و باطل ما کانوا یعملون »[3] .
و در جمله «فلنحینه حیاه طیبه» حیات به معنای جان انداختن در چیز و افاضه حیات به آن است پس این جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر اینکه خدای تعالی مومنی را که عمل صالح کند به حیات جدید غیر آن حیاتی که به دیگران نیز داده زنده می کند و مقصود این نیست که حیاتش را تغییر می دهد ، مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طبیعی می کند که اصل حیات عمومی باشد و صفتش را تغییر دهد زیرا اگر مقصود این بود که کافی بود که بفرماید: «ما حیات او را طیب می کنیم» ولی اینگونه نرمود بلکه فرمود: «ما او را به حیاتی طیب زنده می سازیم».[4]
ادامه دارد...
پی نوشت:
وعده جمیلی است که به زنان و مردان مومن می دهد که عمل صالح کنند و این وعده جمیل فرقی میان زنان و مردان در قبول ایمانشان و در اثر اعمال صالحشان که همان احیاء به حیات طیبه، و اجر به احسن عمل است نگذاشته و این تسویه میان مرد و زن علی رغم بنائی است که بیشتر غیر موحدین و اهل کتاب از یهود و نصاری داشتند و زنان را از تمامی مزایای دینی و یا بیشتر آن محروم می دانستند و مرتبه زنان را از مرتبه مردان پایین تر می پنداشتند و آنان را در وضعی قرار داده بودند که به هیچ وجه قابل ارتقاء نبود.
پس اینکه فرمود : « من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن » حکمی است کلی نظیر تأسیس قاعده ای برای هر کس که عمل صالح کند حالا هر که می خواهد باشد تنها مقیدش کرده به اینکه صاحب عمل ، مومن باشد و این قید در معنای شرط است ، چون عمل در کسی که مومن نیست حبط می شود و اثری به آن مترتب نیست همچنانکه خدای تعالی فرموده: «من یکفر بالایمان فقد حبط عمله »[2] و نیز فرموده « و حبط ما صنعوا فیها و باطل ما کانوا یعملون »[3] .
و در جمله «فلنحینه حیاه طیبه» حیات به معنای جان انداختن در چیز و افاضه حیات به آن است پس این جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر اینکه خدای تعالی مومنی را که عمل صالح کند به حیات جدید غیر آن حیاتی که به دیگران نیز داده زنده می کند و مقصود این نیست که حیاتش را تغییر می دهد ، مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طبیعی می کند که اصل حیات عمومی باشد و صفتش را تغییر دهد زیرا اگر مقصود این بود که کافی بود که بفرماید: «ما حیات او را طیب می کنیم» ولی اینگونه نرمود بلکه فرمود: «ما او را به حیاتی طیب زنده می سازیم».[4]
ادامه دارد...
پی نوشت:
[1] - ناصر مکارم شیرازی ، تفسیر نمونه ، ج 22 ، دارالکتب الاسلامیه تهران ، ص 204 .
[2] - و هر کس که به ایمان کفر بورزد عملش حبط و نابود می شود . سوره مائده آیه 5 .
[3] - و حبط شد آنچه که کردند و باطل گشت آنچه که وحی کردند . سوره هود آیه 16 .
[4] - علامه طباطبایی ، تفسیر المیزان ، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی ، ج12 ، چ 25 ، دفتر انتشارات وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم 1387 .
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}