مقدمه

رفتار کودکان، ناشی از احساسات و افکار آن هاست. اغلب اوقات کودکان در شرایطی که نمی توانند به واسطه حرف زدن، با دیگران ارتباط برقرار کنند، سعی می کنند با رفتار خود این کمبود را جبران کنند.
 
در این مقاله به برخی عوامل و ریشه های زیربنایی سوء رفتار کودکان اشاره می کنیم.
 

نیاز به توجه

وقتی والدین با تلفن صحبت می کنند، مشغول گفتگو با دوست و یا یکی از اعضای خانواده هستند و یا به هر نحوی به کاری مشغولند، کودک احساس می کند نادیده گرفته شده است. در این شرایط، بدخلقی، داد و فریاد و زدن خواهر یا برادر می تواند روشی عالی برای توجه باشد.
 
حتی اگر این توجه منفی بوده و همراه با تنبیه باشد، باز هم برای کودک مطلوب است. نادیده گرفتن و بی توجهی به رفتارهای منفی و تحسین رفتارهای مثبت می تواند بهترین روش مقابله با رفتارهای منفیِ اینچنینی باشد.
 

تقلید از دیگران

کودک با نگاه کردن به دیگران رفتارهای آن را می آموزد. الگوی کودک در رفتارهای نامناسب می تواند یکی از همسالان در مدرسه باشد. همچنین کودک با نگاه کردن به شخصیت های تلویزیونی و سینمایی نیز رفتارشان را آموخته و تکرار خواهد کرد.
 
 
بنابراین سعی کنید فرزند خود را از برنامه های تلویزیونی و بازی های رایانه ای خشونت آمیز و همچنین رفتارهای اینچنینی در جهان واقعی، دور نگه دارید. از سویی سعی کنید الگوهای رفتاری صحیح و مناسب را در مقابل دیدگان فرزند خود قرار دهید.
 

بررسی محدودیت ها

وقتی برای کودکان قوانینی مشخص می کنید و به آن ها می گویید که اجازه انجام برخی کارها را ندارد، معمولاً کودک می خواهد بررسی کند که این قوانین تا چه اندازه جدی هستند. آن ها محدودیت ها را بررسی می کنند تا بدانند شکستن قوانین وضع شده چه پیامدهایی در پی خواهد داشت.
 
قوانین واضح و روشنی وضع نموده و برای شکستن و یا حتی رعایت آن ها، پیامدهایی مشخص کنید. معمولاً کودک محدودیت را دوست ندارد و تمایل دارد محدودیت ها را تجربه کند. اگر پس از هر بار که کودک قوانین را نقض کرد با پیامدهای منفی آن روبرو شود، بعد از مدتی سعی می کند خود را با آن قوانین سازگار نماید.
 

فقدان مهارت

برخی اوقات مشکلات رفتاری، ریشه در فقدان مهارت دارد. کودکی که فاقد مهارت های اجتماعی است، ممکن است بچه های دیگر را بزند تا به اسباب بازی مد نظرش دست یابد، در حالی که اگر از مهارت اجتماعی کافی برخوردار باشد، می تواند برای دستیابی به اسباب بازی، از در دوستی وارد شود.
 
کودکی که مهارت حل مسأله ندارد، ممکن است اتاقش را نامرتب نگه دارد، چرا که نمی تواند اسباب بازی ها را داخل جعبه های مخصوص خود قرار دهد و مسأله نامنظم بودن اتاق را حل نشده رها می کند.
 
در این شرایط، به جای تنبیه کودک، باید مهارتی که در آن ضعف دارد را با او تمرین کنید. رفتار جایگزین رفتار اشتباه کودک را به او بیاموزید تا کودک از اشتباه خود درس گرفته و در موقعیت های مشابه، رفتار بهتری از خود نشان دهد.
 

استقلال خواهی

از آنجا که بچه ها بعد از ورود به مدرسه می آموزند که بسیاری از کارها را مستقلاً انجام دهند، معمولاً می خواهند این مهارت های جدید را برای دیگران به نمایش بگذارند. به همین دلیل گاهی اوقات ممکن است کودکان با دیگران وارد بحث شده و حتی در مواردی با بی احترامی رفتار کند.
 
نوجوانان نیز به این دلیل که می خواهند به بزرگترها بفهمانند مستقل فکر می کنند، ممکن است دست به عصیان و سرکشی بزنند. ممکن است نوجوان، قانون شکنی کند تا نشان دهد هیچکس نمی تواند آن ها را به انجام کاری مجبور سازد.
 
انتخاب های مناسبی را در اختیار کودک قرار دهید. مثلاً وقتی می خواهید آبمیوه بخرید به او قدرت انتخاب داده و هر آبمیوه ای را که خودش خواست برایش بخرید. یا اینکه به او اجازه دهید زمان انجام تکالیف را خودش انتخاب کند. دادن آزادی های اینچنینی به کودک این امکان را می دهد تا حس استقلال را تجربه نموده و مجبور نشود دست به بدرفتاری بزند.
 

ناتوانی در کنترل هیجان ها

گاهی اوقات کودک در مورد هیجانات و احساسات خود هیچ درک درستی ندارد. ممکن است کودک به شدت تحت تأثیر خشم قرار گرفته و دست به رفتارهای پرخاشگرایانه بزند. همچنین ممکن است در صورتی که دچار استرس و یا خستگی شود، رفتارهای نامناسبی از خود بروز دهد.
 
کودکان نیاز دارند روش های صحیح مقابله با احساسات و هیجاناتی مانند غم، ناامیدی و اضطراب را بیاموزند. سعی کنید مهارت های شناسایی و مدیریت صحیح هیجانات را به کودک خود بیاموزید تا از بدرفتاری های ناشی از این موضوع پیشگیری نمایید.
 

نیازهای برآورده نشده

وقتی کودک گرسنه، خسته و یا بیمار است، اغلب، رفتارهای نامناسبی از خود نشان می دهد. بچه در سنین پایین تر نمی تواند نیازها و مشکلات خود را به خوبی بیان کند، بنابراین معمولاً تلاش می کند با رفتار خود این نیازها را نشان دهد.
 
والدین با توجه نمودن به نیازهای کودک، می توانند از بروز چنین رفتارهایی پیشگیری کنند. مثلاً وقتی کودک از خواب بیدار شد، احتمالاً گرسنه است، بنابراین با دادن غذا می توانید مشکلش را حل کنید.
 

نیاز به حس قدرت و کنترل

قدرت و کنترل، غالبا با سوء رفتار ارتباط دارند. برخی اوقات سوء رفتار کودک زمانی اتفاق می افتد که او برای به دست آوردن کنترل یک موقعیت خاص تلاش می کند.
 
مثلاً کودک می خواهد تلویزیون تماشا کند و والدین به او می گویند باید اتاق خود را تمیز و مرتب کنی. در این صورت کودک احساس می کند قدرت کنترل موقعیت را از دست داده است و بنابراین برای رسیدن به آن، به سوء رفتار متوسل می شود. یکی از روش های غلبه بر این وضعیت این است که به کودک قدرت انتخاب دهید. مثلاً می توانید به او بگویید: «الان اتاقت را مرتب می کنی یا بعد از تماشای تلویزیون؟»
 
با ارائه این دو پیشنهاد، کودک تا اندازه ای احساس می کند که بر موقعیت، کنترل دارد. این کار احتمال جر و بحث را کاهش داده و از سویی احتمال پیروی از قوانین و دستورات والدین را افزایش خواهد داد.
 

مؤثر دانستن سوء رفتار

یکی از ساده ترین دلایل بدرفتاری کودک این است که رفتار خود را مؤثر می یابد. اگر شکستن قوانین و بدرفتاری بتواند کودک را به خواسته هایش برساند، می آموزد که سوء رفتار تأثیر گذار است.
 
به عنوان مثال، کودکی که با داد و بیداد و گریه، خواسته اش را مطرح می کند و مادر و پدر نیز سریعاً نیازش را برطرف می سازند، گریه کردن و فریاد کشیدن را روشی عالی برای دستیابی به مقاصدش می یابد و سعی می کند همیشه از آن بهره ببرد.
 
بنابراین سعی کنید با صبر و تحمل و پرت کردن حواس کودک، به خواسته ای که همراه با بدرفتاری است، پاسخ ندهید.
 
منبع: Verywellfamily