سيدعبدالحسين ميرسپاسي
ملیت : ایرانی
-
قرن : 15
منبع : نامداران تهران
روانپزشک، محقق و مؤلف
سيدعبدالحسين ميرسپاسي، فرزند سيداسماعيل، در سال 1286 خورشيدي در تهران به دنيا آمد. وي پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه، به فرانسه رفت و در سال 1314 از دانشکده پزشکي ليون فارغالتحصيل شد. او از همان آغاز تحصيل در دانشکده پزشکي، به رشتههاي اعصاب و روانپزشکي علاقه نشان داد و پاياننامه خود را با موضوع صفات هيستري شکل حملات صرع با درجه ممتاز دفاع کرد. او پس از دريافت درجه دکتري، دو سال در فرانسه در رشته روانپزشکي و پزشکي قانوني به پژوهش پرداخت و در بيمارستان رواني شارانتون فرانسه، ابتدا به عنوان کارورز و سپس دستيار رسمي پروفسور هانري باروک، در فعاليتها و تحقيقات سهم مفيدي داشت.
ميرسپاسي در سال 1317 به تهران بازگشت و در سمت پزشک در بيمارستان مشغول شد؛ دو سال بعد رئيس بيمارستان رواني شد. چون بيمارستان رواني از دانشکده پزشکي جدا شد و به شهرداري پيوست، دکتر ميرسپاسي به مدت 10 سال با شهرداري همکاري کرد و در سال 1329 به دانشکده پزشکي بازگشت و افزون بر تدريس، رئيس بخش روانپزشکي شد. مدتي بعد مدير عامل تيمارستان؛ رئيس بخش روانپزشکي روزبه و رئيس پزشکي قانوني تهران شد. ديگر مسئوليتهاي ميرسپاسي در طول خدمتش عبارتند از: رئيس هيئتمديره جمعيت بهداشت رواني ايران؛ مؤسس و نايبرئيس جمعيت حمايت از کر و لالها؛ رئيس بيمارستان رواني رازي و عضويت شوراي عالي فرهنگ. وي همچنين در کنگرههاي متعددي در کشورهاي مختلف شرکت کرد و به ارائه مقاله و ايراد سخنراني پرداخت. کنگرههايي مانند کنگره جهاني روانپزشکي در مادريد، گرنوبل، استکهلم، امريکا، فدراسيون بينالمللي بهداشت رواني، مجمع اتحاديه اروپايي بهداشت رواني و غيره.
ميرسپاسي برخلاف نظر بعضي از استادان بزرگ روانپزشکي دنيا، طرفدار سرسخت تلفيق رشته اعصاب با رشته روانپزشکي بود. هنگامي که وي توانست اين امر را در ايران رواج دهد، دانشمندان اين رشته در کشورهاي ديگر به درستيِ نظر او پي بردند و در واقع با اظهار تأسف بسيار از درگذشت او هر چه بيشتر بر آن نظر تأکيد کردند. ميرسپاسي براي درمان بيماران رواني که در آن سالها بسيار کم به آنان توجه ميشد و آنان را ديوانگاني ميپنداشتند که درمانناپذيرند، زحمات بسياري کشيد. او بيمارستان رواني وابسته به شهرداري را که خيلي بد اداره ميشد و بيماران رواني در سلولهاي انفرادي و احياناً با زنجير بر دست و پا نگهداري ميشدند، سر و سامان داد. براي آنان سالنهاي اجتماع ساخت و براي ساختن بيمارستاني مجهز، از کمکهاي مردمي بسيار بهره برد. بيمارستان رواني رازي را به بهترين شکل ايجاد کرده و از روانپزشکان برجسته براي درمان بيماران رواني استفاده کرد و حد ايران را در نگهداري و درمان بيماران رواني به طور شايستهاي ارتقا داد.
دکتر ميرسپاسي به جز مطالعه و کار در رشته روانپزشکي، مطالعات زيادي در فرهنگ و ادب فارسي داشت. با اشعار مولانا و حافظ دمساز بود. وي در رشتهي تخصصي خود کتابها و مقالههاي زيادي نوشته که عناوين آنها به شرح زير است: سل ارثي است يا سرايتي؛ بيماري و تندرستي؛ هيستري از ديرگاهان تا امروز؛ زبان چگونگي و پريشاني آن؛ روانشناسي و رانندگي؛ قانون بيماران روحي؛ فکر دروني و تبهکاري؛ کارشناس و کارشناسي؛ صغار و تبهکاري؛ نشان بابنسکي؛ تصلب عضلاني؛ مراکز دماغي؛ جنون و جواني؛ قانون و جنون؛ فلسفه اگزيستانسياليسم (فلسفه شهودي)؛ پسيکاناليز؛ آيا امراض روحي معلول عوامل جسمي است؟ نشان مچ دست؛ هيپرتوني چيست؟ روانپزشکي در چهار جلد؛ خوددوستي و دگردوستي؛ مقالههاي روانشناسي؛ موارد درمان با توفرانيل؛ خلاصهي روانپزشکي؛ روانپزشکي اجتماعي؛ بيماري رواني و بررسي آماري آن (به اتفاق دکتر بطحايي) و ليپنوتيسم.
همچنين دکتر ميرسپاسي درباره پزشکي قانوني که مدتي رياست آن را به عهده داشت، مقالههاي متعددي نوشته که در مجله پزشکي قانوني چاپ شده است. از وي گزارشها و مقالههاي فراواني در مجله پزشکي دانشگاه تهران و مجله روانپزشکي، چاپ شده و در اختيار متخصصان و علاقهمندان رشته پزشکي و روانپزشکي قرار گرفته است.
دکتر سيدعبدالحسن ميرسپاسي که فردي متدين واز خادمان رسمي آستان قدس رضوي بود، در تيرماه 1355 درگذشت.
سيدعبدالحسين ميرسپاسي، فرزند سيداسماعيل، در سال 1286 خورشيدي در تهران به دنيا آمد. وي پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي و متوسطه، به فرانسه رفت و در سال 1314 از دانشکده پزشکي ليون فارغالتحصيل شد. او از همان آغاز تحصيل در دانشکده پزشکي، به رشتههاي اعصاب و روانپزشکي علاقه نشان داد و پاياننامه خود را با موضوع صفات هيستري شکل حملات صرع با درجه ممتاز دفاع کرد. او پس از دريافت درجه دکتري، دو سال در فرانسه در رشته روانپزشکي و پزشکي قانوني به پژوهش پرداخت و در بيمارستان رواني شارانتون فرانسه، ابتدا به عنوان کارورز و سپس دستيار رسمي پروفسور هانري باروک، در فعاليتها و تحقيقات سهم مفيدي داشت.
ميرسپاسي در سال 1317 به تهران بازگشت و در سمت پزشک در بيمارستان مشغول شد؛ دو سال بعد رئيس بيمارستان رواني شد. چون بيمارستان رواني از دانشکده پزشکي جدا شد و به شهرداري پيوست، دکتر ميرسپاسي به مدت 10 سال با شهرداري همکاري کرد و در سال 1329 به دانشکده پزشکي بازگشت و افزون بر تدريس، رئيس بخش روانپزشکي شد. مدتي بعد مدير عامل تيمارستان؛ رئيس بخش روانپزشکي روزبه و رئيس پزشکي قانوني تهران شد. ديگر مسئوليتهاي ميرسپاسي در طول خدمتش عبارتند از: رئيس هيئتمديره جمعيت بهداشت رواني ايران؛ مؤسس و نايبرئيس جمعيت حمايت از کر و لالها؛ رئيس بيمارستان رواني رازي و عضويت شوراي عالي فرهنگ. وي همچنين در کنگرههاي متعددي در کشورهاي مختلف شرکت کرد و به ارائه مقاله و ايراد سخنراني پرداخت. کنگرههايي مانند کنگره جهاني روانپزشکي در مادريد، گرنوبل، استکهلم، امريکا، فدراسيون بينالمللي بهداشت رواني، مجمع اتحاديه اروپايي بهداشت رواني و غيره.
ميرسپاسي برخلاف نظر بعضي از استادان بزرگ روانپزشکي دنيا، طرفدار سرسخت تلفيق رشته اعصاب با رشته روانپزشکي بود. هنگامي که وي توانست اين امر را در ايران رواج دهد، دانشمندان اين رشته در کشورهاي ديگر به درستيِ نظر او پي بردند و در واقع با اظهار تأسف بسيار از درگذشت او هر چه بيشتر بر آن نظر تأکيد کردند. ميرسپاسي براي درمان بيماران رواني که در آن سالها بسيار کم به آنان توجه ميشد و آنان را ديوانگاني ميپنداشتند که درمانناپذيرند، زحمات بسياري کشيد. او بيمارستان رواني وابسته به شهرداري را که خيلي بد اداره ميشد و بيماران رواني در سلولهاي انفرادي و احياناً با زنجير بر دست و پا نگهداري ميشدند، سر و سامان داد. براي آنان سالنهاي اجتماع ساخت و براي ساختن بيمارستاني مجهز، از کمکهاي مردمي بسيار بهره برد. بيمارستان رواني رازي را به بهترين شکل ايجاد کرده و از روانپزشکان برجسته براي درمان بيماران رواني استفاده کرد و حد ايران را در نگهداري و درمان بيماران رواني به طور شايستهاي ارتقا داد.
دکتر ميرسپاسي به جز مطالعه و کار در رشته روانپزشکي، مطالعات زيادي در فرهنگ و ادب فارسي داشت. با اشعار مولانا و حافظ دمساز بود. وي در رشتهي تخصصي خود کتابها و مقالههاي زيادي نوشته که عناوين آنها به شرح زير است: سل ارثي است يا سرايتي؛ بيماري و تندرستي؛ هيستري از ديرگاهان تا امروز؛ زبان چگونگي و پريشاني آن؛ روانشناسي و رانندگي؛ قانون بيماران روحي؛ فکر دروني و تبهکاري؛ کارشناس و کارشناسي؛ صغار و تبهکاري؛ نشان بابنسکي؛ تصلب عضلاني؛ مراکز دماغي؛ جنون و جواني؛ قانون و جنون؛ فلسفه اگزيستانسياليسم (فلسفه شهودي)؛ پسيکاناليز؛ آيا امراض روحي معلول عوامل جسمي است؟ نشان مچ دست؛ هيپرتوني چيست؟ روانپزشکي در چهار جلد؛ خوددوستي و دگردوستي؛ مقالههاي روانشناسي؛ موارد درمان با توفرانيل؛ خلاصهي روانپزشکي؛ روانپزشکي اجتماعي؛ بيماري رواني و بررسي آماري آن (به اتفاق دکتر بطحايي) و ليپنوتيسم.
همچنين دکتر ميرسپاسي درباره پزشکي قانوني که مدتي رياست آن را به عهده داشت، مقالههاي متعددي نوشته که در مجله پزشکي قانوني چاپ شده است. از وي گزارشها و مقالههاي فراواني در مجله پزشکي دانشگاه تهران و مجله روانپزشکي، چاپ شده و در اختيار متخصصان و علاقهمندان رشته پزشکي و روانپزشکي قرار گرفته است.
دکتر سيدعبدالحسن ميرسپاسي که فردي متدين واز خادمان رسمي آستان قدس رضوي بود، در تيرماه 1355 درگذشت.
فعالیت ها : : مشاهیر / نویسندگی
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}