پیامبراکرم (ص)، همواره قدردان فداکاری های همسر مهربان خویش بود. او هیچ گاه همراهی و همدلی خدیجه (س) را از یاد نمی برد.
 

مقدمه

بر اساس منابع تاریخی، حضرت خدیجه(س) در خانواده ای موحّد و مومن به آئین ابراهیم حنیف و در مکه دیده به جهان گشود. پدر گرانقدر این بانوی مکرمه، «خُوَیلِد» فرزند اَسَد، و مادر بزرگوار ایشان، «فاطمه»، دخت زائده، از موحدین مکه بودند که از لحاظ نسبی با پیامبر اکرم(ص) پیوند دارند؛ بر این اساس حضرت خدیجه(س) از لحاظ نسبی از تیره قریش است که از سوی پدر در نیای سوّم (قُصَی ) و از سوی مادر در نیای هشتم (لُؤَی) با پیامبر اکرم(ص) پیوند نسبی می یابد (ن.ک. سیره ابن هشام، 2: 8). اجداد این بانو نیز نسل اندر نسل از بزرگان و موحدان عصر و مصر خویش به شمار می رفتند (ن.ک. الانوار الساطعه سیلاوی: 9؛ تاریخ مکه ازرقی، ۱: ۱۴۹ و 226). آن بانو در زمان خود همچون آباء و اجداد خویش، از لحاظ حسب، نسب و ثروت و شخصیت، در زمره سرآمدان و بلکه در رأس آنها قرار داشت، چنانکه رهبر معظم انقلاب در این باره می فرماید: «خدیجه(س) هم بانوی اوّل مکه و از لحاظ حسب و نسب و ثروت، شخصیت برجسته ای بود» (همو، 23/2/79). در منابع تاریخی و دینی نیز القاب و اوصاف گوناگونی برای آن بانو ذکر شده است. اولین کنیه آن بانوی مکرمه را باید از زبان قرآن شنید که او و دیگر همسران پیامبر اکرم(ص) را «ام المومنین» لقب داده است (احزاب: 6). همچنین خدای متعال با عنوان «مبارکه» آن بانو را به حضرت عیسی معرفی نموده است (کحل البصر محدث قمی: 70).

بر اساس روایات، در انجیل نیز با همین عنوان از آن بانو یاد شده است (بحارالانوار، 43: 22). پیامبر اکرم(ص) نیز ایشان را «برترین و بهترین امهات مومنین» دانسته (الانوار الساطعهْ: ۲۲۶)، و به هنگام معرفی آن بانو به جبرائیل امین، از ایشان با تعبیر «هذِهِ صِدِّیقَهْ أُمَّتِی؛ این صدّیقه امّت من است» یاد کرده است (البدایه و النهایه ابن کثیر، 2: 62). امام صادق(ع) می فرماید مقصود از صدیقه، «معصومه» است (اصول کافی، 1: 459). امیرالمومنین(ع) در وصف آن حضرت از تعبیر «سیدة النّسوان» استفاده نموده (بحارالانوار، 35: 143) و امام کاظم(ع) ایشان را «سیده قریش» نام نهاده است (قرب الاسناد: 252). پیش از اسلام نیز با عناوینی زیبنده همچون «سیده نساء قریش» (شرح المواهب اللدنیة زرقانی،۱: ۱۹۹) و «طاهره» (الاصابة ابن حجر، 8: 60) از ایشان یاد شده است.

در یکی از زیارات نبی مکرم(ص) نیز با اوصافی همچون «;صدّیقه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، خدیجه کبری و امّ المؤمنین»; به آن بانو سلام داده شده است (بحارالانوار، 100: 189). در بیان و بنان و سیره نبوی نیز حضرت خدیجه(س) از چنان قدر و منزلتی برخوردار است که هیچ یک همسران پیامبر اکرم(ص) و نیز هیچ یک بانوان امت اسلام به آن جایگاه رفیع نظر نتوانند داشت. پیامبر اکرم(ص) در مواقع مختلف و به ادنی بهانه ای به تعریف و تمجید و بیان فضائل آن بانو اهتمام داشته (ن.ک. رهبر معظم انقلاب، 28/7/1368)، چندان که حقد و حسد برخی از همسران حضرت برانگیخته می شده است (صحیح بخاری، 5: 48).

برخی از بیانات آن رسول گرانقدر درباره آن بانوی مکرمه - که عموماً در منابع پیروان مکتب خلفا ذکر شده- از قرار ذیل است: «خدیجه، صدّیقه امّت من است» (البدایه و النهایه، 2: 62)، «هر روز چندین بار خداوند با خدیجه بر فرشتگان مباهات می کند» (بحارالانوار، 16: 88)، «خدیجه برترین امّهات مؤمنین است» (الانوارالساطعه:7)، «هرگز خدا همسری بهتر از او برای من جایگزین نکرده است» (فتح الباری، 7: 140)، «برترین بانوان بهشتی، خدیجه دخت خویلد و فاطمه دخت محمّد است» (همان: 139)، «خدیجه بر بانوان امّت من برتری داده شده است» (تاریخ دمشق، 74: 84)، «خداوند محبّت خدیجه را بر من ارزانی داشت» (کفایة الطالب: 359)، «خدیجه در ایمان به خدا و من، گوی سبقت را از همه بانوان عالم ربود» (مستدرک حاکم نیشابوری، 3: 184)، «خداوند شکم مادرت را (خطاب به حضرت فاطمه) ظرف امامت قرار داد» (مناقب آل ابیطالب، 3: 383)، و «مریم بهترین بانوان زمان خود و خدیجه بهترین بانوان زمان خویش است» (صحیح بخاری، 5: 47).
 

حضرت خدیجه (س) بانوی مهربانی

بانوی مهربانی
بانوی گرامی اسلام که از زنان متمول قریش بود، در بذل مال برای ترویج دین و دستگیری از مستمندان، چنان سخاوتی به خرج داد که هنگام وفاتش، چیزی از آن ثروت باقی نماند. به گواهی تاریخ، او پیش از ازدواج با پیامبرخدا(ص) نیز، واجد صفات عالی انسانی بود. در میان بازرگانان مکه، کمتر کسی مانند حضرت خدیجه(س) نسبت به رعایت حق کارگران و کارگزارانش دقت می کرد. «ابن سیدالناس» در کتاب «عیون الاثر» می نویسد:«هنگامی که رسول خدا به سن رشد و کمال رسید و مال زیادی برای تجارت در اختیار او نبود، خدیجه [طی عقد مضاربه ای] وی را استخدام کرد و به سوی بازار حباشه که در تهامه قرار داشت، فرستاد و تعدادی از مردان قریش را همراه او کرد.

رسول خدا می فرمود: من کارفرمایی بهتر از خدیجه ندیدم؛ هرگاه من و سایر افراد نزد او می رفتیم، برای ما غذایی لذیذ می آورد و از ما، [به نیکویی] پذیرایی می کرد.» این رفتار در جو آن روز مکه، رفتاری منحصر به فرد بود. «آیت ا...جعفر سبحانی»، در کتاب ارزشمند «فروغ ابدیت» می نویسد:«خانه خدیجه(س)، پیش از آن که با محمد(ص) ازدواج کند، کعبه آمال و خانه امید مردم بی نوا، بیوه زنان و یتیمان و دستگیری از فرودستان بود. پس از آن که با جوان قریش ازدواج کرد، کوچک ترین تغییری در وضع خانه و بذل و بخشش همسر خود نداد.»
 
آراسته به زیور خرد
همان طور که اشاره کردیم، حضرت خدیجه(س)، پس از ازدواج با رسول خدا(ص)، تمام ثروت خود را در اختیار ایشان قرار داد. او به راهی که همسر بزرگوارش طی می کرد، ایمانی راسخ داشت. طی 15 سال بعد و تا زمان بعثت نبی اکرم(ص)، حضرت خدیجه(س) با شخصیت همسر بزرگوارش بیشتر آشنا شد. او شاهد بزرگ ترین و حساس ترین واقعه تاریخ بشریت بود؛ بعثت آخرین پیامبر خدا. «آیت ا...سبحانی» درباره لحظات پر هیجان پس از نزول نخستین وحی به پیامبر(ص) می نویسد:«اضطراب و خستگی فوق العاده [پیامبر(ص)] سبب شد که راه خانه خدیجه را در پیش بگیرد. وقتی وارد خانه شد، همسر گرامی [رسول خدا(ص)،] آثار اضطراب و تفکر را در چهره او مشاهده کرد. جریان را از او پرسید. [پیامبراکرم(ص)] آن چه را اتفاق افتاده بود، برای خدیجه شرح داد.»

حضرت خدیجه (س)، بانویی اهل تفکر و تحقیق بود. وقتی حالات پیامبراکرم(ص) را مشاهده کرد، نزد عمویش، «ورقة بن نوفل» رفت. او از دانایان عرب و پیرو دین مسیحیت بود. حضرت خدیجه(س) وضعیت و حالات همسر بزرگوارش را برای عمو شرح داد و از او شنید:«ان ابن عمک لصادقٌ و إن هذا لبدء النبوه و إنه لیأتیه الناموس الاکبر؛ پسر عموی تو راستگوست. آنچه بر او پیش آمده، آغاز پیامبری است و آن ناموس بزرگ(رسالت) بر وی فرود می آید.» حضرت خدیجه(س) اسلام آورد و ثروت سرشار او، تماماً در اختیار اهداف عالی اسلام قرار گرفت. حالا، خدیجه(س)، نخستین بانوی انقلابی شده بود که آینده بشریت را دگرگون می کرد.
 
همگام با پیامبرخدا (ص) در سختی ها
با آشکار شدن دعوت پیامبر اسلام (ص)، رفتار مشرکان سرسخت مکه با ایشان تغییر کرد. سخت گیری بر رسول خدا (ص)، هر روز بیشتر می شد و طبعاً، افراد خانواده ایشان نیز، از این سخت گیری مصون نبودند. «ابولهب»، عموی پیامبراکرم(ص)، که در همسایگی ایشان زندگی می کرد، در آزار رسول خدا (ص) و خانواده اش، گوی سبقت را از دیگر مشرکان ربوده بود. در آن شرایط سخت، رنج تنهایی رسول مهربانی ها، با همدلی و همراهی بانوی بزرگواری همچون خدیجه (س) التیام می یافت. او از فقر و محنتی که به واسطه صرف ثروت و مکنتش در راه دعوت الهی پیامبراسلام (ص) به وجود آمده بود، تأثری نداشت. با هجرت گروهی از مسلمانان به حبشه و شکست مشرکان در بازگرداندن آن ها، مسلمانان مکه تحت فشاری مضاعف قرار گرفتند. در همین راستا، تحریم اقتصادی رسول خدا(ص) و یارانش، برای وادار کردنشان به تسلیم، در دستور کار مشرکان مکه قرار گرفت.

«یعقوبی» در جلد نخست کتاب «تاریخ» خود می نویسد:«نامه ای ستمگرانه را نوشتند که با احدی از بنی هاشم خرید و فروش نکنند. به آن ها زن ندهند و از آن ها زن نگیرند و هیچ گونه داد و ستدی با آن ها نداشته باشند تا آن که محمد(ص) را به آن ها تسلیم کنند.» شرایط بحرانی به وجود آمده و تهدید جان پیامبراکرم (ص)، باعث شد ابوطالب پیشنهاد کند بنی هاشم و سایر مسلمانان، همراه با پیامبراسلام (ص)، راهی دره ای در نزدیکی مکه شوند تا بتوانند بهتر و راحت تر از رسول خدا(ص) حفاظت کنند. به این ترتیب، مسلمانان به مدت سه سال، گرسنگی، تشنگی و گرمای طاقت فرسای صحرا را در «شعب ابوطالب» تحمل کردند. در آن شرایط دهشتناک، حضرت خدیجه(س)، همراه با همسر بزرگوارش به شعب ابوطالب کوچ و باقی مانده ثروت خود را در راه کمک به مسلمانان گرفتار شده در تحریم، صرف کرد. بانوی اسلام، که پس از ورود به شعب ابوطالب، اندکی بیمار و ناتوان شده بود، حاضر به بهره مند شدن از حمایت خویشان ثروتمندش نشد. او حاضر نبود پیامبرش را در چنین شرایطی تنها بگذارد. آن بانوی بزرگوار، در آخرین سال محاصره اقتصادی، بر اثر بیماری و رنج حاصل از اقامت در شعب ابوطالب، درگذشت.
 
به یاد همسر مهربان
پیامبراکرم (ص)، همواره قدردان فداکاری های همسر مهربان خویش بود. او هیچ گاه همراهی و همدلی خدیجه (س) را از یاد نمی برد. رسول خدا(ص)، حتی دوستان و نزدیکان حضرت خدیجه(س) را به احترام همسر والامقامش دوست می داشت و به آن ها احترام می گذاشت. «مقریزی» در «امتاع الاسماء»، به نقل از «صحیح بخاری»، احادیثی از پیامبراکرم (ص)، درباره احترام ایشان به دوستان حضرت خدیجه(س)، نقل کرده، از آن جمله نوشته است: «هرگاه پیامبر(ص) گوسفندی قربانی می کرد، مقداری از گوشت آن را برای دوستان و نزدیکان خدیجه(س) می فرستاد و می فرمود: اذهبوا به إلی فلانة، فإنها کانت صدیقة خدیجة؛ این را به منزل فلان بانو ببرید چراکه او دوست خدیجه بود.»

«آیت ا...سبحانی» در کتاب «فروغ ابدیت»، ماجرای یکی از همسران رسول خدا (ص) را نقل می کند که به محبت ایشان به حضرت خدیجه(س)، خرده گرفته بود و پیامبر(ص)، با ناراحتی، در پاسخ به وی فرموده بودند:«بهتر از او نصیب من نشده است! او هنگامی به من ایمان آورد که سراسر مردم در کفر و شرک به سر می بردند. او اموال خود را در سخت ترین مواقع در اختیار من گذارد، خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که به دیگر همسرانم نداد.»
 

وصیت های خدیجه (س)

حضرت خدیجه(س) در آخرین لحظات زندگی وصایایی به شرح زیر به پیامبر اکرم (ص) نمود:
1ـ برای او دعای خیرکند.
2ـ او را به دست خود در خاک قرار دهد.
3ـ پیش از دفن در قبر او وارد شود.
4ـ عبایی را که به هنگام نزول وحی بردوش داشت، روی کفن او قرار دهد حضرت خدیجه که همه اموال منقول و غیرمنقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود. حضرت خدیجه (س) در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا (س) ابراز نگرانی کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جای خدیجه نقش مادری ایفا کند.

منبع: سایت حوزه نت