یکی از دلایل فرزندآوری، حمایت های معنوی فرزندان است. 
 

فرزندآوری در متون دینی

زکریا (علیه السلام) به هنگام پیری از خداوند درخواست فرزند کرد. ابراهیم (علیه السلام) نیز از نداشتن فرزند اندوهگین بود که خداوند در ایام کهولت اسماعیل و اسحاق را بدو عطا کرد. ابراهیم به سبب فرزنددار شدن، به حمد و ستایش حق پرداخت؛ چراکه فرزنددار شدن به راستی اقتضای حمد می کند.
 
امام سجاد (علیه السلام) نیز به حمایت و دستگیری فرزندانش چشم دوخته و از خداوند می خواهد که آنها را در یاری وی کمک نماید.
 
 امام حسن عسکری (علیه السلام) فرزند را بهترین یار و مددکار انسان معرفی کرده و خوار و نگون بخت از نظر او کسی است که فرزندی نداشته باشد.
 

طرح های بین المللی

در طرح بین المللی اقدام برای سالمندان، خانواده بهترین مامن برای حمایت از سالمندان تلقی شده و تلاش برای حمایت و پشتیبانی از تحکیم خانواده و پاسخ به نیازهای اعضای سالخورده آن مورد تاکید بوده است. اگرچه روابط درونی خانواده ها از نظر شکل و محتوا، از جامعه ای به جامعه دیگر بر حسب زمینه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تفاوت دارد و در بطن هر جامعه نیز پیوسته در حال دگرگونی است، لیکن باید سعی شود که احترام به بزرگترها و مساعدت به والدین در دوران پیری، دست خوش غرب زدگی نشود. گاهی فرزندان از نگهداری و مراقبت مدام والدین خسته شده و شکیبایی خود را از دست می دهند و قبول مسؤولیت برای آنها دشوار می شود. بنابراین با تحویل و سپردن فرد سالمند خانواده به مراکز نگهداری از سالمندان، خودشان را از مسؤولیت و زحمت نگه داری فرد سالمند خلاص می کنند.
 
این اقدام شاید تا حدودی مشکل اطرافیان و فرزندان فرد سالمند را حل می کند لیکن اقامت افراد پیر در سرای سالمندان موجب می شود که آنان از خانواده خود دور شوند و نظام روابط عاطفی و خانوادگی شان سست شده و تدریج از هم گسسته شود و در نتیجه در محیط جدید، خود را به مراتب تنهاتر و اندوهناک تر بیایند که این امر خود می تواند زمینه ساز عوارض و ناراحتی های فیزیکی و روانی متعددی در آنان باشد.
بر اساس آموزه های دینی، والدین رشته الفت و دلبستگی به فرزندان خویش را هیچگاه قطع نمی کنند و این الفت و مودت، حتی پس از بزرگسالی و تشکیل خانواده فرزندانشان ادامه می یابد. این گونه دلبستگی والدین به فرزندان برای موفقیت آنها از اجرای وظایف رشدی خانواده ضروری است.
 
به هر حال دلبستگی متقابل والدین و فرزندان، برای تحقق بخشیدن به امیدهای والدین در دوران سالمندی و پیری تعیین کننده است. چنانچه والدین پیشینهای لازم را جهت انتقال فرزندانشان از دوره نوجوانی به بزرگسالی در نظر داشته باشند و به تدریج از کنترل و حمایت خود راجع به نوجوانان بکاهند، تضادی به وجود نمی آید. در غیر این صورت، هنگامی که نوجوانان برنامه جدایی از خانواده و تشکیل زندگی مستقل را طرح ریزی می کنند، خانواده از لحاظ عاطفی، دچار بحران هایی می شود که نه تنها باعث سست شدن رشته دلبستگی می گردد، بلکه به گسستن آنها و احتمالا پیدایش تضاد میان والدین و فرزندان می انجامد.
 

8. کاهش درد سرها و مزاحمت ها برای مادران

شواهد نشان میدهد که فرزند آوری از عوامل مؤثر در کاهش مزاحمت های خیابانی برای مادران جوان است. راسل در این زمینه تحقیقاتی انجام داده و نتیجه گرفته است که فرزنددار شدن موجب کاستی دردسرها و مزاحمت ها برای مادران است.
 

9. فرزند و کارآمدی خانواده

 هر خانواده ای برای آنکه بتواند وظایفش را انجام دهد، ساختی را به وجود می آورد. این ساخت ممکن است خانواده را به واحدی کارآمد یا ناکارآمد مبدل سازد. کارآمدی / ناکارآمدی در خانواده عبارت است از این که تا چه اندازه الگوهای خانواده در کسب هدف های آن مؤثر و سودمند واقع شده اند. در فرهنگ اسلامی هسته اولیه خانواده را مرد و زن تشکیل می دهند و وجود فرزندان، آن را کارآمد می سازد. نقش فرزند در کارآمدی خانواده به حدی است که از عدم وجود فرزندان در خانواده با واژه «هلاک» یاد شده است.
 

10. دریافت حمایت معنوی پس از مرگ

وجود فرزندان نه تنها شالوده زندگی دنیوی را استحکام می بخشد، عامل مؤثری در رشد و تعالی معنوی والدین بعد از مرگ نیز خواهد بود. شواهد نشان می دهد که افراد بهره مند از حمایت اجتماعی، از سلامت روانی بهتری برخوردارند. حمایت معنوی از سوی دوستان، فامیل، همسایگان، همکاران و آشنایان به صورت حمایت ملموس یا مادی (مثل پول قرض دادن)، حمایت اطلاعتی (ارائه پیشنهادهای مفید و سودمند) و حمایت عاطفی (همدردی، همدلی و محبت) اعمال می گردد.
 
از طرف دیگر، حمایت اجتماعی نقش به سزایی در بهداشت روانی افراد دارد. تعالیم اسلام در این قسمت بسیار گسترده و قابل توجه است. از توصیه های مؤکد در آموزه های دینی، احسان، محبت، انفاق، صله رحم و دعا در حق هم دیگر است. یکی از مواردی که وجود فرزندان می تواند در تقویت بهداشت روانی والدین نقش داشته باشد، دریافت حمایت معنوی از سوی آنان است.
 
اسحاق بن عمار از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که شخصی گفت: در داشتن فرزند بی رغبت بودم، هنگامی که توفیق وقوف در عرفات نصیبم شد، در کنارم جوانی را دیدم که دعا می کرد و اشک می ریخت و می گفت: «والدی، والدی فرغبنی فی الولد حین سمعت ذلک». پدران و مادرانی که از دنیا رفته اند، از عبادت، مناجات و کار خوب (خیر) فرزندانشان بهره می برند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «پنج نفر از دنیا رفته اند، ولی پرونده آنان بسته نشده است و دائم به آنان ثواب می رسد: کسی که درختی کاشته، چاه آبی برای بهره برداری مردم حفر کرده، مسجدی ساخته، قرآنی نوشته و کسی که فرزند شایسته ای از او به جای مانده باشد».
 
انسانی را تصور کنید که با کوله باری از گناه و معصیت از دنیا رفته است و هیچ گونه احساس لذت و دل خوشی ندارد. در چنین وضعیتی احساس یک بیگانه متافیزیکی را خواهد داشت. حال اگر این شخص فرزندی داشته باشد که مدام در حق او دعا کند و خیری به او برساند، بدون شک برای او اتفاقی لذت بخش و اشتیاق آور خواهد بود. این یک الگو و انگاره دینی در رابطه با بهداشت روانی است که گستره آن را به زمان و مکان حال محدود نمی کند، بلکه به زمان پس از مرگ نیز گسترش می دهد.
 
منبع: تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، گروه نویسندگان، صص 260-263، موسسه علمی-پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، سوم، 1388.