همسر پیامبر (ص) و نیز دخت گرامی آن حضرت، فاطمه زهرا (س) به زیارت قبور می رفتند و هیچ کس بر آنان ایراد نمی گرفت.
 

زیارت قبور و سنّت پیامبر (ص)

نه تنها پیامبر (ص) به طور شفاهی، یاران را به زیارت قبور می خواند، بلکه خود نیز به زیارت آنان می رفت. مُسلِم در صحیح خود نقل می کند: عایشه- همسر پیامبر (ص)- می گوید: پیامبر در آخرین بخش شب، خانه را به قصد زیارت بقیع ترک می کرد وآنگاه وارد این سرزمین می شد و با آرمیدگان در دل خاک اینگونه سخن می گفت: «السَّلَامُ عَلَیکُمْ دَارَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ وَأَتَاکُمْ مَا تُوعَدُونَ غَدًا مُؤَجَّلُونَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ لَاحِقُونَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لأَهْلِ بَقِیعِ الْغَرْقَدِ». (1) «درود بر شما ای ساکنان خانه افراد با ایمان! آنچه که به وقوع آن در آینده وعده داده می شدید، سراغ شما آمد (و شما میان مرگ و روز رستاخیز به سر می‌برید.) ما نیز به شما خواهیم پیوست. پروردگارا! اهل بقیع غرقد را بیامرز!»

نه تنها خود پیامبر (ص) به زیارت آنها می شتافت، حتی همسرش را نیز آموزش داد که آنها را اینگونه زیارت کند: «السَّلَامُ عَلَی أَهْلِ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ وَیرْحَمُ اللَّهُ الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالْمُسْتَأْخِرِینَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ لَلَاحِقُونَ». (2) «درود بر ساکنان مؤمن و مسلمان این سرزمین! خداوند همه مؤمنان را؛ چه آنها که درگذشتهاند و چه آنها که خواهند مرد، رحمت کند. ما نیز به خواست خدا به شما خواهیم پیوست.»

همسر پیامبر (ص) و نیز دخت گرامی آن حضرت، فاطمه زهرا (س) به زیارت قبور می رفتند و هیچ کس بر آنان ایراد نمی گرفت، ولی اکنون باب زیارت قبور بقیع به روی زنان بسته است. این نوعی تناقض میان سنّت صحابه و رفتار دستگاه های دینی برخی کشورهاست. آیا حکم خدا در قرن چهاردهم دگرگون شده است؟ چرا باید زنان از آثار سازنده زیارت قبور، آن‌هم زیارت شهیدان و اولیا محروم باشند؟!
 

زیارت مرقد پیامبر (ص) در احادیث

تقی‌الدین سبکی شافعی (م 756) از فقیهان چیره‌دستی است که عقاید ابن تیمیه را در مورد عدم استحباب زیارت قبر پیامبر (ص) نقد کرده و کتابی به نام «شفاء السّقام فی زیارة خَیرِ الأنام» نوشته است. وی در این کتاب احادیثی را که محدّثان درباره زیارت قبر پیامبر (ص) نقل کرده اند، گردآورده است که می تواند مسأله را به حدّ تواتر برساند. حتی مفتی سابق عربستان سعودی- عبدالعزیز بن باز- به این جماعت پیوسته و با صراحت، به استحباب زیارت قبر پیامبر (ص) فتوا داده است. (3)
 
اکنون در اینجا تنها به نقل چند روایت می‌پردازیم:
عبدالله بن عمر از پیامبر (ص) نقل می‌کند: «مَنْ زَارَ قَبْرِی وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی». (4) «هر کس قبر مرا زیارت کند شفاعتم بر او حتمی است.» امام محمد باقر (ع) از پیامبر نقل می کند: «مَنْ زارَنی حَیاً و مَیتاً کُنْتُ لَهُ شَفیعاً یومَ القیامةِ». (5) «هرکس در دوران حیاتم و بعد مرگم زیارتم کند، در روز قیامت شفیعش خواهم بود.» امیرمؤمنان (ع) می‌فرماید: «أَتِمُّوا بِرَسُولِ اللَّه (ص) حَجَّکُمْ إِذَا خَرَجْتُمْ إِلَی بَیتِ اللَّهِ فَإِنَّ تَرْکَهُ جَفَاءٌ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُمْ وَ أَتِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتِی أَلْزَمَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّهَا». (6) «زمانی که آهنگ زیارت خانه خدا کردید، حج خود را با زیارت مرقد پیامبر (ص) به پایان رسانید؛ زیرا ترک زیارت مرقدِ او، جفا بر آن حضرت است و شما به این کار مأمور شده اید و نیز با زیارت قبوری که به زیارت آنها ملزم شدهاید، حج خود را به پایان رسانید.»

روی این اساس، همه مسلمانان جهان، در ایام حج، برنامه سفر خود را طوری تنظیم می‌کنند که یا در رفتن و یا به هنگام برگشتن، به زیارت مرقد پیامبر (ص) موفق شوند. چه بسا راه دوری را بر می گزینند تا به این هدف جامه عمل بپوشانند.

تفسیر حدیث «لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ ...» در این‌جا ممکن است سؤالی مطرح شود که این روایات، زیارت پیامبر (ص) را مستحب می‌شمارد اما درباره سفر برای زیارت او سخن نمی گوید، بلکه می توان گفت که سفر طبق روایت ابوهریره، برای زیارت مرقد او جایز نیست؛ زیرا وی از پیامبر (ص) نقل می کند: «لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلَّا إِلَی ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ: مَسْجِدَی هَذَا وَ مَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الأَقْصَی». (7)«سفر جز به سوی سه مسجد انجام نمی گیرد: این مسجد من، مسجدالحرام و مسجدالأقصی.» ولی پاسخ این پرسش روشن است. موضوع در حدیث پیامبر (ص) «شدّ رحال» (و سفر) به مساجد است نه سفر به غیر آنها؛ مثلًا زیارت قبور، زیارت والدین، سفر برای تجارت و یا تحصیل علم. علت اینکه فقط برای این سه مسجد «شدّ رحال» می شود، این است که غیر این سه مسجد، در همه جا ثواب یکسانی دارد؛ مثلًا آن کس که در تهران است شایسته نیست برای درک ثواب مسجد جامع به شهر دیگر برود؛ زیرا ثواب مسجد جامع مثلًا تهران و سمنان یکسان است و این ارتباطی به زیارت قبور ندارد.
 

زیارت مساجد سبعه

زائران مدینه منوره به زیارت «مساجد سبعه» می روند و اگر مسجد «ردّ شمس»، «بلال» و «الاجابه» را بر آنها بیفزاییم، شمار مساجد به ده می رسد. اگر زائران خانه خدا به زیارت این مساجد می روند، نه به خاطر آن استکه در آنجا با گزاردن نماز اجر بیشتری ببرند، بلکه هدف، یاد و تجدید خاطره مسلمانان صدر اسلام است که در سخت ترین وضعیت (دوران جنگ احزاب یا خندق) برخی از این مساجد را ساختند و در آنها نماز گزاردند. حضور در این مراکز، بستن پیمان با شهیدان آن راه است. در اینجا هدف دیگری نیز هست و آن، تبرّک جستن از این مساجد است که خون شهیدان راه توحید با آنها عجین می باشد. در پایان، آیه ای را یادآور می شویم که به صورت آشکار دستور می دهد به زیارت قبور مؤمنان بشتابیم: وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لَا تَقُمْ عَلَی قَبْرِهِ. (8)

در این آیه، پیامبر (ص) در باره مشرکان، از دو چیز نهی شده است:
الف) بر هیچ‌یک از مردگان آنان نماز نگزار!
ب) در کنار قبر آنها برای دعا توقف نکن!

بخش دومِ آیه برای ما اهمیت ویژه ای دارد و آن اینکه آیا مقصود از ایستادن در کنار قبر، تنها توقف در هنگام دفن است یا مفهومی گسترده تر دارد؟ مفسّران معنای دوم را تأیید می کنند که به اختصار، کلام برخی از آنان را یادآور می شویم:
بیضاوی می گوید: «لَا تَقِفْ عِنْدَ قَبْرِهِ لِلدَّفْنِ أَوْ الزِّیارَةِ» (9) ؛ «بر سر قبر منافقان- خواه برای دفن و خواه برای زیارت- توقف نکن.» همین نظریه را جلال‌الدین سیوطی (10) و عارف بورسی (11) و آلوسی بغدادی (12) آورده اند. در این صورت معنا چنین خواهد بود: «بر سر قبر هیچ‌یک از منافقان، در هیچ زمانی توقف نکن». و مفهوم آیه این است که توقف بر قبر مؤمنان جایز و بلکه شایسته است، خواه برای دفن و خواه برای غیر آن. بنابر این، هر مسلمانِ با ایمانی می تواند از این فیض بهره مند باشد که پیامبر (ص) در کنار قبر او توقف و برای او دعا کند، به جز منافقان که از این فیض بی‌بهره اند.
 

حفظ آثار صالحان در سایه زیارت قبور

آثار سازنده زیارت قبور، به ویژه زیارت قبور عالمان و شهیدان و اولیای الهی و پیامبر گرامی (ص) در گرو حفظ قبور آنان است. زیارت، سبب بازسازی این قبور و صیانت آنهاست و روشن است اگر امت اسلامی پیوند خود را با این مراقد متبرّکه قطع کند؛ با گذشت زمان، این مراکز به دست فراموشی سپرده می شوند و اثری از آنها باقی نمی ماند و در نتیجه دو خسارت بزرگ متوجه امت اسلامی می شود:
1. آثار سازنده ای که در زیارت این مراکز بوده، از دست می رود.
2. مسائل صدر اسلام و سیره و تاریخ اولیای دین به تدریج فراموش می شود و نسل های آینده با دیده شک و تردید به اصل حادثه می‌نگرند؛ زیرا زیارت قبور آنها مایه تجدید خاطره ها بود و در صورت تحریم این اعمال، با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده شده و نوشته ها نیز جایگزین مشاهده ها نمی شود و کم‌کم دیگر مسائل مربوط به اسلام نیز به همین سرنوشت دچار می شود و شک و تردید نسبت به خود آیین پیامبر خاتم و شخص شخیص او و برنامه هایش راه پیدا کرده و با گذشت زمان کم‌رنگ می شود؛ همچنانکه جریان درباره حضرت مسیح (ع) از این قرار است. از خود حضرت مسیح و یاران او و کتابش اثر ملموسی بر جای نمانده و نسل حاضر که با محسوسات سر و کار دارد، نسبت به اصل وجود مسیح و آیین او، با دیده تردید می‌نگرد و چه بسا احتمال می دهد که این آیین، ساخته و پرداخته مورخان و داستانسرایان باشد. چنانکه سرگذشت لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد به همین سرنوشت مبتلا شده است.

به خاطر این آرمان است که قرآن مجید دستور می دهد خانه هایی که در آنجا صبح‌گاهان و عصرگاهان، تسبیح خدا گفته می شود مورد احترام و بزرگداشت قرار گیرد: فی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الآصال رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یخافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الأَبْصار. (13) « (این چراغ پرفروغ) در خانه‌هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده، دیوارهای آنرا بالا برند (تا از دستبرد شیاطین وهوس بازان در امان باشد)؛ خانه‌هایی که نام خدا در آنها برده می‌شود و صبح وشام در آنها تسبیح او می‌گویند. مردانی که خرید و فروش و بازرگانی، آنان را از یاد خدا و برپاداشتن‌نماز و ادای زکات غافل نمی کند. آنها از روزی می ترسند که در آن، دل ها و چشم ها زیر و زبر می شوند.»

بنابراین، مقصود از «بیوت»، مساجد نیستند؛ زیرا مساجد غیر از بیوت است و در قرآن هم «بیت‌الله‌الحرام» غیر از «مسجدالحرام» است. بیت سقف لازم دارد تا ساکنان را از سرما و گرما حفظ کند در حالی‌که در مسجد، پوشش و سقف شرط نیست و احیاناً در مناطقی باز بودن سقف مستحب است. در این صورت، خانه های اولیای الهی؛ مانند خانه علی (ع) و فرزندان او، که معبد شب و روز آنها بوده، باید حفظ شود و مورد احترام قرار گیرد. اتفاقاً حرم عسکریین که از روی کینه‌توزی ویران شد، معبد ائمه بوده و پیوسته در آنجا نماز گزارده و تسبیح گفته اند.

سیوطی می نویسد: وقتی این آیه نازل شد و پیامبر (ص) آن را در مسجد تلاوت کرد، مردی برخاست و از پیامبر خدا (ص) پرسید: در اینجا مقصود از بیوت، کدام خانه ها است؟ پیامبر (ص) فرمود: خانه های پیامبران. ابوبکر در حالی که به خانه علی و فاطمه (س) اشاره می کرد پرسید: آیا این هم از همان خانه هاست؟ پیامبر (ص) فرمود: از برترین آنها است. (14)

پی نوشت:
1- صحیح مسلم، ج 3، ص 63، کتاب جنائز.
2- همان، ص 64
3- جریده الجزیره، تاریخ 24 ذی‌القعده، سال 1411، شماره 6826
4- سنن دارقطنی، ج 2، ص 78، باب المواقیت.
5- قرب الاسناد، 3
6- خصال صدوق، ج 2، ص 406
7- صحیح مسلم، ج 4، ص 126، باب لا تشدّ الرّحال.
8- توبه: 74
9- تفسیر بیضاوی، ج 1، 416
10- تفسیر جلالین، توبه: 84
11- روح‌البیان، ج 3، ص 378
12- روح المعانی، ج 10، ص 155
13- نور: 37- 36
14- الدّر المنثور، در تفسیر آیه یاد شده.

نویسنده: آیت الله سبحانی