پیچ و خم های مغز زن، کمتر از مرد است و ماده خاکستری مغز زن نیز سبک تر از مرد است.
 

هوش و قشر مخ

براساس یک فرضیه، میزان هوش بر اثر ساختمان سلولی و شیمیایی مغز افراد متفاوت می شود. بنابر مطالعات، ساختمان مغز موش های زرنگ و کودن تفاوت هایی دارند، میزان فعالیت آنزیم «کولین استراز» در قشر مخ موش های زرنگ، بیش از موش های کودن است. و نیز تحقیقات نشان داده اند که لایه خارجی مغز نقش مهمی را در هیجان آدمی برعهده دارد. از آنجا که در این پدیده روانی، زن و مرد متفاوت اند و هیجانات در زن، نمود بیشتری را نشان می دهد، می توان دریافت که دو جنس از این نظر، تفاوت هایی دارند. حواس پنجگانه نیز در قشر مغز جای دارد، این حواس در زن و مرد دارای تفاوت هایی است و به عنوان نمونه، آستانه لمس و درد در زنان پایین تر است.
 
به این ترتیب، برخی از تفاوت های درونی مغز، بین دو جنس آشکار می شود و اگر توجه گردد میزان هوش با چین خوردگی های سطح خارجی مغز مرتبط است و نقش جنسیتی را نمی توان در آن نادیده انگاشت.
 
اوگوست استریندبرگ درباره حواس پنج گانه که در قشر مخ جای دارند و به طور کلی درباره دستگاه عصبی زن با نگرشی افراطی اظهار می دارد:
 
پیچ و خم های مغز زن، کمتر از مرد است و ماده خاکستری مغز زن نیز سبک تر از مرد است، در مقابل، عصب های زن، درست مثل بچه ها قوی تر است. در نتیجه، زن می تواند بعضی از دردهای جسمانی را آسانتر از مرد تحمل کند. از این نظر، زن، به افراد وحشی شباهت دارد و همین امر نشان می دهد که دستگاه عصبی او ابتدایی تر است. حواس زن، پست تر از حواس مرد هستند. حس لامسه در زن به اندازه مرد تکامل نیافته است.
 
البته دست زن، حساس و با انعطاف است اما این امر، بیشتر حاصل ذخیره گسترده تر چربی در زیر پوست است. هرگز دست زنی یک آلت موسیقی را به مهارت دست مرد لمس نکرده است... انگشتان دست کدام زنی می تواند به آسانی مرد، حروف چاپی را جابجا کند؟ دست کدام زنی می تواند به خوبی مرد، لباس پشمی را رفو کند؟ هیچ تلگرافچی زنی نیست که بتواند با شنیدن، تلگرامی را به خوبی و اطمینان یک تلگرافچی مرد دریافت کند.
 
در مورد حس بویایی نیز از پژوهش هایی مقایسه ای که آقایان نیکول و بلی انجام داده و به «انجمن امریکایی پیشرفت علم» عرضه کرده اند بر می آید که حس بویایی در مرد بسیار حساستر از زن است، مردان توانسته اند بوی اسید پروسیک محلول در مقدار آبی را احساس کنند که مقدار آن صد هزار برابر وزن اسید بوده است، اما زنان در محلول یک به نسبت بیست هزار دیگر آن را احساس نمی کنند. کتاب های آشپزی نیز، فقط هنگامی اعتبار دارند که به امضای مردان باشند، زن بسیار به ندرت می تواند توجه خود را به موضوعی معین معطوف کند.... فقدان دور اندیشی و تعادل در وجود زنان نیز به وفور در بسیاری از اعمال نسنجیده و در انجام جرمه ایی آشکار می شود که آنان هیچ گاه احتمال بروزشان را محاسبه نکرده اند».
 

رشد هوشی

در رشد هوشی نیز چنانچه تفاوت های فردی دیده می شود، تفاوت های جنسی قابل توجه است. نمودارهای زیر، مطالعه ۵ پسر و ۵ دختر را نشان می دهد که از یک ماهگی تا ۲۵ سالگی از نظر رشد هوشی مورد بررسی قرار گرفته اند، همان گونه که دیده می شود تفاوت رشد هوشی از دوران کودکی آغاز می شود، و در ۲۵ سالگی بالاترین نمره هوشی در جنس مرد به چشم می خورد. گرچه پایین ترین آنها نیز در میان همین جنس پیداست.
 
این امر و نیز بررسی نمودار، همبستگی بیشتر نمرات هوشی دختران و پراکندگی بیشتر رشد هوشی پسران را می نمایاند. از میان ۵ پسر مورد آزمون، ۲ نفر به نمره هوشی بیش از ۱۷۰ دست یافته اند، درحالی که از میان دختران هیچ کدام نتوانسته اند نمره ۱۷۰ را کسب کنند.
 
از ۵۶ تحقیقی که در امریکا انجام گرفته است، نیز برتری هوشی پسران به اثبات می رسد. در این بررسی، گرچه در ۳ مورد معدل دو جنس مشابه و یکسان می نمود، در ۲۸ مورد پسران بر دختران برتری داشتند، برتری دختران بر پسران ۲۵ مورد بود.
 

بهره هوش (ضریب هوشی)

نسبت سن عقلی فرد (که به وسیله آزمون استاندارد به دست آمده است) به سن واقعی وی ضرب در عدد ۱۰۰، بهره هوشی نام دارد. در این زمینه نیز تفاوت های جنسی دیده می شود. برای ضریب هوشی بالاتر از ۱۴۰ که افراد بسیار پرهوش را دربر می گیرد، نسبت پسران به دختران ۶ به ۴ است. این نسبت برای کسانی که ضریب هوشی بالاتر از ۱۸۰ را دارند و نزدیک به نابغه و نابغه اند، ۷ به ۳ است. یعنی بهره هوشی در حد نوابغ در میان پسران ۵۷ درصد و در میان دختران ۴۳ درصد است که خود تفاوت آشکاری را نشان می دهد.
 
مطالعه ای که به کمک تست «موزائیک» روی صد هزار نفر دانش آموز فرانسوی به عمل آمد، گرچه ضریب هوشی دختران و پسران را نزدیک به هم نشان داد، نتایج دو طرف معیار قابل توجه بودند. نمرات عده ای از پسران پایین تر از دخترانی بود که در بین همجنسان خود در رده پایین طبقه بندی قرار داشتند، و در سوی دیگر، معیار که ضرایب بالای هوشی را نشان می داد، بیشتر پسران مشاهده می شدند و هر اندازه ضرایب بالاتر هوشی مورد توجه قرار می گرفت، بر درصد پسران افزوده می گشت.
 
براساس این گونه آزمون ها و نتایج می توان برتری نوابغ جنس مرد را در انواع رشته های علمی (شیمی، فیزیک، زیست شناسی، ریاضی و...) و هنری (نقاشی، مجسمه سازی، سینما) به نحوی توجیه کرد.
 
منبع: کتاب زن. سیدهادی حسینی و علی احمد راسخ . صص 225-227، انتشارات امیرکبیر. سوم. 1387.