ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14 منبع : شهیدان
خانواده ایمانى با تولد فرزندشان در اسفند ماه 1334، یك ماه زودتر از موعد، عطر و بوى بهار را با مشام جان احساس كردند؛ او را "جاوید" نام نهادند و در تربیتش كوشیدند. آنها جاوید را همراه خود به جلسات قرآن و مجالس ذكر اهل بیت (علیه السلام) مى‌بردند. با فرارسیدن هفتمین پاییز زندگى‌اش، به مدرسه رفت و با سعى فراوان، شاگرد ممتاز كلاس شد. جاوید علاوه بر تحصیل در مقطع دبیرستان، براى تأمین معاش خانواده، به كار در كارگاه‌هاى مختلف مى پرداخت و اگر اوقات فراغتى برایش باقى مى‌ماند كوهنوردى را برمى‌گزید تا روح و جانش را با دیدن طراوت و سبزى درختان و صلابت و عظمت كوه‌هاى سر به فلك كشیده، جلایى دیگر دهد. او در زمانى كه مبارزات مردمى علیه رژیم شاه اوج گرفته بود، خود را در صفوف مبارزان وارد كرد و به مبارزه پرداخت. با پیروزى انقلاب اسلامى، او به عضویت كمیته انقلاب اسلامى درآمد. در سال 1362 جاوید در واحد اجرایى و ستاد بازسازى جهاد سازندگى استان مشغول به كار شد. بعد از مدتى، عازم جبهه هاى حق علیه باطل شد و پس از آموزش رانندگى در منطقه مهران، به عنوان راننده به منطقه عملیاتى میمك رفت. ایمانى از آغاز عملیات والفجر هشت، هنگام انجام مأموریتى مهم، از ناحیه سر مورد اصابت تركش قرار گرفت؛ اما از پاى ننشست و پس از درمان، به منطقه فاو بازگشت. جراحت‌ها و زخم‌هایش سبب نشد كه او در كار كوتاهى كند و همچون گذشته، در این عملیات، مردانه درخشید. چندى بعد، هنگام احداث خاكریز ام القصر، در حالى كه مسوولیت اكیپ را به عهده داشت، از ناحیه فك و صورت مجروح شد و چندین مرتبه مورد عمل جراحى قرار گرفت. در مدتى كه در تهران مشغول مداوا و درمان بود، به همراه برادران واحد تعاون، به عیادت جانبازان و خانواده هاى شهدا مى‌رفت، تا با ذكر خاطرات و دلدارى، آنان را خشنود كند. دلاور پشتیبانى و مهندسى رزمى جنگ، از این كه در عملیات‌هاى كربلاى دو، چهار شركت كرد، در تاریخ 1365/10/11 در سن 32 سالگى، در جزیره مجنون، بر اثر اصابت تركش خمپاره به سرش، به شهادت رسید و با پیكرى بى سر، میهمان سفره سالار شهیدان، اباعبدا...الحسین (علیه السلام) گشت.