نیازهای جنسیتی در تعامل زن و مرد (بخش دوم)
نیاز به محبت و نیاز به قدرت دو نیاز اساسی در زن و مرد هست که هر کدام باید در زندگی به دنبال آن برای دیگری باشد. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
برای زن ها در هر شرایطی ارتباط از هر چیزی مهم تر است.
نیاز به قدرت
تفاوت دیگری که به موضوع قدرت مربوط می شود و دانستن آن برای دختران و زنان مهم است به رفتار یاری طلبی بر می گردد. به نظر می رسد که با وجود مشکلات بیشتری که مردان تحمل می کنند، کمتر نسبت به زنان درخواست نیاز به کمک از دیگران می کنند (ماهلیک، جیمز، تالماج و همکاران، ۲۰۰۵؛ اونیل، ۲۰۰۸؛ برگر، آدیس و همکاران، ۲۰۱۳). هرچند برخی پژوهش ها پیروی از هنجارهای مردانه را دلیل این تفاوت می دانند (گالداس، چیتر و مارشال، ۲۰۰۵؛ ماهلیک، گوود، انگلار و کارلسون، ۲۰۰۳؛ استنفیلت و استنفیلت، ۲۰۱۲)، اما به نظر می رسد که این گونه رفتارها، قدرت مردانه را زیر سوال می برند.
ممکن است تا اندازه ای این رفتار از سوی زنان نیز تقویت شود، زیرا برای آنها مردان مستقل و قوی که کمتر از دیگران یاری می طلبند، مطلوب ترند. دانستن این موضوع درک مقاومت مردان در دریافت کمک های تخصصی مانند رفتن به پزشک و مشاوره، مورد انتقاد واقع شدن نزد دیگری، پرسیدن نشانی و از سوی دیگر، لذت یاری طلبی همسر خود را معنادار می کند. به بیان دیگر، هرگونه رفتاری که تقویت گر قدرت مردانه باشد، آنها را آرام و آسوده می کند، در حالی که زنان ابایی برای دریافت کمک از دیگران ندارند و آن را نشانه ضعف نمی دانند.
ممکن است تا اندازه ای این رفتار از سوی زنان نیز تقویت شود، زیرا برای آنها مردان مستقل و قوی که کمتر از دیگران یاری می طلبند، مطلوب ترند. دانستن این موضوع درک مقاومت مردان در دریافت کمک های تخصصی مانند رفتن به پزشک و مشاوره، مورد انتقاد واقع شدن نزد دیگری، پرسیدن نشانی و از سوی دیگر، لذت یاری طلبی همسر خود را معنادار می کند. به بیان دیگر، هرگونه رفتاری که تقویت گر قدرت مردانه باشد، آنها را آرام و آسوده می کند، در حالی که زنان ابایی برای دریافت کمک از دیگران ندارند و آن را نشانه ضعف نمی دانند.
روحیه رقابت جویی مردان
پژوهشگران در حجم بالایی از یافته های خود به این نتیجه رسیده اند که مردان روحیه رقابت جویی بیشتر و زنان روحیه تعاون قوی تری دارند. مردان نه تنها رقابت را بیشتر دوست دارند، بلکه هنگامی که وضعیت رقابتی به نظر برسد، بهتر عمل می کنند و در برابر آن، زنان بدتر عمل می کنند. در واقع، مطالعات نشان می دهند که هنگام روبه رو شدن با شرایط رقابت آمیز، مردان دارای اعتماد به نفس بیشتر و زنان دارای اضطراب بیشتری هستند (رودز، ۲۰۰۴).
اما برعکس آن درست نیست؛ یعنی مردان هیچ ویژگی جنسی خاصی در یک زن قدرتمند نمی بینند. در واقع، قدرت مرد را مردانه تر می کند، اما یک زن را زنانه تر نمی کند. حتی می تواند مفهوم زنانگی یک زن را به خطر بیندازد. امروزه برخی از مردان از زنانی که به طور کامل از نظر مالی وابسته به آنها هستند، بدشان می آید؛ اما نه تا این اندازه که خواهان زوجی باشند که به طور جدی با آنها رقابت کند یا مقام بالاتری از آنها داشته باشد.
اما برعکس آن درست نیست؛ یعنی مردان هیچ ویژگی جنسی خاصی در یک زن قدرتمند نمی بینند. در واقع، قدرت مرد را مردانه تر می کند، اما یک زن را زنانه تر نمی کند. حتی می تواند مفهوم زنانگی یک زن را به خطر بیندازد. امروزه برخی از مردان از زنانی که به طور کامل از نظر مالی وابسته به آنها هستند، بدشان می آید؛ اما نه تا این اندازه که خواهان زوجی باشند که به طور جدی با آنها رقابت کند یا مقام بالاتری از آنها داشته باشد.
نیاز به مهر
آنچه بیشتر زنان خواهان آنند، شوهر و فرزندان مهرورزند. آنها عاشق روابط مستحکم، دراز مدت و مسئولانه هستند (رودز، ۲۰۰۴). میلر (۱۹۸۲)، چادرو، گیلیگان و گروه استون با همکاری هم رگه هایی از شخصیت را برای زنان شامل نیاز به محبت، احساس مسئولیت نسبت به دیگری و احساس هویت ارتباطی معرفی کردند (بارانون، ۲۰۰۶). پژوهش های اخیر تفاوت زن و مرد را در زمینه انگیزه محبت خواهی تأیید کرده؛ اما بین زن و مرد در زمینه نیاز به قدرت و پیشرفت تفاوت چندانی ملاحظه نشد (درچر و شالتیس،۲۰۱۶).
اما زنان در عمل نیاز کمتری به قدرت و پول از خود نشان می دهند (رزنفیلد و اسمیت، ۲۰۱۰). هرچند یافتن این رگه ها، هم نتیجه کار بالینی و پژوهشی و هم کار روان تحلیل گرانه بود، ولی از همان آغاز مخالفت هایی را برانگیخت که البته بیشتر مخالفت نظری بود تا یافته های پژوهشی (مانند وسکات، ۱۹۸۹). اینکه زنان ارتباط گرا و مردان موضوع گرا (هدف گرا) هستند، در بسیاری از نوشته ها در زمینه تفاوت زن و مرد به چشم می خورد و یکی از زمینه های کاربردی پیشین اختلاف زن و مرد نیز همین فرض بوده است. ارتباط و تماس با دیگران برای سلامتی روان شناختی زن جنبه اصلی و مرکزی دارد. نیاز به ارتباط و پیوندجویی عاطفی یکی از نیازهای اساسی زنان است.
اما زنان در عمل نیاز کمتری به قدرت و پول از خود نشان می دهند (رزنفیلد و اسمیت، ۲۰۱۰). هرچند یافتن این رگه ها، هم نتیجه کار بالینی و پژوهشی و هم کار روان تحلیل گرانه بود، ولی از همان آغاز مخالفت هایی را برانگیخت که البته بیشتر مخالفت نظری بود تا یافته های پژوهشی (مانند وسکات، ۱۹۸۹). اینکه زنان ارتباط گرا و مردان موضوع گرا (هدف گرا) هستند، در بسیاری از نوشته ها در زمینه تفاوت زن و مرد به چشم می خورد و یکی از زمینه های کاربردی پیشین اختلاف زن و مرد نیز همین فرض بوده است. ارتباط و تماس با دیگران برای سلامتی روان شناختی زن جنبه اصلی و مرکزی دارد. نیاز به ارتباط و پیوندجویی عاطفی یکی از نیازهای اساسی زنان است.
هسته اصلی اخلاقیات زنان
مراقبت کردن از موضوع و مسئولیت پذیری نسبت به دیگران، هسته اصلی اخلاقیات زنان است و زمینه تشکیل «خود» را فراهم می کند. جهت گیری مردان بیشتر تمایل به جدایی و استقلال است، در حالی که زنان جهت گیری ارتباطی دارند. میلر (۱۹۸۲) نیز مشاهده کرد با اینکه زنان احساس بی قدرتی می کنند، اما قدرت آنها در این است که می توانند دیگران را رشد دهند (جردن، ۱۹۹۱). گلیگان (۱۹۸۲) اخلاق زنانه مبتنی بر مراقبت را در مقابل اخلاق مردانه مبتنی بر عدالت قرار داده است.
هدف مداری و موضوع مداری در مردان موجب می شود آنها عواطف و هیجان های مربوط به یک موضوع را به موضوع دیگر مرتبط نسازند و بتوانند بین امور تمایز قائل شوند؛ اما وجود ویژگی رابطه مداری در زن ها به اندازه ای این امر را دشوار می کند و هیجان ها از یک موضوع به موضوع دیگر نفوذ می یابند و اوضاع را از کنترل خارج می کنند و گاه ممکن است به طور همزمان زن ها مجبور باشند چندین هیجان را کنترل کنند. اطلاع زن و مرد از این تفاوت موجب کاهش انتقاد و اتهام نادیده گرفته شدن از سوی شریک می شود. همچنین، این تفاوت موجب می شود هنگامی که مردی ساکت و کم حرف است، زن بداند که باید به خلوت مرد احترام گذارد و تنها به او پیشنهاد گفتگو بدهد، اما تصمیم نهایی برای گفتگو را به عهده خود مرد بگذارد و مرد نیز باید بداند زمانی که همسرش با مشکلی روبه رو شد، باید او را مجبور به صحبت کند و از او بخواهد بلند بلند فکرهایش را بگوید و با او ارتباط برقرار کند و در آخر نیز هیچ راه حلی ارائه نکند، ولی اجازه دهد تا زن با هیجان هایش کنار بیاید و بتواند به راه حلی برسد.
برای زن ها در هر شرایطی ارتباط از هر چیزی مهمتر است. جالب اینکه در منابع دینی نیز گاهی به این تفاوت ها اشاره شده است؛ برای مثال، قرآن کریم مرد را مسئول قوام بخشیدن به امور زنان می داند که در برخی از تفاسیر عامل این قوامیت را به قوای بدنی، شرایط مالی و تعقل نسبت داده است (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۴، ص۵۴). تحلیل متون دینی بیانگر اهمیت اصل قدرت دهی زن به مرد و مهردهی مرد به زن است (زارعی، جان بزرگی و بستان، ۱۳۹۵؛ جان بزرگی، ۱۳۹۵ و جان بزرگی، پسندیده و آذربایجانی، زیر چاپ).
نتیجه این بحث در مشاوره پیش از ازدواج به پذیرش زن و مرد و نیز هشیاری آنها در کنش جنسیتی در درون سیستم خانواده مربوط است. اگر زنان زبان قدرت دهی به مردان را بیاموزند، از مهردهی بی دریغ آنها نسبت به خود بهره مند خواهند شد و چنانچه یک مرد زبان مهرورزی به یک زن را فرا بگیرد، از قدرت دهی بی دریغ او برخوردار خواهد شد. این تعامل مکمل و سازنده محیط خانواده را متعادل خواهد کرد. در اینجا، قدرت به معنای اعمال زور نیست؛ بلکه به معنای اقتدار و مسئولیت پذیری است. بررسی زمینه های قدرت طلبی همراه با مسئولیت پذیری و نیز آگاهی از تفاوت های اساسی دختر و پسر در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است.
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 33-35، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397.
هدف مداری و موضوع مداری در مردان موجب می شود آنها عواطف و هیجان های مربوط به یک موضوع را به موضوع دیگر مرتبط نسازند و بتوانند بین امور تمایز قائل شوند؛ اما وجود ویژگی رابطه مداری در زن ها به اندازه ای این امر را دشوار می کند و هیجان ها از یک موضوع به موضوع دیگر نفوذ می یابند و اوضاع را از کنترل خارج می کنند و گاه ممکن است به طور همزمان زن ها مجبور باشند چندین هیجان را کنترل کنند. اطلاع زن و مرد از این تفاوت موجب کاهش انتقاد و اتهام نادیده گرفته شدن از سوی شریک می شود. همچنین، این تفاوت موجب می شود هنگامی که مردی ساکت و کم حرف است، زن بداند که باید به خلوت مرد احترام گذارد و تنها به او پیشنهاد گفتگو بدهد، اما تصمیم نهایی برای گفتگو را به عهده خود مرد بگذارد و مرد نیز باید بداند زمانی که همسرش با مشکلی روبه رو شد، باید او را مجبور به صحبت کند و از او بخواهد بلند بلند فکرهایش را بگوید و با او ارتباط برقرار کند و در آخر نیز هیچ راه حلی ارائه نکند، ولی اجازه دهد تا زن با هیجان هایش کنار بیاید و بتواند به راه حلی برسد.
برای زن ها در هر شرایطی ارتباط از هر چیزی مهمتر است. جالب اینکه در منابع دینی نیز گاهی به این تفاوت ها اشاره شده است؛ برای مثال، قرآن کریم مرد را مسئول قوام بخشیدن به امور زنان می داند که در برخی از تفاسیر عامل این قوامیت را به قوای بدنی، شرایط مالی و تعقل نسبت داده است (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۴، ص۵۴). تحلیل متون دینی بیانگر اهمیت اصل قدرت دهی زن به مرد و مهردهی مرد به زن است (زارعی، جان بزرگی و بستان، ۱۳۹۵؛ جان بزرگی، ۱۳۹۵ و جان بزرگی، پسندیده و آذربایجانی، زیر چاپ).
نتیجه این بحث در مشاوره پیش از ازدواج به پذیرش زن و مرد و نیز هشیاری آنها در کنش جنسیتی در درون سیستم خانواده مربوط است. اگر زنان زبان قدرت دهی به مردان را بیاموزند، از مهردهی بی دریغ آنها نسبت به خود بهره مند خواهند شد و چنانچه یک مرد زبان مهرورزی به یک زن را فرا بگیرد، از قدرت دهی بی دریغ او برخوردار خواهد شد. این تعامل مکمل و سازنده محیط خانواده را متعادل خواهد کرد. در اینجا، قدرت به معنای اعمال زور نیست؛ بلکه به معنای اقتدار و مسئولیت پذیری است. بررسی زمینه های قدرت طلبی همراه با مسئولیت پذیری و نیز آگاهی از تفاوت های اساسی دختر و پسر در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است.
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 33-35، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}