رفق و مدارا، دو مولفه مهم در ارتباطاتی است که با صمیمیت همراه است. 
 

رفق و مدارا

در غالب تحقیقات، واژه مدارا و رفق در کنار هم و به معنی هم استعمال می شوند. یکی پنداشتن آنها به گونه ای است که با گفتن یکی، بلافاصله ذهن گوینده و یا شنونده به دیگری متبادر میشود. اما آیا واقعا این دو، یکی هستند؟ آیا ماهیت آنها هیچ تفاوتی با هم ندارد؟ نباید استعمال فارسی آنها ما را از توجه به استعمال عربی آن دو، منصرف کند لذا باید در مفهوم شناسی آن تأمل بیشتری ورزید.
 

مدارا در محاورات و گفتگوها

مدارا در محاوره، مترادف سازش و از خودگذشتگی و گذشت و کوتاه آمدن و کنار آمدن با شرایط علیرغم میل باطنی استعمال می شود. اما این ها هیچ کدام معانی دقیق مدارا نیستند.
 
این مفهوم از دو ریشه «را» یا «دری» مشتق شده است. این منظور، همسو با اکثر اهل لغت، واژه مهموز آن را به معنای پرهیز از شرورات دیگران و واژه معتل آن را به معنای نیرنگ دانسته است.[1] بنا به تحقیق علامه مصطفوی، منظور از نیرنگ در اینجا فریب دادن نیست. بلکه به این معناست که از راه های غیر معمول، به نتیجه و علمی دست پیدا کند.[2]
 
علامه مصطفوی در تحقیق این لغت به این نتیجه رسیده است که نباید معنی مهموز آن را با معنی معتل خلط کرد و آنچه در معاشرت به کار می رود، طبق نظر اکثر لغویون ماده مهموز آن است. لذا ما تنها این ماده را بررسی می کنیم که در اصل با «مداراه» باید خوانده شود.
 
بنا بر بیشتر نظرات، معنی این ماده «دفع کردن و مخالفت کردن» است. خلیل، ابن فارس، ابن درید، ابن اثیر، زمخشری، ابن سیده و دیگران در این موضع اتفاق دارند.[3]
 
این واژه در قرآن نیز چهار بار تکرار شده است: یک بار با واژه «یدروا عنها العذاب»[4]، یک بار در قالب دستوری «نادروا عن انفسکم الموت» و دو بار در وصف مؤمنان با عنوان «بدرون الحسنه بالسینه»[5] که راغب همه موارد را به معنای «دفع کردن» ترجمه نموده است.[6]

 اما علاوه بر این معنی، برخی نیز معنی نرمی کردن را به آن اضافه نموده اند؛ جوهری، در تعریف آن می گوید: مدارا به معنی پنهان کردن دشمنی و ملاطفت کردن است.[7]
 
 
زیدی نیز می نویسد: «اصل مدارا به معنی مدافعه و مخالفت و دفع کردن است و نرمی کردن با وی در حالی که او را دشمن دارد».[8]

ازهری نیز در تهذیب اللغه علاوه بر ذکر مخالفت و نرمی کردن، تأخیر دادن را معنی اول این ماده عنوان می کند.[9] ولی صاحب التحقیق، نه تنها اشاره ای به معنی نرمی نمی کند، بلکه می توان گفت به ضد آن معتقد است. ایشان می نویسد: «الأصل الواحد فی هذا الماده هو الدفع مع شده بحیث یشعر بحول الخلاف و الخصومه»[10]
 
شاید بتوان این مفهوم را به گونه ای غیرصریح، از سایر تعاریفی که تنها به معنی دفع کردن اشاره کرده اند، نیز استفاده کرد. مثلا برخی واژه منازعه کردن را در کنار دفع به کار برده اند.[11] اما این معنی نیلما در اخلاق مدنظر نیست.
 

فضیلت بودن مدارا

چرا که مدارا به عنوان یک فضیلت درنظر گرفته می شود. پس باید آن را به گونه ای تعریف کرد که سزاوار مدح باشد و ارزش مثبت داشته باشد و آن عبارت است از: «دوری کردن از اذیت و شر دیگران، دفع کردن مخالفت و دشمنی دیگران، به جای رویارویی با آن». از آنجا که این صفت، گاهی به ترک مجازات با تخفیف آن با تأخیر آن منجر می شود، چنین برداشت شده است که مدارا به معنی کوتاه آمدن و از حق خود گذشتن است. در حالی که این مفهوم معنی مدارا نیست.
 
خلیل، معنی مدارا را به «حد» تشبیه می کند که اگر ترک شود یا کمتر از آنچه مقتضی عدل است و فرد استحقاق دارد، برخورد شود. واژه مدارا درباره آن به کار می رود.[12] شاید همین مفهوم، از مواضع مخالفت و اذیت، به سایر موقعیت ها نیز تسری پیدا کرده و هر گونه کوتاه آمدن، به مدارا تلفظ شده است.

همچنین، تعریف لغویون و تلقى عرف از اینکه مدارا، نرم خویی است. با اصل معنی آن تناسب ندارد و این اطلاق به خاطر آن است که رفتار مدارایی، ماهیت نرمخویانه دارد. نه آنکه عینا همان باشد.

طبق این ماهیت، برخی به عکس تصور کرده اند مدارا مفهوم بالادستی رفق است. آنها به اشتباه معتقدند لازمه مدارا، برخورد نرم خویانه و سازگارانه است که به آن رفق گفته می شود. کسی که بنای مدارا با همسر را دارد باید رفق و سازگاری را سرلوحه خود قرار دهد؛ زیرا بدون رفق، مدارا معنا نمی یابد» (عباسی ولدی، ۱۳۹۰)
 
در حالی که از معانی لغوی و تعاریف علمای اخلاق برمی آید که این رابطه بین رفق و مدارا برعکس است و رفق اعم از مداراست تعریف مدارا و تفاوت آن با رفق، در بیان علمای اخلاق چنین آمده است؛ نراقی در جامع السعادات. تفاوت مدارا را با رفق چنین توضیح می دهد. «المداراه قریب من الرفق معنى لانها ملائمة الناس و حسن صحبتهم و احتمال اذاهم. و ربما فرق بینهما باعتبار تحمل الأذى فی المداراة دون الرفق»[13]
 
ملااحمد نراقی نیز تفاوت مزبور در مقام رفق و مدارا را نوشته است. «مخفی نماند که مدارا نیز نزدیک به رفق است. مدارا عبارت از آن است که ناگواری که از کسی به تو رسد، متحمل شوی و به روی خود نیاوری.»[14]
 

رفق و مدرا میان همسران

 از معانی لغوی و این دو تعریف بدست می آید که مدارا، دفع کردن اختلاف و اذیت دیگران است. بنابراین موارد خاصی را شامل می شود. در ارتباط بین زن و شوهر باید گفت که آنها اذیت ها و مخالفت های یکدیگر را دفع می کنند. در حالی که معنی رفق خیلی عام تر از آن است. طبق معنی رفق، زن و شوهر دارای رفق، خیلی باهم راحت اند و هیچ گونه سختی و تکلفی بین آنها نیست.
 
آنها همراه هم هستند و هم را می پذیرند و کمک می کنند و با مسائل یکدیگر، به آسانی برخورد کرده و به هم سخت نمی گیرند علامه مجلسی هم به این نکته اشاره کرده است که رفق اعم از آن است که خلافی از طرف مقابل صورت گرفته باشد. ایشان می نویسد: «الرفق هو لین الجانب و الرأفة و ترک العنف و الغلظه فی الأفعال و الأقوال على الخلق فی جمیع الأحوال سوا، صدر عنهم بالنسبة إلیه خلاف الأداب أو لم یصدر؛[15] رفق عبارت است از نرم خویی و مهربانی و ترک خشونت و درشتی در افعال و اقوال بر مردم، چه از سوی آنان نسبت به وی، خلاف آدابی سر زده باشد و چه سر نزده باشد.»
 
طبق این تفکیک، مدارا به عنوان یکی از شاخص های رفتاری رفت که موقعیت آن در اختلاف هاست. تلقی می شود. برخی محققان، تحلیل های دیگری را نیز در تفکیک این دو مفهوم از هم بیان کرده اند که صرفا به آن اشاره شده و از نقد آنها به جهت اختصار صرف نظر می شود
 
در جمع بندی مفهوم شناسی، مدارا را چنین جمع بندی می نماییم که مدارا، به چاره جویی و نرم خویی به منظور دفع رفتارهای بد دیگران با رفتارهایی که با آن اختلاف داریم، گفته می شود.

پی نوشت:
[1] . لسان العرب، ج 1، ص 71.
[2] . التحقیق، ج 3، ص 206.
[3] . العین، ج 8، ص 60؛ معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 273.
[4] . نور/ 8.
[5] . قصص/54 و رعد/22.
[6] . مفردات راغب، ص 313.
[7] . صحاح، ج 6، ص 2335.
[8] . تاج العروس، ج 1، ص 51.
[9] . تهذیب اللغه، ج 14، ص 111.
[10] . التحقیق، ج 3، ص 189.
[11] . المحیط فی اللغه، ج 9، ص 344.
[12] . العین، ج 8، ص 60.
[13] . جامع السعادات، ج 1، ص 302.
[14] . معراج السعاده، ص 249.
[15] بحارالانوار، ج 72، ص 55.