انعطاف پذیری را اصلی ترین معنا و مهمترین مولفه در «رفق» بیان کرد.
 

رفق چیست؟

با مراجعه به فرهنگ های لغت می توان معانی را که برای این واژه ذکر کرد به موارد زیر اشاره کرد. گرچه هر کدام یک از این معانی به بخشی از معنای واژه «رفق» اشاره کرده اند و به گونه ای از مولفه های آن می باشند.
 
نرم و نرم خویی[1]، انعطاف پذیر[2]، تسهیل و آسان گیر[3]، حُسن انجام عمل[4]، موافقت و همراهی کردن با چیزی یا کسی[5]، تأنی[6]، میانه روی در راه رفتن[7] معانی است که در فرهنگ های لغت برای این واژه بیان شده است.
 
از معانی که به دست می آید، و کثرت نقل معنایی که برای واژه «رفق» بیان شده است، می توان انعطاف پذیری را اصلی ترین معنا و مهمترین مولفه در «رفق» بیان کرد و سایر مفاهیم را به گونه ای عناصر معنایی انعطاف دانست.
 
تذکر این مورد هم مهم ست که واژه «رفق» صرفا بیانگر روابط بین فردی نیست بلکه در صورت انجام درست یک عمل هم واژه «رفق» به کار می رود که در اینجا به معنای حُسن انجام عمل بیان می شود. چرا که هر کاری را می توان به دو گونه انجام داد:
  1. با شتاب زدگی و خشونت و بدون اندیشه و تفکر در مورد آن عمل و چگونگی انجام آن.
  2. آرامش و تدبر در کار و به نحو عالی انجام دادن آن. که این موارد اعم از این است که این کار در مورد خود شخص باشد یا در مورد دیگران این کار انجام شود.
 

مدارا چیست؟

برای این کلمه دو ریشه «درأ» و «دری»بیان شده است. علامه مصطفوی (ره) در کتاب «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» بیان می کند که نباید مهموز آن را با معنی معتل آن خلط کرد و آچه در معاشرت میان آدمیان به کار می رود، طبق نظر اکثر اهل لغت، ماده مهموز آن است.[8]
 
بنابر نظر بیشتر اهل لغت، معنای این ماده «دفع و مخالفت کردن است». [9] خلیل بن فراهیدی، معنی مدارا را به «حد» تشبیه کرده است و بیان می دارد که اگر در مورد کسی به گونه ای برخورد شود که متقضای استحقاق شخص واست و اگر به او داده نشود در مورد او عدالت نشده است واژه مدارا در مورد او به کاربرده می شود.[10]
 
از معانی که برای این کلمه در کتاب های لغت بیان شده است، می توان این را به دست آورد که مدارا، دفع کردن اختلاف و اذیت کردن دیگران است. بنابر این، موارد خاصی را شامل می شود. در ارتباط بین زن و شوهر باید گفت، ایشان اذیت و مخالفت های یکدیگر را دفع می کنند. در حالیکه معنای رفق خیلی عام تر از از اینهاست.
 
طبق معنای رفق، زن و شوهر دارای رفق خیلی با هم راحت اند و هیچ گونه سختی و تلفی بین آنها نیست. آن ها همراه هم هستند و هم را می پذیرند و کمک می کنند و با مسایل یکدیگر به آسانی برخورد می کنند و به هم سخت نمی گیرند.
 
به سخنی دیگر در جمع بندی معنای این واژه و در مقایسه با واژه مدارا می توان گفت که مدارا به چاره جویی و نرم خویی به منظرو دفع رفتارهای بد  دیگران یا رفتارهایی که با آن اختلاف داریم ، گفته می شود.
 

رضایت از زندگی

 رضایت از زندگی[11]، یکی از مباحث مشترک میان روان شناسان و جامعه شناسان می باشد[12] و ترکیبی از شرایط فردی و اجتماعی است و در واقع خود نشانه ای از نگرش های مثبت نسبت به جهان و محیطی است که او رافراگرفته ودرآن زندگی می‌کنند. هرچندرضایت اززندگی یک احساس درونی است ولی می‌توان آن ر اناشی از تجربه های فردی درجهان بیرون در نظرگرفت.[13]
 
در تعریف رضایت از زندگی می توان این گونه بیان داشت که تصور مثبت و احساس خوشایندی که فرد با توجه به ارزشها نیازها و آرزوهای خود نسبت به قلمروها و یا کیفیت گوناگون زندگی دارد.[14] در تعریفی دیگری که برای رضایت از زندگی بیان شده است آن را بیانگر نگرش مثبت فرد نسبت به آن جهانی دانسته اند که در آن زندگی می کند و در واقع همان احساس خشنودی است که در پی دستیابی به آن زمان نه چندان کوتاهی را سپری می نماید.[15]
 
دررویکرد جامعه شناسی عمدتاً رضایت از زندگی را در تعاملات نظام جامعه و شخصیت بررسی می کنند طبق این دیدگاه در صورتی که چهار نظام بتوانند پاسخگوی نیازهای فردی انسان باشد می‌توانند رضایت از زندگی را فراهم کنند نظام اقتصادی با فراهم کردن نیازهای معیشتی افراد سلامت و احساس آسایش مادی نظام سیاسی با تامین نیاز امنیت و عدالت نظام اجتماعی با کاهش نابرابری نابرابری ها و ایجاد تحرکات اجتماعی و در نهایت نظام فرهنگی با تامین حفظ عزت نفس و ایجاد هویت فردی رضایت و خوشنودی افراد را به ارمغان می آورد.[16]
 
شواهد پژوهشی نشان داده که رضایت از زندگی توانایی فرد رابرای عملکرد بهتر در زندگی و نقش های اجتماعی پیش بینی می کنند هم چنین رضایت از زندگی رضایت از کار و موفقیت تحصیلی را پیش‌بینی و با بهزیستی و شادکامی دارای رابطه است.[17]
 
پی نوشت:
[1]. کتاب العین، ج 5، ص 149؛ لسان العرب، ج 10، ص 118 و النهایه، ج 2، ص 246 و مجمع البحرین، ج 5، ص 171
[2]. مجمع البحرین، ج 5، ص 171.
[3].معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 418؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 72، ص 185.
[4]. مجمع البحرین، ج 5، ص 169.
[5]. معجم المقاییس اللغه، ج2، ص 148؛ کتاب العین، ج 5، ص 149.
[6]. علامه مجلسی به نقل از قرطبی، بحارالانوار، ج 72، ص 56.
[7]. مصباح المنیر، ج 2، ص 233.
[8]. التحقیق، ج 3، ص 206.
[9]. العین، ج 8، ص 60؛ معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 273، جمهره اللغه، ج 2، ص 1075؛ النهایه، ج 2، ص 110؛ اساس البلاغه، ص 185؛ المحکم و المحیط الاعظم، ج 9، ص 379.
[10]. العین ، ج 8، ص60.
[11].life satisfaction
[12]. رسول، ربانی و سید صمد بهشتی، بررسی رابطه تجربه رابطه دینداری و رضایت از زندگی، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال هشتم، ص 79-80.
[13]. عباس، عبدی،محسن گودرزی، تحولات فرهنگی در ایران، تهران، نشر: سروش، 1387، ص 156.
[14]. Dinner E.(2003), “Personality Culture Objective Wellbeing Emotional and Cognitive of Life” Annual Review of Psychology.53. 403-425.
[15]. منوچهر، محسنی و پرویز صالحی، رضایت اجتماعی در ایران، تهران، انتشارات آروین، 1382، ص ؟؟؟.
[16]. مسعود، چلبی و سید محسن موسوی، بررسی جامعه شناسی عوامل موثر بر شادکامی در سطح فرد و کلان، مجله جامعه شناسی، 1378، ص 39.
[17]. مایکل بی، فریش، روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی، مترجم: اکرم خمسه، تهران، ارجمند، 1389، ص 100.