خودتنظیمی عاطفی، مربوط ترین جنبه هوش هیجانی به سلامت جسمی باشد.
 

هوش هیجانی و سلامت

 هر مشکلی در طول حیات خود، زمانی آماده حل شدن و از بین رفتن می شود. هیجان ها وسیله ای هستند که با آن می توانید برای حل مشکل اقدام کنید، مشکلی آنچنان بزرگ که می توانید آن را ببینید، ولی هنوز آنقدر کوچک که می توانید آن را حل کنید.
 

درک هیجانات

با درک هیجان های خود می توانید از میان مشکلات ماهرانه بگذرید و از مشکلات بعدی اجتناب کنید. اگر عکس این کار را انجام دهید و احساسات خود را سرکوب کنید، آنها خیلی سریع به احساس تنش و اضطراب تبدیل خواهند شد. هیجان هایی که نادیده گرفته می شوند، مغز و بدن را فلج می کنند.
 
مهارت های هوش هیجانی، شما را قادر می سازند تا جلوی وضعیت های دشوار را پیش از اینکه غیر قابل کنترل شوند، بگیرید و با این کار مدیریت استرس ( کنار آمدن با استرس) برای شما آسان تر می شود. کسانی که قادر به استفاده از مهارت های هوش هیجانی خود نیستند، به احتمال زیاد، برای مدیریت روحیه و خلق خود از روش های دیگری که اثربخشی کمتری دارند، بهره می گیرند.
 
احتمال دارد که آنها در برابر بیشتر از دیگران مضطرب، افسرده یا معتاد شوند و حتی فکر خودکشی به سرشان بزند. هوش هیجانی تأثیر زیادی بر شادی و رضایت مردم دارد. کسانی که هوش هیجانی خود را به کار می گیرند، با محیط اطراف خود سازگاری بیشتری دارند، اعتماد به نفس بالایی نشان می دهند و از توانایی های خود آگاهند. رابطه مستقیم بین هوش هیجانی و زندگی خوب و سالم نشان می دهد که توجه به هیجان ها، آگاه بودن و آگاه ماندن از آنها و استفاده از آنها برای راهنمود رفتار، تا چه حد اهمیت دارد. هر چه از مهارت های هوش هیجانی خود بیشتر استفاده کنید، از زندگی دستاوردهای بیشتری خواهید داشت.
 

رابطه هوش هیجانی و سلامت

در سال های اخیر، پژوهش ها نشان داده است که بین هوش هیجانی و آمادگی ابتلا به انواع بیماری ها، همبستگی بالایی وجود دارد. استرس، اضطراب و افسردگی، دستگاه دفاعی بدن را تضعیف و متوقف می کنند و باعث آسیب پذیری در مقابل همه بیماری ها، از سرماخوردگی معمولی گرفته تا سرطان، می شوند. وقتی ذهن غرق در تنش، ناراحتی یا اضطراب است، به بدن پیام می رساند که از میزان مصرف انرژی برای مقابله با بیماری بکاهد. این کار باعث می شود تا آسیب پذیری در مقابل بیماری بیشتر شود.
 
دانشکده های پزشکی و رشته های علوم تخصصی، با سرعت و یکی پس از دیگری، این کشف جدید را به برنامه های درسی پزشکان اضافه می کنند. پژوهش های جدید پزشکی نشان می دهد که بین اضطراب و انواع بیماری های جدی مثل سرطان، رابطه آشکاری وجود دارد. یکی از اولین تحقیقات بلند مدت، سطح استرس زنان را از ۱۹۶۸ تا ۱۹۹۱ مورد مطالعه قرار می دهد. پژوهشگران درجه تنش، ترس، اضطراب و اختلال های خواب را که نتیجه تعارض ها در محیط کار و در خانه بودند، در تک تک زنان اندازه می گیرند.
 
زنانی که در طول این دوره بیست و چهار ساله، استرس بیشتری داشتند، دو برابر بیشتر احتمال داشت که به سرطان سینه مبتلا شوند. اضطراب هیجانی این زنان، نتیجه تعارض های حل نشده و هیجان های مدیریت نشده بود.
 
مهارت های هوش هیجانی، بازگشت به سلامت را نیز سرعت می بخشند. کسانی که بیمارند، ولی در طول مداوا روی مهارت های هوش هیجانی خود کار می کنند و آنها را رشد می دهند، از بسیاری بیماری ها، از جمله کشنده ترین بیماری ها (بیماری های قلبی و سرطان)، زودتر رها می شوند، معلوم شده است که تدریس مهارت های هوش هیجانی به کسانی که به بیماری های کشنده مبتلا بودند، نرخ بازگشت (عود) بیماری را پایین می آورد، از زمان بازگشت به سلامت می کاهد و نرخ مرگ و میر را نیز کم می کند.
 
وقتی تشخیص داده می شود که افراد به بیماری های کشنده، مثل سرطان مبتلا شده اند، اغلب در واکنش به تشخیص بیماری، استرس و اضطراب احساس می کنند. معمولا سرطان، بزرگترین مشکلی است که فرد در طول عمرش با آن مواجه می شود و اغلب به مهارت های جدید برای مقابله با استرس و ابهام مربوط به آن بیماری نیاز پیدا می کند. پژوهشگران دانشگاه ایالتی اوهایو، پس از مطالعه ۲۲۷ زن مبتلا به سرطان سینه، متوجه می شوند که آموزش مهارت های هوش هیجانی در طول مدت درمان، آثار بسیار چشمگیری داشته است.
 
زنانی که به طور تصادفی و براساس قرعه کشی تحت این آموزش قرار می گیرند، استرس کمتری نشان می دهند، رژیم غذایی بهتری را پیش می گیرند و دستگاه دفاعی بدنشان بهبود می یابد. طبق پژوهشی که انجمن قلب آمریکا انجام می دهد، مردان و زنانی که به علت حمله قلبی تحت درمان قرار می گیرند و در طول درمان به آنها مهارت های هوش هیجانی آموخته می شود، نتایج مشابهی به دست می آورند.
 
هوش هیجانی در نتایج مربوط به سلامتی اثر شدیدی دارد، زیرا از استرس موجود به هنگام مقابله با وضعیت های دشوار می کاهد. بیماری های کشنده، ترس و بدگمانی شدیدی ایجاد می کند و پرداختن و درک آنها، به نفع بیمار است. اثر فیزیکی هوش هیجانی به قدری قوی است که تحقیقات انجام شده در دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد، با عکس برداری از مغز، عملا ثابت کرده اند که همراه با تغییرات هوش هیجانی، تغییرات فیزیکی در مغز شکل میگیرد.
 
در این پژوهش ها، میزان ترافیک جاری بین مراکز منطقی و مراکز هیجان در مغز نشان داده است که میزان این ترافیک بر اندازه و ساختمان این دو مرکز، اثر واقعی دارد. مهارت های هوش هیجانی، توانایی مغز برای مقابله با اضطراب هیجانی را تقویت می کنند. این کار باعث می شود که دستگاه دفاعی بدن قوی باقی بماند و در مقابل بیماری ها مقاومت بیشتری داشته باشد.
 

خودتنظیمی عاطفی

به نظر می رسد خودتنظیمی عاطفی، مربوط ترین جنبه هوش هیجانی به سلامت جسمی باشد. افرادی که نمی توانند خشم و خصومتشان را کنترل کنند، مستعد بیماری قلبی هستند. داده هایی که خصومت را به مشکلات قلبی - عروقی مرتبط می سازند، کاملا بارز هستند. در عین حال، افرادی که خشم و خصومتشان و به طور کلی، احساسات منفی شان را واپس می رانند، ممکن است سبک هیجانی را اتخاذ کنند که انواع خاصی از سرطان را تشدید می کند.
 
به طور کلی، ناتوانی در تنظیم هیجانات منفی، در حقیقت، حتی این باور که شخص از مهارت های قوی در این حیطه برخوردار نیست، به نظر می رسد که شخص را نسبت به فشار روانی آسیب پذیر می سازد. وقتی ادامه راه دشوار می شود، پیشروی دشوار است، اما وقتی ادامه راه برای افراد دشوار می شود که به مهارت های تنظیم هیجانی خود اعتماد ندارند، به احتمال بیشتر از مطب دکتر سر در می آورند.

منبع: هوش هیجانی (مدیریت احساس، عاطفه و هیجان)،  رمضان حسن زاده و سیدمرتضی ساداتی کیا، صص 80-83، دانژه، تهران، اول، 1390.