ملیت :  ایرانی   -  قرن : منبع : دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان

اتانا (Etana)، شاهی اساطیری است که از آسمان به زمین آمده بود. او نخستین شاه از نخستین سلسله‌ی شاهان بین‌النهرین بود که بر شهر کیش (Kish) فرمانروایی می‌کرد. اتانا در هزاره‌ی سوم ق‌م، زندگی می‌کرد و می‌گویند نخستین فرمانروای سومر بود که بر بخش وسیعی از بین‌النهرین حکومت می‌کرد و دولت مقتدری تشکیل داده بود. از الواح بابلی و افسانه‌هایی که وجود دارد، چنین بر می‌آید که اتانا پادشاهی پرهیزکار و خداترس بود که مراسم مذهبی را صادقانه به جای می‌آورد. او فرزند نداشت و شاماش (Shamash)، خدای خورشید، به او توصیه کرد برای اینکه صاحب فرزندی شود، باید «گیاه زایش» را بیابد. پس، آرزوی شدید او این بود که گیاه زایش را به دست آورد که در آسمان و دور از دسترس بشر قرار داشت.

اتانا برای رسیدن به آسمان، از کمک عقابی برخوردار شد که آن عقاب را از گودالی بیرون آورده بود. می‌گویند: ماری آن پرنده را به درون گودال افکنده بود. (7) هنگامی که اتانا به کوهستان رسید، عقاب را در زندان خویش یافت و همان‌طور که شاماش پندش داده بود، خواستار گیاهی شد که بدو فرزندی عطا کند. عقاب قول داد که به محض آنکه قوایش را بازیابد، گیاه را برای او پیدا کند. اتانا که هشت ماه برای او غذا فرستاد تا سرانجام، قادر به پرواز شد و پیشنهاد کرد که اتانا را به ژرفای آسمان نزد آنو (Anu) برد. اتانا چه از سر کنجکاوی یا در آرزوی ربودن نشان قدرت، یا به امید دستیابی به آن گیاهِ شگفت‌آور، پذیرفت. آنگاه هر دو به هوا پریدند. در پایان شش ساعت پرواز، دریایی پایین بسی کوچک می‌نمود. آن دو به آسمان آنو رسیدند، بی‌آنکه حادثه‌ای روی داده باشد. پس خود را در برابر ایزدان به خاک افکندند. اما عقاب هنوز آرزو داشت که بیشتر پرواز می‌کرد تا به عیشتر (Ishtar) برسد. آنان چهار ساعت دیگر پرواز کردند و اتانا چون دید زمین به گونه‌ی بوستانی درآمده و دریای گسترده همچون سبدی می‌نمود، شگفت‌زده شد. اما دو ساعت بعد، دچار سرگیجه شد. نومیدانه سر عقاب فریاد کشید: «دیگر نمی‌توانم از آسمان بالاتر روم.» سقوطی هیبت‌انگیز بود. عقاب چرخی زد و این دو آفریننده‌ی نابخرد سقوط کردند و نقش بر زمین شدند.