درباره هوش کلی، گرچه برخی نمره هوشبهر زنان و مردان را تا حدود زیادی مشابه دانسته اند.
 

هوش کلی (عوامل هوش)

 این اصطلاح را نخستین بار اسپیرمن به کار برد تا توانایی با ظرفیت کلی فرد (که از طریق مهارت های خاص مانند مهارت ریاضی، مکانیکی و... بروز می کند) را نشان دهد. بنابراین، هوش کلی، همان عوامل هوش است که از مجموعه آزمون های کلامی و غیرکلامی به دست می آید و توانایی عددی، روانی کلامی، حافظه، استدلال، درک روابط فضایی و سرعت ادراک را شامل می شود.
 

[تفاوت هوشبهر زنان و مردان]

درباره هوش کلی، گرچه برخی نمره هوشبهر زنان و مردان را تا حدود زیادی مشابه دانسته اند و گفته اند شواهدی مبنی بر اینکه از نظر هوش کلی، یکی از دو جنسی بر دیگری برتری داشته باشد، یافت نشده است و نابرابری های خاص در بعضی از عوامل یکدیگر را خنثی و تعدیل می کنند ؛ لیکن پیداست که بعضی از استعدادهای خاص در یکی از دو جنس قوی تر و رشد یافته تر از دیگری است. عواملی که تاکنون بررسی شد (حافظه، استدلال، مهارتهای کلامی) این ادعاها را تأیید می کند.
 
افزون بر آن، در اینکه پسران به طور نسبی در تجسم فضایی، استعداد مکانیکی، استدلال ریاضی و منطقی بر دختران برتری دارند، تردیدی وجود ندارد، برتری دختران نیز براساس گزارشه ا در عوامل زیباشناسی (اشکال، رنگ ها، تصاویر)، توانایی های کلامی (تعریف کلمات) مهارت های یدی (دگمه کردن، نخ کردن)، اشتغالات اجتماعی (مشخص کردن سنین، انواع ظاهری) مورد تأیید است. «به عقیده استافورد، برتری پسران از لحاظ عامل تجسم فضایی یک امر ارثی و مربوط به جنس افراد است. وی، این نتیجه را از مطالعه همبستگی های موجود بین مقادیر قدرت تجسم فضایی که درباره ۱۰۴ نفر از والدین وا فرزندان آنها صورت گرفته، به دست آورده است. هارتلاژ (نیز) با استفاده از همین روش به همین نتیجه رسیده است».
 

[ضعف زنان از لحاظ قدرت تجسم فضایی]

ضعف زنان از لحاظ قدرت تجسم فضایی، این مسئله را تأیید می کند که استعداد نقاشی زنان از مردان کمتر است؛ به ویژه آنان کمتر از مردان از استعداد فنی و تکنیکی برخوردارند. این مطلب به وسیله آزمایش ساخت مجدد قطعات جدا شده و تست درک مکانیکی قابل مشاهده است. مردان در «آزمون میله و قاب» امتیاز بیشتری به دست می آورند. این امر بدان معناست که آنان بیشتر از زنان به زمینه، ناوابسته اند و در تفکر تحلیلی بهترند. براساس این گفته شده است که «آنچه زنان و مردان را متمایز می کند، مربوط به جزء فضایی - بصری آزمون هاست. نه توانایی تحلیل کلی و عمومی آنها».
 
 
این، صرف ادعاست و دلیل موجهی ندارد. نیز روشن است که به طور نسبی مردان از نظر تواناییه ای ریاضی قوی ترند و این برتری در آزمون هایی است که استدلال ریاضی جای محاسبات ساده را می گیرد و از حدود ۱۱ سالگی نمایان می شود. این احتمال «که این ریاضیات موضوعی مردانه تلقی شده است، به همین دلیل دختران به سوی آن جذب نمی شوند و در عوض به زمینه های کلامی، از قبیل زبان و ادبیات روی می آورند» ادعایی نادرست و بی اساس به نظر می آید زیرا چگونگی استفاده از نیمکره های مغز در دو جنس، در این زمینه، دلیل زیستی و علمی ارائه می دهد.
 
و به همین ترتیب در زمینه دقت، سرعت ادراک، جهت یابی ، تخیل و رؤیا، تداعی معانی، پدیده های هنری (تئاتر، سینما، موسیقی)، تشخیص رنگ ها، و... اختلافاتی بین دو جنس دیده می شود و بررسی های به عمل آمده، تأثیر عامل جنسیت را در هریک از این امور نشان می دهد. از آنجا که نتایج به دست آمده در برخی از این ها اطمینان آور نمی نماید و گاه به شواهدی برخلاف وجود دارد، از توضیح جداگانه ، آنها صرف نظر می شود.
 

شگفتی مغز آدمی

مغز انسان، دارای ده میلیارد نرون و ده تریلیون بیت اطلاعات است. نرون ها (سلول های عصبی) عناصر فعال مغز به حساب می آیند. در ازای هر نزون مغزی، حدود ۱۰ سلول نوروگلی وجود دارد که شبکه دربرگیرنده را در معماری نرون ها فراهم می آورد. هر نرون مغز به طور متوسط بین هزار تا، ده هزار اتصال عصبی با سایر نرون های مجاور برقرار می کند.
 
نیز آشکار گردیده که در ساختمان مغز، مدارهای ظریف الکتریکی وجود دارند که از نظر اندازه بسیار کوچک اند و ابعاد معمولی آنها به یک ده هزارم سانتیمتر می رسد؛ از این رو، می توانند به طور سریع داده ها را پردازش کنند و پاسخ های دقیق ارائه دهندى افزایش این مدارها در حیوانات مختلف سازگار با سطح پیچیدگی و تکامل حیوان است و بیشترین افزایش مطلق و نسبی آن در انسان مشاهده می شود و شکل گیری آنها در پایان دوران جنینی است.
 
تعداد این خرد - مدارها نشان می دهد که هوش ممکن است افزون بر نسبت مغز به بدن، به فراوانی واحدهای روشن و خاموش کننده نیز وابسته باشد. براین اساس، تعداد حالات مختلف مغز از تخمینات پیشین فراتر می رود و بر منحصر به فرد بودن شگفت انگیز مغز هر انسانی افزوده می شود.
 
همچنین گزارش ها حاکی است که شمار بسیار بزرگی از حالات مغزی وجود دارد که انسان در طول تاریخ زندگی خود وارد آنها نشده و حتی به طور گذرا نیز آنها را لمس نکرده است. تعداد حالات مختلف روانی با توجه به شمار اتصالات عصبی، بسیار زیاد به نظر می رسد و معادل ۲ به توان (1013) است (دو، ده تریلیون ضرب در خودش).
 
این رقم از همه ذرات بنیادی جهان (الکترون ها و پروتون ها) به مراتب بیشتر می شود و به خوبی می تواند غیرقابل پیش بینی بودن رفتار آدمی را توجیه کند و باتوجه به آن یافت نظم و قاعده در رفتار انسانی جای شگفتی دارد و هیچ دو انسانی نمی توانند همانند یکدیگر باشند. از این دیدگاه، هر انسانی از دیگری متفاوت و به واقع منحصر به فرد است و حیات هر کس مقدس شمرده می شود.
 
باتوجه به این اظهار نظرها و این مطلب که تفاوت های فردی در هوش و فراست آشکار است و اشخاص مختلف، بهره های هوشی متفاوت دارند. برخی در تصور و تصویری کردن قوی هستند و استعداد بعضی برای یادگیری زبان زیاد است؛ دسته ای از افراد، حافظه بسیار قوی دارند و می توانند واقعیت های مربوط به همه چیز را در نظر بگیرند و نیز هوش، تحت تأثیر عامل وراثت است و ژن های متعدد به میزان زیادی، آن را مشخص می کند و هورمون های جنسی نر در آغاز، رشد هوشی را آسان می سازد و تجویز آندروژن ها به افرادی که از نظر وراثت ماده اند، بهره هوشی آنها را به میزان قابل توجه از بهره هوشی میانگین افراد ماده طبیعی بالا می برد و...... این گفته دیوید وکسلر قابل توجه به نظر می رسد: «یافته های ما، مؤید همان چیزی است که شاعران و داستان نویسان غالبا ادعا کرده اند و مردم عامی مدت هاست معتقدند و آن، این است که مردها نه تنها رفتاری متفاوت با زنان دارند بلکه به صورتی متفاوت می اندیشند».
 
 
منبع: کتاب زن. سیدهادی حسینی و علی احمد راسخ . صص 235-241، انتشارات امیرکبیر. سوم. 1387.