مهارت های زندگی به انسان می آموزد که چگونه در مقابل ناسازگاری های زندگی مقاومت کند. 
 

آغاز سخن

زندگی انسان در گرو سبک زندگی و هدفی است که برای زندگی برگزیده است. به سخنی دیگر، انسانی می تواند از زندگی خود لذت ببرد که هدفی درستی را برای زندگی خود انتخاب کرده و بر اساس آن سبک زندگی را شکل داده باشد.

برای داشتن یک زندگی خوب باید به 5 مفهوم مهم در زندگی پرداخت و سعی کرد مصادیق هر کدام را به درستی بیابید. این 5 مفهوم موثر در شکل دهی به زندگی عبارتند از:
  1. سبک زندگی
  2. فلسفه زندگی
  3. رضایت از زندگی
  4. معنای زندگی
  5. مهارت های زندگی

چرا باید از مهارت های زندگی سخن گفت؟

امروزه پیچیدگی های زندگی سبب آن شده است که انطباق ها و سازگاری ها میان افراد کاهش یابد. دادگاه های خانواده، طلاق، زندانی های در زندان، درگیری های در خیابان، کودک آزاری و هزاران تصویر نامناسب دیگر از روابط نادرست انسان ها در زندگی نشان از آن دارد که باید در کنار 4 مفهوم مهم در شکل دهی مناسب به زندگی، باید مولفه 5 امی رو هم بدان توجه کرد و آن چیزی نیست، جز مهارت های زندگی.

زندگی به مانند ساختن ماشینی برای طی کردن یک مسیر است. مسیری که سرانجام آن رسیدن به مقصد و کسب آرامش دائمی است.[1] جدای از آن که باید بیاموزی، ماشین زندگی را چگونه بسازی تا به مقصد برسی باید یاد بگیری که اگر در مسیر، به ماشین آسیب رسید، چگونه تعمیر کنی.

یعنی شما در زندگی باید دو نقش عمده را به کار گیری، هم سازنده ماشین زندگی خود شوی و هم تعمیرکار آن.

یک انسان با انتخاب سبک زندگی، ماشین زندگی خود را می سازد و با آموختن مهارت های زندگی، سبک به حرکت درآوردن آن و تعمیرات آن در هنگام آسیب دیدگی آن.
 

مهارت های زندگی را از کجا بیاموزیم؟

یکی از سئوالات مهم در انتخاب سبک زندگی و نیز مهارت های مرتبط با یک زندگی موفق، این است که سبک زندگی و مهارت های آن را از کجا بیاموزیم؟
انسانی که قدم در این دنیا می گذارد، نسبت به دنیا چیزی نمی داند و از آن آگاهی ای ندارد. سبک های زندگی ای که در اطراف او هست در بسیاری موارد با هم در تضاد هستند. انسانی که به دنبال خوشبختی است باید این تلاش را پیشه خود کند که سبک زندگی درست را بیاموزد، از همین روی در آیه 39 سوره نجم به این اشاره شده است که «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَی؛ بدین معنا که سعادت انسان و خوشبختیش، در تلاشی است که برای رسیدن به آن، انجام می دهد.»

انسانی که به درستی می اندیشد، سعی آن دارد که سبک زندگی خود را از کسی بیاموزد که او را آفریده است. یک نجار بهتر از هر کسی می داند که چه چیزی برای میزی که ساخته است، خوب و مناسب است. چه چیزی به این میز آسیب می رساند و ... . انسان با پیچیدگی هایی که دارد بیشتر نیاز به فهم این موضوعات دارد.

از همین روی انسان باید برای انتخاب سبک درست زندگی دل در گرو دین بدهد و در کنار آن از آموزه های عقلانی مورد تائید دین بهره گیرد. بخشی از این آموزه های عقلانی مورد تائید دین، تجربیاتی است که در بستر زندگی برای انسان حاصل می آید و دانش های انسانی متولی شکل دهی آن و انسجام بخشی بدان هستند.

روانشناسی یکی از این دانش هاست که به دنبال، بیان سبک های درست زندگی و مهارت های مرتبط با آن است. روانشناسی ای که بر مبنای هستی شناسی و انسان شناسی درست شکل گرفته باشد. چرا که روانشناسی دارای مکاتب متعددی است که هر کدام مبنای خاصی را در تولید گزاره های علمی خود به دست گرفته اند.

برخی از گزاره های بیان شده در مکاتب مختلف روانشناسی در همه مکاتب مورد تائید و در تعارض با گزاره های دینی نیستند که می توان از این موارد بسیار بهره برد.
 

تعریف مهارت های زندگی

تعاریف متعددی در مورد مهارت های زندگی بیان شده است. در تعریفی ساده می توان مهارت های زندگی را اینگونه تعریف کرد: «مجموعه ای از توانایی ها که در زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورد. این توانایی ها فرد را قادر می سازد تا مسئولیت های نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون آسیب زدن به دیگران با نیازها و مشکلات روزانه به ویژه در روابط فردی به شکل موثری روبه رو شود.»

سازمان بهداشت جهانی (WHO) در سال 1994 میلادی مهارت های زندگی را اینگونه تعریف کرده است: «توانایی های روانی-اجتماعی برای رفتاری انطباقی و موثر که افراد را قادر می سازد تا به طور موثر با مقتضیات و چالش های زندگی روزمره مقابله کنند و با آموزش این مهارت ها باعث حفاظت از حقوق افراد، رشد آنها و جلوگیری از معضلات اجتماعی می شود.»
 
پی نوشت:
[1] . یکی از دوستان، هنگام شروع سفر برای اینکه دوستان را متقاعد کند که در استراحتگاه های مناسب بایستیم، بیان می داشت که «جاده هم جزو سفر است» بدین معنا که باید از جاده و طی طریق هم لذت برد. زندگی دنیا هم برای مومن همین گونه است. درست است که دنیا مقصد نیست، ولی می توان از طی کردن آن نیز لذت برد. از همین روی برای بسیاری از اولیای خدا زندگی در دنیا، از آن روی که زیبایی های خود را دارد، نیز لذت بخش هست و خود بوی لذت های ماندگار آخرت را دارد.
در روایات آمده است که «فرزند صالح، گلی است از گل های بهشت»، لذت داشتن فرزند صالح، که یک امر دنیایی است می تواند نشان از لذت های ماندگار آخرت باشد.
پس نباید این تصور را داشت که لذت های دنیایی، لذت های نامناسب است و باید بدان بی توجه بود. فقط امری که باید بدان توجه داشت این است که نباید این لذت ها را لذت های ماندگار تلقی کرد و خود را بدان آنگونه مشغول داشت که امر آخرت و هدف نهایی انسان که «نزدیکی به خدا» ست  را به فراموشی سپرد.