از دیگر افق های آینده غرب در دنیای جهانی شده با ارزش های غربی که می تواند به ویژه بر نقش زنان تأثیر جدی بگذارد، طرح مساله همانندسازی است.
 

زنانه شدن نیروی کار

فرآیندهای جهانی شدن نظیر تجدید ساختار اقتصاد به زنانه شدن نیروی کار به عنوان یکی از پی آمدهای گسترش اقتصاد جهانی انجامیده است. در این ارتباط، حضور جدی زنان در فعالیت های اقتصادی و جذب وسیع زنان در بازار کار به دلایلی نظیر دستمزدهای پایین تر، کار طولانی در شرایط سخت و نامناسب و فقدان حمایت های اجتماعی، بیش از همه بر نهاد خانواده اثر می نهد، زیرا تعدد وظایف زنان و تحمل فشار مسؤولیت ها در زمانی که باید هم کار روزمره تولیدی و هم وظایف زن خانواده را به انجام برسانند، زنان و خانواده را با مشکلاتی جدی مواجه می سازد(هورتن، ۱۳۸۱، مقدم، ۱۳۸۱: ۱۷، لارکین، ۱۳۸۰: ۱۰۴، موزر، ۱۳۷۶: 72).
 

گسستگی خانواده

یکی از نمودهای عینی بحران در روند جهانی شدن در نهاد خانواده ناشی از گسستگی خانواده است؛ به طوری که پیدایش طلاق و افزایش آن در جوامع امروزی، یکی از نتایج بحران در خانواده است که این امر در رفتارهای عاطفی اطفال، بزه کاری آنها، ترک تحصیل محصلین، جدا شدن فرزندان از خانواده و ... منعکس است. بحران خانواده به شکل خشونت های خانوادگی، سوء استفاده های جنسی، بزهکاری، فقر، روابط نابرابر و رفتار نامناسب اولیا با فرزندان نمودار می گردد (شیخی، ۱۳۸۰: ۷۹-۸۰).
 
طی دهه های اخیر به ویژه در جوامع صنعتی، گرچه عموما ازدواج با تأخیر مواجه شده یا سن ازدواج افزایش یافته نحوه جدیدی از زندگی، یا به تعبیری جایگزینی برای ازدواج موسوم به هم زیستی مشترک پدیدار شده است. این امر با توجیه این مطلب که افراد هم زیست، شناخت بیشتری به یکدیگر پیدا می کنند و پس از آن اقدام به ازدواج رسمی و قانونی می نمایند، صورت می گیرد.

افزایش این نوع خانواده ها باعث گردیده تا قداست خانواده کاهش یافته و خانواده هر چه بیشتر به سوی ناپایداری سوق یابد؛ به عبارت دیگر، این جریان به تعبیر برخی نویسندگان غربی باعث شده است که خانواده، در مغرب زمین با مرگ مواجه گردد؛ به طوری که بین سال های ۱۹۷۰-۸۶ نسبت این نوع خانواده ها در بسیاری از جوامع تا ۳ برابر افزایش یافته است (پیشین، ۱۰۵). این شکل از خانواده ها با آسیب پذیری بیشتری مواجهند؛ به این معنا که در آن احتمال تجزیه و منجر نشدن به ازدواج های رسمی بسیار زیاد است. این شکل زندگی برای هر دو جنس صورت می گیرد تا از مسؤولیت های عاطفی و مالی در برابر یکدیگر شانه خالی کنند. این جریان عمدتا همراه است با استفاده وسیعی از ابزار پیشگیری، اقدام به سقط جنین و غیره که در کشورهایی نظیر سوئد و دانمارک بسیار رایج است و چیزی حدود ۲۰٪ خانواده ها با این شیوه زندگی می کنند (وستوف :۱۹۷۸).
 

تاخیر در ازدواج

با تأخیر در ازدواج و افزایش روند همزیستی مشترک، مسأله فرزندان غیر قانونی نیز در بسیاری از جوامع امروز مطرح است. در بسیاری از موارد، نرخ زاد و ولد برای کسانی که به طور قانونی ازدواج نکرده اند، افزایش یافته است. این پدیده ها بسیاری از آسیب های اجتماعی، انحرافات و تسلسل باروری در سنین پایین را به دنبال آورده است و این امر باعث گردیده تا بسیاری از هنجارهای زناشویی سست گردد.
 
مجموعا چنین حرکتی موجب اضمحلال خانواده و به تعبیری از بین رفتن خانواده شده است. هم چنین به دنبال تغییرات در نظام فرهنگی، ارزشی و نظام هنجاری در بسیاری از نقاط جهان میزان طلاق روئدی افزایشی به خود گرفته است. عواملی چون همزیستی مشترک، استقلال اقتصادی، آزادی های زنان، کاهش رشد جمعیت و نظایر آنها، موجبات افزایش این شاخص شده اند؛ به طوری که افزایش طلاق به عنوان یک ارزش جدید اجتماعی- فرهنگی به سایر جوامع راه یافته است و این خود سرآغاز بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی است (شیخی، ۱۳۸۰: ۱۰۶-۱۰۷).
 

جهانی سازی ترویج ارزش ها و فرهنگ ها

همچنین از دیدگاه برخی صاحب نظران، در روند جهانی سازی ترویج ارزش ها و فرهنگ های مربوط به غرب و حل مسائل ارتباط میان زنان و مردان تنها در گرو خارج شدن این رابطه از حالت سنتی و مذهبی است؛ به گونه ای که رابطه زن و مرد از حالت رابطه خویشاوندی به مثابه تمهیداتی برای تثبیت پیوندهای اجتماعی در مقطع زمانی۔ مکانی به روابط شخصی یا رابطه جنسی به مثابه تمهیداتی برای تثبیت پیوندهای اجتماعی تبدیل شود(نوذری، ۱۳۷۹) به عبارت دیگر حتی در صورت ازدواج، ارتباط زن و مرد جهت ارتقای پیوندهای اجتماعی تا حد مسائل جنسی نیز می تواند وجود داشته باشد و یا جهت حل این مسائل می توان خانواده های تک سرپرست را به عنوان الگو۔ آن چنان که در غرب مرسوم است.
 
برای جهان پیشنهاد نمود؛ یعنی خانواده از حالت سنتی به صورت مدرن درآید و بچه های متولد شده نیز در اختیار مرد یا زن داوطلب قرار گیرد در توجیه این امر گفته می شود که از آنجا که برخی از مردان با زنان در جامعه غربی نمی توانند یا نمی خواهند خود را محدود به یک انتخاب نمایند، خانواده های تک سرپرست را پایه ریزی کرده اند. در این حالت معمولا زنان، داوطلبانه فرزند خود را به تنهایی سرپرستی می کنند و در عین حال ارتباط خود را با مردان دیگر حفظ می نمایند(حقیقت بیان، ۱۳۸۲، ۵۸), در این الگو، گسست خانواده به شکل سنتی و مذهبی مورد نظر است و تولید مثل به کمترین حد خود می رسد. از دیگر افق های آینده غرب در دنیای جهانی شده با ارزش های غربی که می تواند به ویژه بر نقش زنان تأثیر جدی بگذارد، طرح مساله همانندسازی است.

زن غربی جهانی شده می تواند با استفاده از این موضوع، نوع دیگری از خانواده های تک سرپرست را به وجود آورد، زیرا در این گونه تولد، نیاز به جنس مخالف وجود ندارد و فرزند از آنجا که می داند پدری ندارد، دردسرهای برخی از فرزندان خانواده های تک سرپرست را برای مادرش به وجود نمی آورد و به این ترتیب، زن جهانی شده با ارزش های غرب، به عنوان جزئی از جامعه که هر چه بیشتر در اختیار اقتصاد جهانی باشد، به همان میزان مطرح می شود، در این راه، خانواده، ارزش های اخلاقی و سنتی کنار گذاشته می شود و یا تحت الشعاع قرار می گیرد (پیشین:۵۸). همچنین ناهنجاری هایی چون، ازدواج های گروهی، ازدواج یک جنسیت، ازدواج های قراردادی(قابل تجدید نظر)، آزادی هم جنس بازی، گروه های رویاروی و... از پیامدهای فرآیند یکپارچه سازی است که به شدت نهاد خانواده را تضعیف می کند.
  
منبع: تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، گروه نویسندگان، صص 173-175، موسسه علمی-پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، سوم، 1388.