حسين لنکراني
ملیت : ایرانی
-
قرن : 15
منبع : نامداران تهران
عالم ديني، نماينده مجلس
حسين لنکراني، فرزند شيخ علي لنکراني، به سال 1268 خورشيدي در تهران چشم به جهان گشود. وي پس از فراگيري مقدمات علوم اسلامي نزد پدر دانشمندش، در پاي درس علماي حوزه علميه نشست و علوم متداول حوزوي را خواند، سپس به نجف اشرف رفت و تا نيل به درجه اجتهاد به تحصيل پرداخت و به ايران بازگشت.
لنکراني در تهران مجلس درس تشکيل داد، ولي روحيه سياسي و اجتماعياش که از پدر به ارث برده بود، از او چهرهاي فعال در عرصه سياست ساخت. پدر او که از ياران و همفکران شيخ فصلالله نوري بود و در جريان مشروطيت، فعاليت داشت، حسين را نيز شيفته فعاليتهاي اجتماعي و سياسي کرد.
در سال 1298 خورشيدي که قرارداد مشهور 1919 به دست وثوقالدوله و انگلستان امضا شد و اعتراضاتي را در ميان رجال ديني و ملي برانگيخت، شيخ حسين لنکراني، يکي از اولين کساني بود که با برگزاري جلسات در منزل خود و صدور شبنامه، اعتراضات مردمي را گسترش ميداد. او سي ساله بود که از اين طريق به طور رسمي وارد عالم سياست شد و خود را به عنوان يک روحاني سياستمدار، شناساند.
لنکراني پس از آن و خصوصاً در آغاز قدرت گرفتن رضاخان در عرصه سياست فعال بود و همراه سيدحسن مدرس در مخالفت با جمهوريخواهي ايستاد. به همين دليل به دستور رضاخان رئيسالوزرا، به کلات نادري تبعيد شد و هفت ماه در تبعيد به سر برد.
در سال 1305 که رضاشاه سلطنت ميکرد، شيخ حسن لنکراني، به جرم افشاي اسناد مبارزات شيخ محمد خالصي و شيخ محمد خالصي زاده در روزنامه اتحاد اسلام، دستگير و به ساوجبلاغ تبعيد شد. پس از آنکه به تهران بازگشت، عليه رضاشاه و در دفاع از سيد حسن مدرس، سخنراني و اعلاميه منتشر ميکرد؛ بنابراين وي را براي بار سوم از تهران به شهريار و زرند کرمان تبعيد کردند. وي در تبعيد که تا آخر سلطنت رضاشاه ادامه داشت، با اجازه کردن زمين به کار کشاورزي ميپرداخت.
پس از شهريور 20، حسين لنکراني به مبارزات پارلماني روي آورد و با شرکت در انتخابات، از طرف مردم اردبيل و حومه، وارد مجلس چهاردهم شد. او در مجلس همچنان عليه حاکميت مبارزه ميکرد تا اينکه در سال 1325 به دستور قوامالسلطنه همراه برادرانش دستگير و روانه زندان شد. مدتي بعد او را از زندان آزاد و از تهران تبعيدش کردند.
شيخ حسين لنکراني در انتخابات دوره چهاردهم، مورد حمايت حزب توده ايران قرار گرفت، به همين دليل، به طور دائم مورد حملات شديد مخالفان خود، به ويژه درباريان قرار داشت.
وي در جريان ملي شدن صنعت نفت، همراه آيتالله کاشاني و شيخ محمدتقي فلسفي و از حاميان جدي فداييان اسلام و سيدمجتبي نواب صفوي بود.
شيخ حسين لنکراني، در جريان نهضت امام خميني، به حمايت از آن برخاست و تا پايان عمر، همراه انقلاب اسلامي بود. اگر چه در طول بيست سال پايان عمرش، به دليل تأثير فعاليتهاي مخالفانش، اعتبار گذشته را از دست داده بود و در انزوا زندگي ميکرد، ولي در هر حال به نفع انقلابيون سخن ميگفت تا اينک در خردادماه سال 1368، پس از يک صد سال، چراغ عمرش خاموش شد و در حرم حضرت عبدالعظيم حسني آرميد.
حسين لنکراني، فرزند شيخ علي لنکراني، به سال 1268 خورشيدي در تهران چشم به جهان گشود. وي پس از فراگيري مقدمات علوم اسلامي نزد پدر دانشمندش، در پاي درس علماي حوزه علميه نشست و علوم متداول حوزوي را خواند، سپس به نجف اشرف رفت و تا نيل به درجه اجتهاد به تحصيل پرداخت و به ايران بازگشت.
لنکراني در تهران مجلس درس تشکيل داد، ولي روحيه سياسي و اجتماعياش که از پدر به ارث برده بود، از او چهرهاي فعال در عرصه سياست ساخت. پدر او که از ياران و همفکران شيخ فصلالله نوري بود و در جريان مشروطيت، فعاليت داشت، حسين را نيز شيفته فعاليتهاي اجتماعي و سياسي کرد.
در سال 1298 خورشيدي که قرارداد مشهور 1919 به دست وثوقالدوله و انگلستان امضا شد و اعتراضاتي را در ميان رجال ديني و ملي برانگيخت، شيخ حسين لنکراني، يکي از اولين کساني بود که با برگزاري جلسات در منزل خود و صدور شبنامه، اعتراضات مردمي را گسترش ميداد. او سي ساله بود که از اين طريق به طور رسمي وارد عالم سياست شد و خود را به عنوان يک روحاني سياستمدار، شناساند.
لنکراني پس از آن و خصوصاً در آغاز قدرت گرفتن رضاخان در عرصه سياست فعال بود و همراه سيدحسن مدرس در مخالفت با جمهوريخواهي ايستاد. به همين دليل به دستور رضاخان رئيسالوزرا، به کلات نادري تبعيد شد و هفت ماه در تبعيد به سر برد.
در سال 1305 که رضاشاه سلطنت ميکرد، شيخ حسن لنکراني، به جرم افشاي اسناد مبارزات شيخ محمد خالصي و شيخ محمد خالصي زاده در روزنامه اتحاد اسلام، دستگير و به ساوجبلاغ تبعيد شد. پس از آنکه به تهران بازگشت، عليه رضاشاه و در دفاع از سيد حسن مدرس، سخنراني و اعلاميه منتشر ميکرد؛ بنابراين وي را براي بار سوم از تهران به شهريار و زرند کرمان تبعيد کردند. وي در تبعيد که تا آخر سلطنت رضاشاه ادامه داشت، با اجازه کردن زمين به کار کشاورزي ميپرداخت.
پس از شهريور 20، حسين لنکراني به مبارزات پارلماني روي آورد و با شرکت در انتخابات، از طرف مردم اردبيل و حومه، وارد مجلس چهاردهم شد. او در مجلس همچنان عليه حاکميت مبارزه ميکرد تا اينکه در سال 1325 به دستور قوامالسلطنه همراه برادرانش دستگير و روانه زندان شد. مدتي بعد او را از زندان آزاد و از تهران تبعيدش کردند.
شيخ حسين لنکراني در انتخابات دوره چهاردهم، مورد حمايت حزب توده ايران قرار گرفت، به همين دليل، به طور دائم مورد حملات شديد مخالفان خود، به ويژه درباريان قرار داشت.
وي در جريان ملي شدن صنعت نفت، همراه آيتالله کاشاني و شيخ محمدتقي فلسفي و از حاميان جدي فداييان اسلام و سيدمجتبي نواب صفوي بود.
شيخ حسين لنکراني، در جريان نهضت امام خميني، به حمايت از آن برخاست و تا پايان عمر، همراه انقلاب اسلامي بود. اگر چه در طول بيست سال پايان عمرش، به دليل تأثير فعاليتهاي مخالفانش، اعتبار گذشته را از دست داده بود و در انزوا زندگي ميکرد، ولي در هر حال به نفع انقلابيون سخن ميگفت تا اينک در خردادماه سال 1368، پس از يک صد سال، چراغ عمرش خاموش شد و در حرم حضرت عبدالعظيم حسني آرميد.
فعالیت ها : : مشاهیر / سیاست
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}