ازدواج مناسب، می تواندزمینه ساز سعادت  و خوشبختی انسان را رقم بزند. 
 

روایات نکوهش تجرد زیستن

همچنین از آن حضرت است که فرمودند: «اشرارکم عذابکم؛ بدترین شما مجردانند.»[1]
در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می خوانیم: «شوم المرئه غلاء مهرها؛ زن بد قدم زنی است که مهرش سنگین باشد.» همچنین از آن حضرت است که فرمودند: «من شومها شده مؤنتها؛ یکی از نشانه های شوم بودن زن آن است که هزینه زندگی (یا هزینه ازدواج سنگین باشد).»[2]
 
و از آنجا که بسیاری از مردان و زنان برای فرار از زیر بار این مسئولیت الهی و انسانی متعذر به عذرهایی از جمله نداشتن امکانات مالی میشوند. اما این در آیات صریحاٌ گفته شده است که «فقر» نمیتواند مانع راه ازدواج گردد، بلکه چه بسا ازدواج سبب غنا و بی نیازی می شود. چون انسان تا مجرد است احساس مسئولیت نمی کند نه ابتکار و نیرو و استعداد خود را به اندازه کافی برای کسب درآمد مشروع بسیج می کند و نه هنگامی که درآمدی پیدا کرد در حفظ و بارور ساختن آن می کوشد به همین دلیل مجرد آن غالباً خانهبهدوش و توحید دستند!
 

ازدواج و شخصیت اجتماعی

اما بعد از ازدواج شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی میشود خود را شدیداً مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تامین وسایل زندگی فرزندان آینده میبیند، به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار میگیرد و در حفظ درآمدهای خود و صرفه جویی، تلاش می کند و در مدت کوتاهی می تواند بر فقر چیره شود.[3]
 
بی جهت نیست که در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: «الرزق مع النساء والعیال؛ روزی همراه همسر و فرزند است.»[4]
عن هشام بن سالم عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: «جاء رجل الی النبّی (صلی الله علیه و آله) و شکی الیه الحاجه فقال: ـتزوج»، فتزوج فوسع علیه؛ مردی خدمت حضرت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله) رسید و از تهیدستی و نیازمندی شکایت کرد پیامبر اکرم ( الله علیه و آله) فرمودند: ازدواج کن، او هم ازدواج کرد و گشایش در کار او پیدا شد.»[5]
 
بدون شک امدادهای الهی و نیروهای مرموز معنوی نیز به کمک چنین افرادی می آید که برای انجام وظیفه انسانی و حفظ پاکی خود اقدام به ازدواج میکنند هر فرد با ایمان میتواند با این وعده الهی دلگرم و مومن باشد.
 
در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده: «من ترک التزویج مخافه العیله فقد ساء ظنه بالله عزوجل»[6].
همچنین در حدیثی دیگر آمده: «قال ابوعبدالله: من ترک التزویج مخافه الفقر أساء الظن باالله عزوجل ان الله عزوجل یقول (إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ)[7]
 
و از آنجا که یک عذر تقریباً عمومی و بهانه همگانی برای فرار از زیر بار ازدواج و تشکیل خانواده مسئله فقر و نداشتن امکانات مالی است که قرآن به پاسخ آن پرداخته می فرماید: ازفقر و تنگدستی آنها نگران نباشید و در ازدواج شان بکوشید چرا که (اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می سازد) «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ».
 
و خداوند قادر به چنین کاری هست، چرا که خداوند واسع و علیم است) ان الله واسعٌ علیمٌ. قدرتش آنچنان وسیع است که پهنه عالم هستی را فرا می گیرد و علم او چنان گسترده است که از نیات همه کس مخصوصاً آنها که به نیت حفظ عفت و پاکدامنی اقدام به ازدواج می کنند آگاه است و همه را مشمول فضل و کرم خود قرار خواهد داد.
 
«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» گاهی با تمام تلاش و کوشش که خود انسان و دیگران می کنند وسیله ازدواج فراهم نمیشود و خواه و ناخواه انسان مجبور است مدتی را با محدودیت بگذراند.
 
مبادا کسانی که در این مرحله قرار دارند گمان کنند که آلودگی جنسی برای آنها مجاز است و ضرورت چنین ایجاب می کند، لذا دستور به پارسایی را هر چند مشکل باشد به آنها داده و میگوید (وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ) و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بی نیاز سازد.
 
نکند در این مرحله بحرانی و در این دوران آزمایش الهی تن به آلودگی در دهند و خود را معذور بشمرند که هیچ عذری پذیرفته نیست، بلکه باید قدرت ایمان و شخصیت و تقوا را در چنین مرحله ای آزمود.[8]
 

ازدواج دین را قوت می بخشد

در حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فی النصف الباقی؛ کسی که همسر اختیار کند نیمی از دین خود را محفوظ داشته و باید مراقب نیم دیگر باشد.»
 
اسلام که هماهنگ با آفرینش گام برمی دارد نیز در این زمینه تعبیرات جالب و موثری دارد،از جمله حدیث معروفی از نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) است: «تناکحوا و تناسلوا تکثروا فانی اباهن بکم الامم یوم القیامه و لو بالسقط؛ ازدواج کنید تا نسل شما فزونی گیرد که من با فزونی جمعیت شما حتی با فرزندان سقط شده در قیامت بر دیگر امتها مباهات می کنم!»[9]
 
«وَ الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً» از آنجا که اسلام به هر مناسبت که سخن از بردگان به میان آید عنایت و توجه خاصی به آزادی آنها نشان می دهد، از بحث ازدواج، به بحث آزادی بردگان از طریق (مکاتبه) (بستن قرارداد برای کار کردن غلامان و پرداخت مبلغی به اقساط به مالک خود و آزاد شدن) پرداخته می گویند: (بردگانی که از شما تقاضای مکاتبه برای آزادی می کنند با آنها قرارداد ببندید اگر رشد و صلاح در آنها احساس می کنید).

ادامه دارد...
 
پی نوشت:
[1]
-مجمع البیان/ ج4/ ص178.
[2] -وسایل الشیعه/ جلد 15/ باب 5 از ابواب المهور/ ص10.
[3] -تفسیر نمونه/ ص465/ ج14.
[4] -تفسیر نور الثقلین/ جلد 3/ ص595.
[5] -تفسیر نور الثقلین/ جلد 5/ ص 148؛ و اصول کافی/ جلد 5/ ص 330/ ک النکاح/ باب الزواج یزید فی الرزق/ ح2؛ و وسایل الشیعه/ جلد 14/ ص 25 (باب 11 از ابواب مقدمات نکاح).
[6] -تفسیر نمونه/ ج 14/ ص465 و 466.
[7] -نور الثقلین/ ج5/ ص 450 و من لا یحضره الفقیه: جلد 3/ ص 385/ ح 4353/ ب 2؛ و وسایل الشیعه/ ج14/ ص 24 (باب 10 از ابواب مقدمات نکاح)
[8] -تفسیر نمونه 458، 459.
[9] -سفینه البحار/ جلد 1/ ص561/ ماده زوج/ تفسیر نور الثقلین/ ص149/ جلد 5/ و کافی/ جلد 5/ ص 328/ حرف 2/ باب کراهه الغروبه/ ک النکاح.