والدین دانا و با ابهت باعث پیشرفت شایستگی های فکری، اجتماعی فرزندان خود می شوند.
 

پیامدهای شیوه مطلوب تربیتی والدین بر رشد روانی فرزندان

 همان طور که قبلا اشاره شد، آن چه در شیوه تربیتی والدین با فرزندان مطلوب است، این که والدین ترکیب متعادلی از پذیرش و یا پاسخ دهی و کنترل و مشارکت را در برخورد با فرزندان خود اتخاذ نمایند. بر این شیوه تربیتی اثرات روانی تربیتی متعددی مترتب است. در این بخش جهت آگاهی از پی آمدهای این شیوه تربیتی به مرور یافته های پژوهشی در این زمینه می پردازیم.
 

اتخاذ ترکیب متعادلی از کنترل و پاسخ دهی و مشارکت

بر اساس یافته های پژوهشی اتخاذ ترکیب متعادلی از کنترل و پاسخ دهی و مشارکت بر نحوه مقابله فرزندان با فشارهای مختلف روانی (گلوریا و راندلا، ۱۹۹۰ به نقل از فلدمن و واینبرگر، ۱۹۹۴) سازگاری با شرایط در حال تغییر (فلدمن و واینبرگر، ۱۹۹۴، اسمیت، ۱۹۸۸، تاملین سون کیزی ۴ ۱۹۹۰)، فاصله گرفتن از تعارضات آشکار، پیشرفت تحصیلی (لطف آبادی، ۱۳۷۱، یعقوب خانی غیاثوند، ۱۳۷۲، استینبرگ و همکاران، ۱۹۹۲، گلاسکو و همکاران، ۱۹۹۷)، پردازش های شناختی سطوح بالا از قبیل تفکر، استدلال و خود تنظیم گری (ولترز، ۱۹۹۰ به نقل از گلاسکو و همکاران، ۱۹۹۷) نقش مهم و قابل توجهی ایفا می کند.
 

الگوی تعامل پایدار، منظم و انعطاف پذیر والدین

گلوریا و راندل (۱۹۹۰ به نقل از فلدمن و واینبرگر، ۱۹۹۴) معتقدند که الگوی تعامل پایدار، منظم و انعطاف پذیر والدین با فرزندان در پاسخ به شرایط در حال تغییر طی دوره حیات خانواده، در ظهور الگوی کار ساز یا ناکارساز نقش دارد. این محققان در زمینه نحوه تعامل والدین با فرزندان در خانواده و سبک های مقابله دختران و پسران با فشار مطالعه ای انجام دادند. نتایج مطالعه این محققان نشان داد که فرزندان والدین قاطع برخورد مناسب تر و موجه تری با فشارهای بیرونی داشتند.
 
به اعتقاد اسمیت (۱۹۸۸) حمایت والدین ارتباط مثبتی با رشد شناختی، هم آهنگی با نظرات بزرگسالان، عزت نفس، احساس کفایت دارد. از این روست که این محقق اعتقاد داشت که فرزندان والدین قاطع، اغلب سازگار، خوش رو، مسؤولیت پذیر، متکی به خود هستند و جهت گیری هایشان به سمت پیشرفت می باشد.
 
آنها وقتی به سن نوجوانی می رسند به طور قاطعانه رفتار می کنند و خونگرم و اجتماعی می شوند. یافته های بامریند (۱۹۹۱) نشان داد که فرزندانی که والدین قاطع دارند از رشد خوبی برخوردار هستند، در تکالیف جدید اعتماد به نفس داشته و کم تر رفتار نقش جنسی قالبی از خود نشان می دهند. پژوهش های دیگر از جمله یافته پژوهشی برک (۱۹۹۹) ارتباط مثبت بین شیوه مطلوب تربیتی و مهارت های عاطفی، اجتماعی در سال های قبل از مدرسه را تایید می کند و هم چنین به اعتقاد این محقق این شیوه با بسیاری از جنبه های شایستگی در سنین بالاتر بخصوص در سن دبیرستان ارتباط دارد.
 

تاثیر والدین دانا و باابهت در تربیت فرزند

یافته پژوهشی فلدمن و واینبرگر (۱۹۹۲) نشان داده اند که والدین دانا و با ابهت باعث پیشرفت شایستگی های فکری، اجتماعی فرزندان خود می شوند. در یکی از مطالعاتی که بر روی ده هزار نفر دانش آموز دبیرستانی از گروه های مختلف قومی صورت گرفت، این نتیجه حاصل شد که علی رغم تفاوت های قومی، طبقات و ساختاری خانواده ها، فرزندان والدین قاطع، در مقایسه با والدینی که الگوهای دیگر تعامل با فرزندان را داشتند از رشد بیشتری برخوردار بودند، بالاترین سطح شایستگی روانی و قدرت سازگاری را داشتند، کم تر مرتکب جرم می شدند، اضطراب و افسردگی در آنها کمتر از فرزندان متعلق به سایر خانواده ها بود. تاملین سون کیزی و لیتل (۱۹۹۰) در یک مطالعه طولی که چهل سال به طول انجامید این سؤال را مورد بررسی قرار دادند که کدام عوامل غیر از توانایی ذهنی پیش رفت افراد مستعد را بازداری یا تسهیل می کند.
 
آنها گزارش کردند که در طی این دوره چهل ساله عامل محبت خانوادگی و سازگاری اعضاء خانواده یک عامل اصلی و منحصر به فرد برای پیش بینی پیشرفت هر دو گروه دختران و پسران بود. به اعتقاد این محققان، ابزار آشکار عشق و صمیمیت به فرزند باعث اعتماد به نفس، مناسبات سازنده و رضایت بخش با دیگران، توانایی دقت کردن به جوانب مختلف مسائل و احساس با کفایتی از هویت خود در فرزندان می شود. همین طور حمایت کنندگی والدین موجب سازگاری بهتر در رابطه با مشکلاتی همچون مشکلات رفتاری، مهارت های اجتماعی و عملکرد تحصیلی می شود. از دیگر یافته این پژوهش این بود که بین کارآیی خانواده و ابتلای فرزندان به علایم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی رابطه معنی داری وجود دارد.
 
آماتو و اوچیلتری (۱۹۸۶) معتقدند که در ارتباط با فرآیندهای خانواده و عوامل را که به آن این امر آشکار شده است که محیط خانوادگی مناسب (محیط عاطفی نسبتا عمو حمایت کننده)، هدایت کننده و رشد دهنده رفتارهای مناسب محیطی است که کوشش های ماهرانه فرد مورد تشویق قرار می گیرد و فرزندان پاسخ ها و باز خوردهای و دریافت می کنند آنها در ادامه می افزایند شواهد تجربی نشان می دهد که محیط های خانوادگی دارای صلاحیت بالا، محیط هایی هستند که در آنها والدین در زندان را برای جست و جو و ایجاد تغییر در محیط خودش تشویق می کنند، آنها مکرر با فرزندان صحبت می کنند، رابطه حمایت کننده و نزدیک با فرزندان برقرار می کنند و آنها در انجام فعالیت های مدرسه ای همراهی می کنند، تکنیک های هدایت کننده را به کار می گیرند و پیامدهای رفتارشان را تذکر می دهند.
 
در چنین محیطی زندگی خانواده نسبتا عاری از تعارضات آشکار بین اعضای خانواده است و فرزندان از سلامت روانی قابل ملاحظه ای برخوردار هستند.
 
ادامه دارد...
 
منبع:  تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن. گروه نویسندگان. 433-435، موسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی (ره). سوم. 1388.