آپيوس کلاوديوس āpiyus kelāǒdiyus
ملیت : یونان
-
قرن :
منبع : دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان
آپپيوس کلاوديوس (Apius Claudius) نام يکي از بزرگان قوم سابين (Sabin) بود. چون مردم اين سرزمين به طرفداري از تارکينيوس (Tarquinius)، با روم به جنگ پرداختند، وي چشم از وطن پوشيده و با تمام افراد خانواده و همراهان به روم آمده و خود نيز در سناي روم مشغول به فعاليت گرديد. خانوادهی "کلودي" يکي از قديميترین و نجيب زادهترین خاندانهای رمي بوده و به تاريخ خانوادهی خود افتخار میکردند. در سال 79 قبل از ميلاد مسيح، شخصي به نام کلاوديوس که منصب کنسولي داشت، بر ديوارهاي معبد بلونا (Bellona)، سپرهايي نصب کرد که دستاوردهاي خانوادهی وي روي آنها ثبت شده بود. خود اين معبد را نيز سيصد سال قبل، يکي از اجداد او با نام آپيوس کلاوديوسِ کور ساخته بود. اما در رم نوعي سنّت ضد "کلودي" و به همان اندازه نيرومند نيز وجود داشت که اين خانواده را به داشتن غروري تمام عيار و رفتاري متکبرانه نسبت به مردم متهم میکرد. بر مبناي اين روايت، يکي از بدترين شخصيتهای اين خانواده، آپيوس کلاوديوس بود که در سال 451 قبل از ميلاد به مقام کنسولي رسيد. وي يکي از اعضاي کميتهی ده نفرهاي بود که در آن سال تأسيس شد تا نخستين قانون مدون رم را به وجود آورند. حاصل کار آنها، دوازده جدول بود که ده تاي آن در سال اول تدوین شده و دو تای دیگر را در یک کمیتهی ده نفری دیگر یک سال بعد تدوين کردند و فقط آپيوس در هر دو کميته عضويت داشت. کميتهی دوم پس از اتمام کار خود به تحريک آپيوس از کناره گيري يا برگزاري انتخابات خودداري کرده و دوراني پر از ترس و وحشت در رم آغاز شد. آپيوس، اشتياق تصرف دختري را در سر داشت که وي يکي از عوام به نام ويرجينيا (Virginia) و نامزد يکي از فعالان سياسيِ هم طبقهی خودش به نام لوسيوس ايسيليوس (Lucius Icilius) بود. هنگامي که آپيوس از اغوا کردن ويرجينيا ناکام ماند، يکي از وابستگان خودش به نام مارکوس کلاوديوس (Marcus Claudius) را وادار کرد که مدعي شود دختر، بردهی او میباشد. يک روز صبح هنگامي که ويرجينيا با خدمتکارش وارد ميدان شهر شدند، مارکوس وي را ربوده و از مردم دعوت کرد شاهد باشند که اين دختر بردهی وي بوده و سپس دختر را به دادگاه برد. در حالي که آپيوس نيز اين قضيه را دنبال میکرد، نظاميان مانع از ورود ويرجينيوس (Virginius)، پدر ويرجينيا به دادگاه شده و نزديک بود قضيه بدون حضور حريف دنبال شود، اما فشار تماشاچيان، آپيوس را وادار کرد که با تعويق جلسهی دادگاه به روز بعد موافقت کند. در اين ميان چون پدر ويرجينيا در آنجا حضور نداشت تا حضانت او را بر عهده بگيرد، آپيوس و مارکوس توانستند او را شب نزد خود نگه دارند. پس نامزد ويرجينيا، شديداً به اين مسئله اعتراض کرده و از مردم رم درخواست کرد تا از وي پشتيباني کنند به اين بيان که: «من قرار است با او ازدواج کنم و میخواهم عروسم يک دختر باکره باشد. شما با محروم کردن مردم از حقوق سياسيشان، آنها را به بردگي کشيدهايد، اما اين به معناي آن نيست که میتوانيد مانند مالکان رفتار کرده و شهوات خود را با زنان و فرزندان ما فرو بنشانيد». آپيوس به طور موقت عقب نشيني کرده و اجازه داد تا ويرجينيا آن شب را آزاد باشد. دوستان ويرجينيا نيز با عجله پدر او را بازگرداندند. فرمان آپيوس خطاب به فرماندهان نظامي مبني بر جلوگيري از ورود او نيز قدري دير به دست نظاميان رسيده و ويرجينيوس روز بعد در دادگاه حضور پيدا کرد. اما آپيوس به او اجازه نداد که ادعاي متقابل خود را مطرح کند و بلافاصله به نفع کسي که مدعي مالکيت ويرجينيا بود، به سخن درآمد. وي ضمن اشاره به حضور محافظان مسلّح خود، مردم را از فکر هر گونه طغياني نيز بر حذر داشت. او تقاضاي ويرجينيوس را پذيرفت که در حضور دخترش از خدمتکار او سؤالاتي بکند. اما ويرجينيوس پس از رفتن به طرف دخترش، چاقويي را که از يک مغازهی قصابي ربوده بود، در قلب دخترش فرو کرد. سپس در حالي که فرياد میزد: «فقط به اين طريق میتوانم تو را آزاد کنم!» به سمت نظامیان رفته و از آنها خواست تا قیام کنند. در حالی که ایسیلیوس و عموی ویرجینیا نیز تودهی مردم شهر را بر میانگیختند، نتیجهی این ماجرا، وقوع یک انقلاب بود. کمیتهی ده نفری سرنگون شده و مردم بار دیگر توانستند تریبونهای خود را انتخاب کنند تا از آنها در مقابل اعمال فشار خودسرانهی قاضیان حمایت کنند.
فعالیت ها : : مشاهیر / اساطیر جهان
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}