چرا باید از جنسیت سخن گفت؟ (بخش اول)
یکی از مباحث بسیار مهم در حوزه علوم انسانی، تفاوت های زنان و مردان است. این موضوع دارای کارکردهای بسیاری در علوم انسانی است. در این نوشتار به کارکردهای این موضوع در حوزه خانواده می پردازیم. با ما همراه باشید.
تفاوت های میان زن و مرد در مدیریت، یک تفاوت قابل توجهی است.
جنسیت و مدیریت زندگی
پرسش دیگری که در مشاوره پیش از ازدواج اهمیت دارد، این است که تفاوت زن و مرد در موضوع و چگونگی مدیریت زندگی چگونه است؟ آیا تفاوت سبک مدیریتی به جنسیت مربوط است؟
پیش تر اشاره شد که اگر زنان، مردان مقتدر و مردان، زنان با تدبیر و مطیع را بیشتر می پسندند؛ بنابراین، سبک مدیریت آنها در زندگی یکسان نخواهد بود. زنان در مقایسه با مردان احتمالا بیشتر از شیوه های رهبری آزادمنشانه و نه شیوه های رهبری استبدادی استفاده می کنند. در حالی که در گذشته پژوهش ها بیشتر بیانگر این نکته بود که مردان بیشتر تمایل به رهبری دارند (رودز، ۲۰۰۴).
پیش تر اشاره شد که اگر زنان، مردان مقتدر و مردان، زنان با تدبیر و مطیع را بیشتر می پسندند؛ بنابراین، سبک مدیریت آنها در زندگی یکسان نخواهد بود. زنان در مقایسه با مردان احتمالا بیشتر از شیوه های رهبری آزادمنشانه و نه شیوه های رهبری استبدادی استفاده می کنند. در حالی که در گذشته پژوهش ها بیشتر بیانگر این نکته بود که مردان بیشتر تمایل به رهبری دارند (رودز، ۲۰۰۴).
نگاه کلیشه ای به تفاوت ها
هنوز هم در برخی جوامع این نگاه کلیشه ای سبب تفاوت نقش ها و انتظارات می شود و می تواند سیستم خانواده را با مشکل روبه رو کند. بنابراین، لازم است در مشاوره پیش از ازدواج به آن توجه شود و زن و مرد به توافقاتی در این باره دست یابند و از توصیه های تخصصی برخوردار شوند.
اگر این یافته ها را مبنا قرار دهیم، اشاره به این مطلب در مشاوره پیش از ازدواج ضروری است که مرد و زن نقش های متفاوتی را در زندگی ایفا می کنند. همچنین، از این یافته ها بر می آید که مردها بیشتر در نقش اقتدار و فراهم سازی امکانات، و زن ها بیشتر در نقش پرورشگری موفق هستند. بر همین اساس گفته می شود که مردها برای قواعدشان روابط خود را تغییر می دهند و زن ها به علت روابط قواعد را تغییر می دهند.
مردان نسبت به تغییر قواعد خود مقاومند و زنان نسبت به روابط حساس هستند. در مشاوره پیش از ازدواج می توان به توافق در بازخوردها و مواضع و نیز به اجتناب از توهم تغییر فرد بعد از ازدواج اشاره کرد. آگاهی از این یافته ها زمینه بسیاری از دلسردی ها را در زندگی زناشویی از بین می برد.
اگر این یافته ها را مبنا قرار دهیم، اشاره به این مطلب در مشاوره پیش از ازدواج ضروری است که مرد و زن نقش های متفاوتی را در زندگی ایفا می کنند. همچنین، از این یافته ها بر می آید که مردها بیشتر در نقش اقتدار و فراهم سازی امکانات، و زن ها بیشتر در نقش پرورشگری موفق هستند. بر همین اساس گفته می شود که مردها برای قواعدشان روابط خود را تغییر می دهند و زن ها به علت روابط قواعد را تغییر می دهند.
مردان نسبت به تغییر قواعد خود مقاومند و زنان نسبت به روابط حساس هستند. در مشاوره پیش از ازدواج می توان به توافق در بازخوردها و مواضع و نیز به اجتناب از توهم تغییر فرد بعد از ازدواج اشاره کرد. آگاهی از این یافته ها زمینه بسیاری از دلسردی ها را در زندگی زناشویی از بین می برد.
آسیب پذیری زن و مرد
یکی از موضوعات قابل توجه در آموزش تفاوت جنسیتی زن و مرد پیش از ازدواج، آسیب پذیری متفاوت زن و مرد است. از آنجا که زنان در ارتباط بین جنسیتی مستعد دلبسته شدن هستند، گاهی حتی طولانی شدن فرایند ازدواج زمینه مشکلاتی را برای آنها فراهم می کند. از دید فرانک (2000؛ رزنفیلد و اسمیت، ۲۰۱۰) زنان از نظر ژنتیکی به گونه ای آفریده شده اند که وابسته تر باشند.
دلبستگی بین فردی در زنان بیشتر از مردان است. این وابستگی زنان را پیش تر میلر و همکاران (۱۹۸۲) نیز به عنوان یک ویژگی شخصیتی زنان شناخته بودند. زنان بیشتر از مردان از اختلالات عاطفی، مانند افسردگی رنج می برند (سیلواستین، کاکرس، پردیو و سیمارولی، ۱۹۹۵).
دلبستگی بین فردی در زنان بیشتر از مردان است. این وابستگی زنان را پیش تر میلر و همکاران (۱۹۸۲) نیز به عنوان یک ویژگی شخصیتی زنان شناخته بودند. زنان بیشتر از مردان از اختلالات عاطفی، مانند افسردگی رنج می برند (سیلواستین، کاکرس، پردیو و سیمارولی، ۱۹۹۵).
آسیب های رابطه قبل از ازدواج
از آنجا که برقراری رابطه جنسی دلبستگی دختران و زنان را به پسران و مردان دو چندان می کند؛ یکی از زمینه های آسیب پذیری دختران و پسران برقراری رابطه جنسی پیش از ازدواج است. رابطه جنسی برای دختران آغاز یک رابطه عمیق عاطفی است، در حالی که بسیاری از پسران رابطه جنسی را پایان رابطه می دانند. این موضوع زمینه تفاوت های رفتاری و سوء تفاهم های زیادی را بین دختران و پسران ایجاد کرده است.
بنابراین، این امر درست بودن فرهنگ رابطه جنسی تنها پس از مراسم عقد و عروسی را نشان می دهد. در دسترس بودن دختران و تن دادن به روابط جنسی قبل از ازدواج، حتی زمانی که خواستگاری انجام شده است، رابطه دختر و پسر را آسیب پذیر خواهد کرد. با توجه به دیدگاه سهل انگارانه مردان درباره رابطه جنسی ممکن است این نوع روابط پیامدهای عاطفی تلخی برای زنان در پی داشته باشد و آنها را از نظر عاطفی نابود کند (رودز، ۲۰۰۴).
واکنش مغز زنان در آزمایش اسکن مغز نسبت به وقایع غمناک مانند مرگ، طلاق و جدایی هشت برابر مردان است (مؤسسه ملی سلامت روانی؛ به نقل از رودز، ۲۰۰۴).
یکی دیگر از جنبه های آسیب پذیری زن و مرد موضوع حمایتگری است. مردانی که حمایت گری ضعیفی دارند، به زنان خود حتی از نظر جسمی آسیب می زنند. افزون بر این، مدیرانی که از زنان زیر مجموعه خود حمایت گری ضعیفی دارند، نه تنها به سلامت این زنان آسیب می زند، بلکه به شوهران آنها نیز آسیب جسمانی می رسانند. در یک پژوهش مشاهده شد که شوهران زنان عالی رتبه ای که مدیران حمایتگری نداشتند، سه برابر بیشتر در معرض مرگ به دلیل بیماری قلبی قرار گرفتند (هاینز، اکر وفاینلیب، ۱۹۸۳). هنگامی که علت این موضوع پیگیری شد، متوجه شدند که زنان در هر شرایطی مایلند مشکلات خود را با همسر خود در میان بگذارند، انتقال مسائلی که شوهر راه حلی برای آن ندارد، خشم و سرخوردگی را در شوهران بر می انگیزد و مشکلات قلبی و... پیامد آن است.
ادامه دارد...
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 32-35، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397.
بنابراین، این امر درست بودن فرهنگ رابطه جنسی تنها پس از مراسم عقد و عروسی را نشان می دهد. در دسترس بودن دختران و تن دادن به روابط جنسی قبل از ازدواج، حتی زمانی که خواستگاری انجام شده است، رابطه دختر و پسر را آسیب پذیر خواهد کرد. با توجه به دیدگاه سهل انگارانه مردان درباره رابطه جنسی ممکن است این نوع روابط پیامدهای عاطفی تلخی برای زنان در پی داشته باشد و آنها را از نظر عاطفی نابود کند (رودز، ۲۰۰۴).
واکنش مغز زنان در آزمایش اسکن مغز نسبت به وقایع غمناک مانند مرگ، طلاق و جدایی هشت برابر مردان است (مؤسسه ملی سلامت روانی؛ به نقل از رودز، ۲۰۰۴).
یکی دیگر از جنبه های آسیب پذیری زن و مرد موضوع حمایتگری است. مردانی که حمایت گری ضعیفی دارند، به زنان خود حتی از نظر جسمی آسیب می زنند. افزون بر این، مدیرانی که از زنان زیر مجموعه خود حمایت گری ضعیفی دارند، نه تنها به سلامت این زنان آسیب می زند، بلکه به شوهران آنها نیز آسیب جسمانی می رسانند. در یک پژوهش مشاهده شد که شوهران زنان عالی رتبه ای که مدیران حمایتگری نداشتند، سه برابر بیشتر در معرض مرگ به دلیل بیماری قلبی قرار گرفتند (هاینز، اکر وفاینلیب، ۱۹۸۳). هنگامی که علت این موضوع پیگیری شد، متوجه شدند که زنان در هر شرایطی مایلند مشکلات خود را با همسر خود در میان بگذارند، انتقال مسائلی که شوهر راه حلی برای آن ندارد، خشم و سرخوردگی را در شوهران بر می انگیزد و مشکلات قلبی و... پیامد آن است.
ادامه دارد...
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 32-35، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}