ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1373 -1286 ش)، استاد دانشگاه، محقق، اسلام‏شناس و قرآن‏پژوه. مهندس بازرگان در تهران به دنیا آمد و پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى در سال 1307 ش با اولین گروه اعزامى دانشجویان به فرانسه عزیمت كرد. او در رشته‏ى ترمودینامیك فارغ‏التحصیل شد و در سال 1313 ش به ایران بازگشت. و در سال 1315 ش درس ترمودینامیك (ماشینهاى حرارتى) را در دانشكده‏ى فنى بنیان نهاد و به عنوان دانشیار به تدریس این رشته پرداخت. چند سالى نیز ریاست دانشكده‏ى فنى را عهده‏دار بود وى همكارى خود را با نوشتن مقاله‏ى «مذهب در اروپا» با كانون اسلام در سال 1319 ش شروع كرد. بازرگان با سمت معاون وزارت فرهنگ در دولت دكتر مصدق انجام وظیفه كرد. سپس از سوى دكتر مصدق به ریاست هیأت مدیره موقت شركت ملى نفت منصوب شد و براى مأموریت خلع ید از شركت نفت انگلیس به آبادان رفت. بازرگان زمانى كه مدیر كل سازمان آب تهران بود، اولین راه‏اندازى انشعاب آب تهران را بدون كمك مهندسین خارجى انجام داد. او به خاطر امضاى نامه‏ى اعتراض‏آمیز به انتخابات غیر قانونى مجلس به دستور سپهبد زاهدى نخست‏وزیر كودتا، بركنار شد. بازرگان یكى از مهمترین پایه‏گذاران و نقش‏آفرینان نهضت مقاومت ملى بود و با كشف چاپخانه نهضت مقاومت ملى در سال 1334 ش به همراه عده‏اى دیگر از سران نهضت مقاومت دستگیر و زندانى شد. در سال 1341 ش بار دیگر به ده سال زندان محكوم شد. در سالهاى 1356 و 1357 ش، مهندس از چهره‏هاى درخشان درجه‏ى اول جنبش انقلابى مردم ایران بود. پیش از پیروزى انقلاب اسلامى، به طور مخفیانه به عضویت «شوراى انقلاب» درآمد و آنگاه مأمور تشكیل كابینه و تأسیس دولت موقت انقلاب شد. مهندس بازرگان با حكم رهبر و پیشنهاد شوراى انقلاب به نخست وزیرى منصوب شد، ولى در آبان ماه 1358 ش استعفا داد. او در انتخابات نخستین دوره‏ى مجلس به نمایندگى از طرف مردم تهران به مجلس شوراى اسلامى راه یافت. سرانجام در ضمن سفر طبابتى در ژنو درگذشت و بعد از انتقال پیكر او به تهران، در قم دفن شد. از آثار وى: «علمى بودن ماركسیسم»؛ «بررسى نظریه‏ى اریك فروم»؛ «بازیابى ارزشها»، در چهار جلد؛ «مطهرات در اسلام»؛ «راه طى شده»؛ «ذره‏ى بى‏انتها»؛ «بعثت و تكامل»؛ «جمله‏شناسى قرآن»؛ «آفات توحید»؛ «بازگشت به قرآن»، در چهار جلد؛ «بینهایت كوچكها»؛ «ترمودینامیك صنعتى»؛ «حكومت جهانى واحد»؛ «عشق و پرستش یا ترمودینامیك انسان»؛ «مرز میان دین و سیاست».[1] محقق، نویسنده، استاد. تولد: 1286، تهران. درگذشت: 30 دى 1373، سوییس. مهدى بازرگان، فرزند حاج عباسقلى آقا تبریزى بازرگان تهرانى، در سال 1307 با نخستین گروه دانشجویان ایرانى به اروپا رفت و در رشته‏هاى مهندسى ماشین و مهندسى نساجى از فرانسه فارغ‏التحصیل شد، پس از بازگشت به ایران، در همان رشته‏ى تخصصى خود در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. در سال 1320 با پاى گذاشتن در كانون اسلام به فعالیت‏هاى سیاسى و دینى رو آورد. از سال 1314 (تا 1330) در دانشكده‏ى فنى دانشگاه تهران بر كرسى استادى نشست و از سال 1325 تا 1331 همزمان ریاست این دانشگاه را نیز به عهده داشت. وى زمان دولت دكتر محمد مصدق به عنوان رییس هیئت مدیره‏ى موقت شركت ملى نفت و سپس به عنوان مدیر عامل سازمان آب تهران به فعالیت مى‏پرداخت. مهندس مهدى بازرگان نخستین بار در سال 1334 گرفتار زندان شد و پس از آزادى، در بهمن 1341 دوباره دستگیر و به ده سال زندان محكوم شد. پس از آزادى از بند، در آبان سال 1346 به كار در شركت‏هاى مهندسى روى آورد تا آن كه بار دیگر در شهریور سال 1357 دستگیر شد. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى امام خمینى (ره) به عضویت شوراى انقلاب درآمد و زمانى كوتاه پس از آن به عنوان نخست وزیر دولت موقت منصوب شد، اما با تسلیم استعفانامه‏ى خود در اعتراض به اشغال سفارت آمریكا از سوى دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از سمت نخست وزیرى كنار رفت. وى در گذر عمر خود با گروه‏هایى چون «كانون اسلام»، «كانون مهندسى ایران»، «انجمن اسلامى مهندسین»، «جامعه‏ى تعلیمات اسلامى» و «مؤسسه‏ى دین و اخلاق» در زمینه‏هاى مذهبى همكارى بسیار داشت. فهرستى از آثار وى به شرح زیر است: مطهرات در اسلام (چاپ دوم، 1333)؛ سیر تحول در قرآن، راه طى شده (1327، این كتاب به دفعات به چاپ رسیده است)؛ اسلام با كمونیسم، عشق و پرسش یا ترمودینامیك انسان (1335)؛ بررسى نظریه‏ى اریك فروم؛ بى‏نهایت كوچكها؛ مذهب در اروپا؛ یادداشت‏هایى از سفر حج؛ از خداپرستى تا خودپرستى؛ اسلام و جوانان (1341)؛ انسان و خدا (1339)؛ بازى جوانان با سیاست؛ ترمودینامیك صنعتى (2 جلد، 1333 -1331)؛ حكومت واحد جهانى (1342)؛ خداپرستى و افكار روز؛ خودجوشى؛ ضریب و تبادل مادیات و معنویات؛ مرز میان دین و سیاست مسئله‏ى وحى. پیكر مهندس بازرگان بنا بر وصیت خودش در قم به خاك سپرده شد. فرزند حاج میرزا عباسقلى خان، در 1286 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایى را در مدارس ثروت و سلطانى پایان داد و دوره‏ى متوسطه را در دارالمعلمین مركزى كه بنیانگذار آن ابوالحسن فروغى بود پایان بخشید. در سال 1307 بازرگان در كنكور اعزام محصل به اروپا شركت كرد و با نمرات عالى جزء ده نفر اول شد و به پاریس رفت. مدت پنج سال مدرسه لیسه و مدرسه سانترال را طى كرد و مهندس معدن شد و مدت یك سال هم در كارخانجات نساجى انگلستان استاژ و كارآموزى داد و در سال 1314 به ایران بازگشت و لدى‏الورود به خدمت وظیفه اعزام شد و دوره مزبور را پایان داد. شوراى عالى وزارت فرهنگ تحصیلات بازرگان را معادل درجه دكترا تشخیص داد و بلافاصله براى تدریس به دانشكده فنى دعوت به كار شد. در آن تاریخ استادان دانشگاه مى‏توانستند با حفظ سمت دانشگاهى در سازمان‏هاى دیگر نیز استخدام شوند. مهندس بازرگان ابتدا در راه‏آهن اشتغال ورزید و سپس به اتفاق احمد على ابتهاج، محسن فروغى، كاظم جفرودى و مهندس مشایخى به بانك ملى وارد شدند و اداره ساختمان را تحویل گرفتند. مهندس بازرگان عهده‏دار قسمت تأسیسات بانك ملى شد. در سال 1321 بازرگان به معاونت دانشكده فنى انتخاب گردید و در 1324 پس از فوت غلامحسین رهنما، براى مدت سه سال به ریاست دانشكده فنى انتخاب شد و در سال 1327 شوراى استادان دانشكده فنى براى سه سال دیگر ریاست او را تمدید نمودند. مجموعاً مدت شش سال ریاست دانشكده فنى با او بود. در سال 1330 كه دكتر مصدق زمام امور را در دست گرفت و صنعت نفت را ملى نمود، سه هیئت براى خلع‏ید از شركت نفت ایران و انگلیس تعیین شد. یك هیئت از مجلس سنا كه عبارت بودند از: آقایان مرتضى قلى بیات، دكتر احمد متین دفترى، محمد سرورى، ابوالقاسم نجم و دكتر شفق. از مجلس شوراى ملى اعضاء هیئت مختلط براى نظارت در امر خلع ید عبارت بودند از: آقایان دكتر عبداللَّه معظمى، دكتر على شایگان، اللهیار صالح، حسین مكى و ناصرقلى اردلان. از طرف دولت نیز اشخاص زیر براى خلع‏ید تعیین گردیدند: محمدعلى وارسته، مهندس كاظم حسیبى، مهندس مهدى بازرگان، دكتر عبدالحسین على‏آبادى و محمد بیات. بازرگان همزمان با انتخاب در هیئت خلع‏ید به معاونت وزارت فرهنگ منصوب گردید. قرار بر این شد كه هیئت خلع‏ید براى اداره امور شركت ملى نفت هیئت مدیره موقتى از بین خود انتخاب نمایند. نظر به آقاى دكتر محمود حسابى تعلق گرفت ولى ایشان براى قبول چنین سمتى اختیاراتى خواستند كه هیئت مختلط و دكتر مصدق با آن مخالف بودند. سرانجام در اثر تلاش آقاى مهندس حسیبى، آقاى مهندس بازرگان براى ریاست هیئت مدیره موقت تعیین شد و نامه‏اى از طرف دكتر مصدق به دانشگاه تهران بشرح زیر نوشته شد: دانشگاه تهران- چون لازم است آقاى مهندس بازرگان رئیس و استاد دانشكده فنى تا مدتى وظیفه‏ى فعلى خود را كه عضویت هیئت مدیره موقت شركت ملى نفت ایران است ادامه دهند و نخواهند توانست در اول سال تحصیلى جارى وظایفى را كه در دانشگاه به عهده دارند انجام نمایند، مقتضى است موافقت فرمائید ایشان با حفظ عنوان و سمت و حقوق در دانشگاه براى مدت یكسال ریاست هیئت مدیره موقت شركت ملى نفت ایران را عهده‏دار باشند و مراتب را نیز به ایشان ابلاغ نمایید. نخست‏وزیر- دكتر محمد مصدق آقاى مهندس بازرگان در كتاب شصت سال خدمت و مقاومت در مورد مأموریت خطیر خود چنین نوشته‏اند: اداره شركت ملى نفت ایران، با اوضاع و شرایطى كه خلع‏ید صورت گرفت كار عظیمى بود و حالت «پرش در تاریكى» داشت. ولى به خواست خداوند و همت مردم ایران، مرحله اول مدیریت كه حفظ سازمان و بهره‏بردارى از تأسیسات عمومى بود بخوبى انجام گرفت خلع‏ید صددرصد انجام گرفت. مدیریت سرتاسر شركت نفت سابق به دست ایرانیان افتاد. جاى هفتصد متخصص فنى و ادارى و مالى را عده‏اى در حدود 70 نفر ایرانى پر كردند كه تقریباً 50 نفر از كارمندان متخصص شركت و بیست نفر از داوطلبان انتقال یافته از مركز بودند. اما مشكل اخلاقى و فرهنگى بود كه به تدریج و پس از پیروزى با آن روبرو مى‏شدیم و اسم آن را باید دوران «غنائم‏گیرى» گذاشت. حسادت‏ها، برترى‏جوئى‏ها، رقابت‏هاى ناسالم و ملاحظات غیرمسئولانه، منفعت‏طلبى‏هاى شخصى، میدان مساعد پیدا كرده بود. حالا كارها براه افتاده و خطرات و مشكلات اولیه مرتفع شده بود و همه پهلوان میدان شده بودند. این مسئله منحصر به آنجا نبود، بلكه مربوط به كل مملكت و از نوع سیاسى و ادارى و اقتصادى بود كه علیه دولت مصدق اعمال مى‏شد. اشكال عمده و گره كار هیئت مدیره این بود كه همكاران حاضر نمى‏شدند یك نفر را به عنوان مدیرعامل ثابت تعیین كنند و دست او را براى پیشبرد كارها و اجراى تصمیمات باز بگذارند در حالى كه به قول دكتر متین دفترى، یك دكان سبزى‏فروشى هم نمى‏تواند بدون مسئول و مدیر كار كند تا چه رسد به آن دستگاه عظیم و پیچیده شركت نفت. البته دكتر مصدق به ضرورت این امر توجه داشت ولى ملاحظات سیاسى- اجتماعى مركز و علاقه او به رعایت نظرات بعضى از نمایندگان، دستش را بسته بود. او درگیر توطئه‏هاى داخل و خارج بود و در چند جبهه مبارزه مى‏كرد. آقاى مكى كه در روز عزیمت دكتر مصدق و همراهان به آمریكا جهت حضور در شوراى امنیت سازمان ملل، اسم خود را در هیئت اعزامى از رادیو نشنید، از همان لحظه ناسازگارى را شروع كرد؛ چون عقیده داشت كه «مصدق را من آورده‏ام و نفت را من ملى كرده‏ام». مكى در همه امور براى خود حق آمریت قائل بود. وى به عنوان یكى از اعضاى هیئت مختلط، شأن خود را بالاتر از آن مى‏دانست كه در جلسات هیئت مدیره بطور منظم حضور و مشاركت داشته باشد. بدون مشورت با سایر اعضاى هیئت با مسئولین مربوطه دستور صادر مى‏كرد. به عنوان مثال دستور تغییر مسیر اتوبوسرانى یا انتقال یك كارگر شاكى، از شهرى به شهر دیگر. آقایان اعضاى هیئت مختلط كه براى حل و فصل مشكلات و یارى هیئت مدیره در میان احساسات پرشور مردم و كارگران به آبادان آمده بودند نسبت به یكدیگر برترى‏طلبى مى‏كردند، در یك مورد یكى از اعضاى هیئت مختلط كه استاد دانشگاه هم بود، از اینكه مهندس حسیبى بیش از او مورد احترام و ابراز احساسات واقع شده بود در موقع ناهار با خشم زیاد او را مورد بى‏مهرى و عتاب شدید قرار داد. بعد از ظهر همان روز كه جلسه در منزل من تشكیل شده بود درگیرى دیگرى با لحن ناهنجارترى میان آقاى مكى و مهندس حسیبى بر سر انتخاب یا اعتماد به بعضى از مسئولین و مشاورین شركت روى داد در حالى كه رانندگان و كاركنان از پشت پنجره با بهت و حیرت شاهد آن صحنه‏ى تأسف‏آور بودند! به هر حال، حضور و خدمت من در خوزستان حدود 9 ماه بیشتر نبود. مأموریت مهدى بازرگان در سمت ریاست هیئت مدیره موقت صنعت ملى شده نفت قریب 9 ماه طول كشید. عدم هماهنگى و دسته‏بندى‏هائى كه در داخل هیئت خلع‏ید به تبعیت از اختلافات و رقابت‏هاى سیاسى و ادارى مركز پدیدار شده بود. همچنین انعكاس و تأثیرات غیر مستقیم كه اختلاف و كارشكنى‏هاى مخالفان دولت و سیاست‏هاى مركز در اوضاع داشت او را وادار به كناره‏گیرى نمود و مجدداً به دانشگاه بازگشت و دو سه ماهى در دانشكده فنى اشتغال به كار داشت تا اینكه دكتر مصدق تصمیم گرفت به آب لوله‏كشى تهران سر و صورتى بدهد، از این رو مهندس بازرگان براى تصدى آب لوله‏كشى تهران انتخاب شد و در مدت قلیلى كار لوله‏كشى را به ثمر رسانید و آب تصفیه شده را به قسمتى از خانه‏هاى شهر تهران رسانید. كودتاى 28 مرداد ماه 1332 و ساقط كردن دولت ملى مصدق، تغییراتى در شئون مملكت ایجاد كرد. این كودتا براى این انجام گرفت كه مسئله نفت به صورتى كه منافع دولت‏هاى خارجى در آن ملحوظ شود حل گردد. بنابراین قرار شد كنسرسیومى كه اكثر سهام آن متعلق به انگلیس و آمریكا باشد تشكیل شود و نفت ملى شده ایران به آن كنسرسیوم واگذار گردد. لذا لازم بود انتخابات دوره هجدهم هرچه زودتر با نمایندگانى كه از طرف دولت تعیین و انتخاب مى‏شوند، قرارداد بین ایران و كنسرسیوم تصویب شود. در چنین اوضاع و احوالى عده‏اى در صدد برآمدند حداقل ابراز وجود كنند و اعتراضى بنمایند. نامه‏اى به عنوان وزیر كشور یا رئیس انجمن مركزى انتخابات نوشتند و در آن نامه درخواست شده بود دستور فرمایند شرایط آزادى انتخابات تأمین شود. از جمله امضاءكنندگان نامه مهندس مهدى بازرگان رئیس آب تهران بود. این نامه به دولت گران آمد كه یكى از مدیران كه با دولت همكارى دارد این نامه را امضاء كند. نتیجه‏ى مذاكرات مهندس بازرگان با دولت بر این محور قرار گرفت كه ایشان از ریاست سازمان آب تهران استعفا بدهند، و استعفا دادند. دولت زاهدى و دولت‏هاى بعد از آن تمام مساعى خود را به كار بردند تا استقلال دانشگاه را كه سنگرى علیه طرح‏هاى سركوب‏گرانه آنها بود بگیرند و نگذارند در مراكز كشور جزیره امنى وجود داشته باشد. بعد از كودتاى 28 مرداد عده‏اى از علاقمندان به دكتر مصدق «نهضت مقاومت ملى» را تشكیل دادند. در هفتم شهریور 1332 كمیته مخفى نهضت مقاومت اعلامیه‏اى منتشر كرد و خط مشى خود را در سه اصل بشرح زیر اعلام نمود: 1- ادامه نهضت ملى و اعاده استقلال و حكومت ملى. 2- مبارزه علیه هرگونه استعمار خارجى اعم از سرخ و سیاه. 3- مبارزه علیه حكومت‏هاى دست‏نشانده‏ى خارجى و عمال فساد. تدریجاً احزاب ملى نیز به نهضت ملى پیوستند. نهضت مقاومت ملى به پیروى از راه مصدق، آرمان‏هاى او را عامل اساسى ایجاد اتحاد و همبستگى اقشار جامعه در راستاى مبارزه علیه رژیم كودتا مى‏دانست. تظاهرات روز 16 مهر به نشانه اعتراض به محاكمه مصدق، شایگان و رضوى صورت گرفت. در آن روز بازار تهران، دانشگاه و مدارس تعطیل گردید. این تظاهرات به طول انجامید و مأمورین انتظامى و چاقوكشان دولتى با دانشجویان و مردمى كه به صفوف آنها پیوسته بودند به زد و خورد پرداختند. تعداد زیادى مجروح و دستگیر شدند. این تظاهرات بازتاب وسیعى در رسانه‏هاى خبرى اروپا و آمریكا داشت. تظاهرات دیگرى روز 21 آبان به وقوع پیوست. نقش اول را دانشجویان در دست داشتند. بازار تهران نیز به حمایت دانشجویان تعطیل گردید. دولت كودتا عده‏ى زیادى را دستگیر و سرانجام سقف قسمتى از بازار را خراب كرد. در روز 16 آذر 1332 در اعتراض به تجدید روابط ایران و انگلیس و ورود نیكسون به ایران، از روز شنبه 14 آذر با ایراد سخنرانى در كلاس‏ها شروع شد. عصر آن روز در دانشكده‏ها تظاهرات پرشورى انجام پذیرفت. روز دوشنبه 16 آذر عده‏ى زیادى از افراد نظامى وارد محوطه دانشگاه شدند. دانشجویان در كلاس‏هاى خود تظاهرات مى‏كردند و سرانجام برخورد بین دانشجویان و سربازان از دانشكده فنى كه مركز عمده فعالیت دانشگاه بود شروع شد. به همین دلیل دستگاه قصد داشت كه با سركوب دانشجویان این دانشكده زهر چشم خود را نشان دهد. بنابراین تیراندازى در دانشكده فنى شروع شد و در نتیجه سه نفر از دانشجویان به درجه شهادت نائل شدند. كمیته دانشگاه عزاى عمومى و تعطیل اعلام كرد. در مراسم برگزارى سومین روز شهادت دانشجویان چند هزار دانشجو و هزاران نفر از مردم تهران در حالى كه جاده تهران- میدان شوش را سربازان محاصره كرده بودند و مانع حركت مردم بودند، شركت كردند. در خیابان مقابل امامزاده عبداللَّه، بین مردم و سربازان زد و خورد درگرفت و عده‏اى مجروح شدند. اعتصاب دانشگاه دو هفته ادامه یافت و حادثه 16 آذر به عنوان یك روز «مقاومت تاریخى» در تاریخ دانشگاه ثبت شد و در همان ایام انتخابات دوره هجدهم مجلس شوراى ملى آغاز گردید و نهضت مقاومت ملى دوازده نفر از اعضاى خود را كه بیشتر آنها در زندان بودند براى نامزدى انتخابات معرفى كرد. این دوازده تن عبارت بودند از: مهندس احمد رضوى، دكتر عبداللَّه معظمى، دكتر على شایگان، محمدعلى انگجى، دكتر كریم سنجابى، اللهیار صالح، مهندس احمد زیرك‏زاده، سرهنگ احمد اخگر، جلالى موسوى، محمود نریمان، اصغر پارسا و مهندس كاظم حسیبى. سرانجام دولت تصمیم گرفت عده‏اى از استادان دانشگاه را اخراج كند كه عبارت بودند از: دكتر عبداللَّه معظمى، دكتر یداللَّه سحابى، دكتر قریب، دكتر عابدى، دكتر جناب، مهندس عطائى، مهندس خلیلى، مهندس انتظام، دكتر نعمت‏اللهى، دكتر بیژن، دكتر میربابائى و مهندس مهدى بازرگان. با تمام مقاومتى كه از طرف دكتر سیاسى رئیس دانشگاه براى ابطال تصمیم دولت نسبت به اخراج استادان انجام گرفت، مع‏الوصف تصمیم به تغییر او گرفته شد و احكام اساتید اخراجى را رضا جعفرى وزیر فرهنگ وقت امضاء كرد. اخراج اساتید هیچگونه اثرى در مبارزات دانشجویان نكرد و حملات به دولت كودتا شدیدتر شد و سرانجام دولت تصمیم به بازداشت عده‏اى گرفت كه عبارت بودند از: آیت‏اللَّه حاج آقا رضا زنجانى، دكتر یداللَّه سحابى، مهندس عزت‏اللَّه سحابى و مهندس مهدى بازرگان. در شهرستان‏ها نیز عده‏اى بازداشت شدند. زندانى شدن مهندس بازرگان و هم‏سنگران وى قریب پنج ماه به طول كشید و مجدداً به دانشگاه بازگشتند و همچنان به مبارزه خود علیه رژیم ادامه دادند. در سال 1339 محمدرضا پهلوى طى نطقى از آزادى انتخابات سخن گفت و در نتیجه سران و كارگردانان سابق جبهه ملى و دیگر دستجات و جمعیت‏هاى سیاسى در صدد برآمدند فعالیت سیاسى را بطور علنى شروع كنند. بدین منظور رهبران نهضت مقاومت ملى از جمله مهندس بازرگان، دكتر یداللَّه سحابى و آیت‏اللَّه سید محمود طالقانى همراه با سران فعالان جبهه ملى سابق و همكاران دكتر مصدق از قبیل سید باقرخان كاظمى، دكتر غلامحسین صدیقى، دكتر عبداللَّه معظمى، اللهیار صالح، سید محمود نریمان، مهندس احمد زنگنه، دكتر كریم سنجابى و داریوش فروهر. پس از چند جلسه بحث و گفتگو درباره تأسیس یك سازمان سیاسى در بر گیرنده‏ى همه‏ى نیروهاى ملى موافقت شد. سرانجام روز 30 تیرماه 1339 طى اعلامیه‏اى خبر تشكیل جبهه ملى دوم انتشار یافت. مهندس بازرگان در این سازمان سیاسى، عضو شوراى عالى بود. اولین برنامه جبهه ملى دوم، شركت در انتخابات دوره بیستم مجلس شوراى ملى بود كه آنهم با مخالفت شدید دكتر اقبال نخست‏وزیر شروع شد و در نتیجه عده‏اى از سران جبهه ملى دوم از جمله مهندس مهدى بازرگان در مجلس سنا متحصن شدند. مدت این تحصن پنج هفته به طول انجامید و پس از انتخابات و افتتاح مجلس از طرف شاه اجازه دادند متحصنین به خانه‏هاى خود بروند. نتیجه انتخابات زمستانى دوره‏ى بیستم بین حزب ملیّون و حزب مردم تقسیم شد و سرسپردگان رژیم و كسانى كه در كودتاى مرداد ماه 1332 مشاركت فعال داشتند، به مجلس راه یافتند. از ملى‏گراها فقط اللهیار صالح از كاشان انتخاب شد. صالح هنگام طرح اعتبارنامه‏ها، انتخابات دوره‏ى بیستم را مخدوش دانست و تقاضاى ابطال انتخابات را نمود. در اردیبهشت ماه 1340 دولت شریف‏امامى سقوط كرد و دكتر امینى با حمایت همه‏جانبه كندى، به ریاست دولت انتخاب گردید و سرانجام مجلس را منحل نمود. دكتر امینى در نخستین روزهاى حكومت خود، آزادى اجتماعات و نطق و بیان را آزاد كرد. در نتیجه روز 28 مرداد ماه 1332 یك میتینگ بزرگ در میدان جلالیه از طرف جبهه ملى تشكیل شد كه قریب یك صد هزار نفر در آن شركت داشتند. نهضت آزادى در 27 اردیبهشت ماه 1340 چند روز پس از معرفى كابینه دكتر امینى تشكیل شد. نهضت آزادى از عناصر تركیب‏دهنده جبهه ملى نبود، آنها با تمام احزاب و دستجات ملى همكارى داشتند. در اواخر دى ماه 1340 عده‏اى از دانش‏آموزان دبیرستان‏هاى تهران از جمله دارالفنون و البرز در اعتراض به تعطیل مجلس تظاهراتى برپا كردند كه منجر به خراج چند تن از دانش‏آموزان گردید و چون اقدام براى بازگشت اخراج شدگان به نتیجه نرسید. روز اول بهمن چند دانشكده دانشگاه تهران در اعتراض به تعطیل مجلس و پشتیبانى از دانش‏آموزان اخراجى كلاس‏هاى درس را تعطیل كردند و به تظاهرات پرداختند. شاه دستور سركوب دانشجویان را صادر كرد. كماندوها پس از یورش به محوطه دانشجویان را تا كلاس درس دنبال كردند و عده زیادى از جمله چند تن از استادان را كتك زدند، وسایل آزمایشگاه‏ها و كارگاه‏ها و میكروسكوپ‏ها را شكستند، كتابخانه‏ها را ویران نمودند و كتاب‏ها را پاره كردند. آمار مجروحین این حمله وحشیانه از 600 نفر تجاوز كرد. دكتر احمد فرهاد رئیس دانشگاه این یورش سبعانه را محكوم كرد و از ریاست دانشگاه استعفا داد. روزهاى بعد مدارس تهران تظاهراتى در اعتراض به حمله كماندوها به دانشگاه برپا كردند كه به خیابان‏ها كشیده شد. روز سوم بهمن یكى از دانش‏آموزان دبیرستان علمیه پشت بهارستان به شهادت رسید و عده‏ى زیادى مجروح شدند. سرتیپ محسن مبصر رئیس پلیس تهران و سرهنگ اكسیر معاون پلیس در این حملات عامل اصلى بودند و قتل را كه توسط پلیس انجام گرفته بود به گردن دیگرى انداختند. جبهه ملى دوم در 1333 بدون توفیق در برنامه‏هاى خود، به انحلال انجامید و در نتیجه مهندس بازرگان و دكتر سحابى پس از بحث و مذاكره زیاد به این نتیجه رسیدند كه فعالیت سیاسى و تشكیل یك حزب و جمعیت در شرایط موجود مملكت، لازم و واجب است ولى مرام و ایدئولوژى این جمعیت با حزب باید مبنى و مأخوذ از اسلام باشد. بر همین اساس تصمیم به تأسیس نهضت آزادى ایران گرفته شد. ایدئولوژى نهضت آزادى ایران حفظ اصالت نهضت ملى در چهارچوب وحدت با جنبش نوین اسلامى بود و تدریجاً نهضت آزادى توانست رسالت تاریخى خود را در آن مرحله از رشد جنبش به بهترین وجهى انجام دهد به طورى كه پس از 15 خرداد 1342 به مرحله متكامل‏ترى ارتقاء یابد و نهضت آن مكتب مجاهدپرورى بشود كه از درون خود مجاهدین پرافتخارى را به ملت تقدیم نماید. بطور خلاصه مرامنامه نهضت آزادى در چهار اصل خلاصه مى‏شد: 1- مسلمان بودن نه به این معنى كه یگانه وظیفه‏ى خود را روزه و نماز مى‏دانیم بلكه ورود ما به سیاست و فعالیت اجتماعى من باب وظیفه ملى و فریضه دینى بود. دین از سیاست جدا نیست. 2- ایرانى بودن 3- تابعیت از قانون اساسى 4- مصدقى بودن. از نظر حزب نهضت آزادى، مصدق یگانه رئیس دولتى بود كه در طول تاریخ ایران محبوب و منتخب واقعى اكثریت مردم بود و قدم در راه خواسته‏هاى مردم برداشت. ضمناً لازم به یادآورى است كه مهندس بازرگان قبل از اعلام تشكیل نهضت آزادى، تصمیم خود را در نامه‏اى بوسیله‏ى دكتر غلامحسین مصدق به استحضار دكتر محمد مصدق رسانیده و پاسخى دریافت داشتند. متن نامه و پاسخ آن به شرح زیر است: 21 اردیبهشت 1340 جناب آقاى دكتر مصدق پیشواى نهضت ملى ایران با استحضارى كه از وفادارى و ایمان مداوم مردم نسبت به اصول نهضت ملى ایران دارید و علاقه و انتظارى كه در دل‏هاى فرزندان وطن به احیاى آزادى و تأمین استقلال كشور عزیز وجود دارد و با توجه به تحولات اخیر جهانى، عده‏اى از افراد مؤمن و مبارز كه در طول هشت سال اختناق از ادامه راه پیشواى محبوب و تعقیب خواسته‏هاى مردم آرام ننشسته بودند، در صدد برآمدند با توكل به عنایت خداوندى و به سرمایه شرف و غیرت و همت مردم آزاده ایران جمعیتى بنام «نهضت آزادى ایران» تشكیل دهند. یقین دارم از پشتیبانى و راهنمائى‏هاى پیشواى بزرگ خود پیوسته برخوردار خواهیم بود. با تقدیم صمیمى‏ترین درود و سلام دوستان و ارادتمندان از طرف مؤسسین نهضت آزادى ایران- مهندس مهدى بازرگان پاسخ نامه بشرح زیر است: احمدآباد- 25 اردیبهشت 1340 جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان قربانت شوم. مرقومه محترمه مورخ 21 جمادى، مبشر تشكیل جمعیتى بنام نهضت آزادى ایران عز وصول بخشید و موجب نهایت امتنان گردید. تبریكات صمیمانه خود را تقدیم مى‏كنم و تردید ندارم كه این جمعیت تحت رهبرى شخص شخیص جنابعالى موفق به خدمات بزرگى نسبت به مملكت خواهد شد و بنده توفیق جنابعالى و همكاران محترمتان را در این راه از خداوند مسئلت دارم. دكتر محمد مصدق استقبال مردم مخصوصاً جوانان از عضویت در نهضت آزادى بیش از انتظار شد و گروه كثیرى از طبقات مختلف جامعه، دانشگاهیان، بازاریان و كسبه و كارمندان دولت به نهضت پیوستند. گروهى از فعالین نهضت آزادى در اروپا و آمریكا دوره‏هاى آموزش چریكى در الجزیره دیدند. فكر مقاومت مسلحانه در برابر رژیم كودتا از اواخر 1342 پس از سركوب آخرین مقاومت ملى مذهبى و متلاشى شدن نیروهاى اپوزیسیون و شكست نهضت ملى و از بین رفتن امكانات مبارزه از طریق قانونى، شكل گرفت به طورى كه در سال 1343 همه گروه‏ها و دستجات مخالف رژیم با افكار و ایدئولوژى‏هاى گوناگون به یك نتیجه‏ى واحد رسیدند كه تنها راه مبارزه با رژیم شاه، مبارزه‏ى مسلحانه است. ترور حسنعلى منصور نخست‏وزیر، در مقابل در ورودى مجلس شوراى ملى در اول بهمن ماه 1343 و به گلوله بستن شاه در كاخ مرمر از طرف یكى از افراد گارد محافظ دربار، اخطار آغاز مبارزه‏ى مسلحانه علیه رژیم كودتا بود. سازمان چریكى مجاهدین خلق ایران توسط سه تن از اعضاى نهضت آزادى ایران: محمد حنیف نژاد، سید محسن و على‏اصغر بدیع‏زادگان در شهریور 1344 پایه‏گذارى شد. سازمان فدائیان خلق ایران سابقه‏ى عضویت یا همكارى با حزب توده را داشتند ولى عناصر تشكیل‏دهنده‏ى مجاهدین خلق ایران از اعضاى رادیكال نهضت آزادى بودند. ناگفته نماند بنیانگذاران نهضت آزادى سه نفر بودند كه عبارت بودند از دكتر یداللَّه سحابى، آیت‏اللَّه طالقانى و مهندس مهدى بازرگان. ریاست نهضت عملاً با بازرگان بود. واكنش نهضت آزادى ایران در روز سوم بهمن ماه 1341 در برابر رفراندوم، بسیار شدید بود. شوراى مركزى نهضت آزادى اعلامیه‏اى زیر عنوان «ایران در آستانه‏ى یك انقلاب بزرگ!» منتشر كرد. فرازهائى از اعلامیه‏ى مزبور به این شرح بود: ... عامل این انقلاب، نه دهاتى‏ها هستند، نه شهریها، نه ملت، نه مجلس و نه دولت. یك نفر است، شخص پادشاه مملكت! این انقلاب یك پدیده‏ى نوظهور تاریخ است! زیرا انقلاب دو طرف دارد و انقلاب‏كننده‏ى آن تو سرى خورده، زجر كشیده، محروم شده، خشمگین و مظلوم اجتماع است. انقلاب را در برابر طبقه‏ى قاهر غاصب حاكم ظالم انجام مى‏دهند اما امروز هیئت حاكمه و دستگاهى انقلاب مى‏كنند كه تا دیروز خود از طریق ارباب‏ها، مالك‏ها و مأمورین دولت، یگانه حامى نظام ارباب رعیتى و فئودالیته و وكیل‏ساز و برخوردار از اقتصاد اجحاف مالكیت و سرمایه‏دارى بود و در مرحله‏ى نهائى عامل تمام فشارها و فسادها (...) انقلاب از این بزرگتر نمى‏شود كه با یك گردش كوچك زمان، ضارب خودش مدافع مضروب بى‏زبان بشود. اقبال‏ها و شریف‏امامى‏ها مى‏آیند تا آنچه حزب و دموكراسى و انتخابات است به لجن‏مالى و رسوائى بكشند. با اشاعه فساد و تعمیم و توسعه اختلاس‏هاى كلان به كلیه دستگاه‏هاى لشكرى و كشورى، پرده ننگ را آنقدر بالا مى‏زنند و اركان دولت و سلطنت را على‏رغم ادعاهاى ثبات سیاسى و اجتماعى ایران آنقدر متزلزل مى‏نمایند كه داخل و خارج متوحش مى‏شوند. مى‏ترسند مبادا ملت پرمدعاى ایران كاسه صبرش لبریز شود و معجزه انقلاب و قیامى آزاد سر بزند. سیاست توافق به باز كردن یك سوپاپ خطر دیگر، در این دیگ زنگ خورده پوسیده است (...) دولت امینى را روى كار مى‏آورند و سیاست آمریكا علاقه‏اى به شخص و طبقه ندارد. آنها برنامه مى‏خواستند، طالب اصلاحات ارضى و مبارزه با فساد بودند، براى اینكه جلوى كمونیسم را بگیرند. بنابراین مسافرتى به اروپا و آمریكا به عمل آمد و وعده و قول و قرارى مبادله شد. كه شخص اول مملكت شخص اول و وسط و آخر مملكت و مجرى ظاهر و باطن برنامه باشد. نخست‏وزیر رفت و نوكر حلقه بگوشى به جایش نشست، فقط یك مدعى در میان است، باید او را از میدان برد، اسلحه را از دست و زبانش گرفت... هر فرد عادى از خود مى‏پرسد اگر رفراندوم یا مراجعه به آراى عمومى كار مجاز و صحیحى است، پس چرا همین دستگاه در محاكم به قول خودش قانونى ذى صلاحیت، جناب آقاى دكتر مصدق را به جرم رفراندوم، محكوم و محبوس كرد و دكتر اقبال نوكر جان‏نثار، ملیّون ایران را به عنوان رفراندومچى بودن از حق نماینده شدن محروم كرد. اگر این كار بد و خلاف قانون است، پس چطور شاه مملكت رفراندومچى مى‏شود؟ سبحان‏اللَّه، این چه بام دو هوائى است؟! انقلاب باید از درون باشد نه بیرون. كشاورزانى كه با گوسفند و گرگ آشنا هستید فریب نخورید و گرگ خود را بشناسید. همزمان با انتشار این اعلامیه، مأمورین ساواك ابتدا مهندس مهدى بازرگان و آیت‏اللَّه طالقانى و دكتر سحابى را دستگیر كردند. چند روز بعد عده‏اى از دوستان و همكاران آنها را در نهضت آزادى به زندان انداختند و سرانجام محاكمه‏اى براى آنان ترتیب داده شد و كیفرخواستى تنظیم گردید. كیفرخواست دادستان ارتش پس از تشریح موارد اتهام و نتیجه‏ى تحقیقات از متهمین به این شرح بود: ... نوع بزه و انطباق با قانون: عمل سه نفر متهمین ردیف‏هاى 3 -2 -1 (مهندس مهدى بازرگان، دكتر یداللَّه سحابى و آیت‏اللَّه طالقانى) جزء مؤسسین جمعیت نهضت آزادى مى‏باشند و این جمعیت، مرام و رویه آنان ضدیت با سلطنت مشروطه ایران مى‏باشد و همچنین متهمین ردیف 8 -7 -6 -5 -4 و 9 (مهندس عزت‏اللَّه سحابى، دكتر عباس شیبانى، احمدعلى بابائى، ابوالفضل حكیمى، سید مهدى جعفرى و پرویز عدالت‏منش كه عضو نهضت آزادى نیست) از جهت عضویت مزبور، جنائى منطبق با بند 1 ماده 1 قانون مقدمین علیه امنیت و استقلال كشور و از جهت اهانت‏هاى مكرر و گستاخانه به مقام شامخ سلطنت از درجه جنحه و منطبق با ماده 81 قانون مجازات عمومى مى‏باشد و صدور حكم مجازات آنها با رعایت ماده 2 الحاقیه به اصول محاكمات جزائى مورد تقاضاست. تاریخ و محل وقوع جرم: تهران اردیبهشت ماه 1340 از تاریخ تشكیل جمعیت نهضت آزادى. ضمناً پرونده‏اى بنام افرادى كه پرونده آنها تاكنون ارجاع نشده یا دستگیر نشده‏اند مفتوح است. دادستان- سرهنگ فخر مدرس. محاكمه سرانجام انجام گرفت و متهمین و وكلاى مدافع آنها كه از برجسته‏ترین حقوقدانان كشور بودند، داد سخن دادند به طورى كه بعضى از اعضاى دادگاه تحت تأثیر قرار گرفتند. سرانجام در روز 16 دى ماه 1342 دادگاه بدوى نظامى بدون ورود در ماهیت امر و دفاع وكلاى مدافع و متهمین، پایان كار خود را اعلام و متهمین را به جرم اقدام بر ضد امنیت كشور و اهانت به مقام سلطنت به مجازات‏هاى زیر محكوم كرد: 1- مهندس مهدى بازرگان و آیت‏اللَّه طالقانى، هر یك ده سال زندان تأدیبى. 2- دكتر یداللَّه سحابى، دكتر عباس شیبانى و احمدعلى بابائى، هر یك شش سال زندان مجرد. 3- مهندس عزت‏اللَّه سحابى، ابوالفضل حكیمى و محمد مهدى جعفرى، هر یك چهار سال زندان مجرد. 4- پرویز عدالت‏منش كه عضو نهضت آزادى ایران نیست، یك سال حبس تأدیبى. دادگاه تجدید نظر سران نهضت آزادى بسیار طولانى شد و مجموعاً 76 جلسه تشكیل گردید. آراء صادره به شرح زیر بود: متهم ردیف یك (آقاى مهندس بازرگان)، متهم ردیف 3 (آیت‏اللَّه طالقانى)، ردیف 4 آقاى عزت‏اللَّه سحابى، ردیف 5 دكتر عباس شیبانى، ردیف 6 آقاى احمدعلى بابائى، ردیف 7 مهندس ابوالفضل حكیمى، ردیف 8 آقاى مهدى جعفرى، ردیف 9 آقاى پرویز عدالت‏منش. حكم دادگاه بدوى تأیید شد. در مورد متهم ردیف 2 آقاى دكتر یداللَّه سحابى با توجه به عدم پیشینه كیفرى، 38 سال سابقه‏ى فرهنگى، كبر سن و معیل بودن متهم و نحوه‏ى دفاعیات، با رعایت ماده‏ى 5 مكرر از قانون مجازات عمومى از جهت اهانت به مقام شامخ سلطنت و عهده‏دار بودن ریاست شوراى جمعیتى كه رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه است، به چهار سال زندان مجرد محكوم مى‏شود. در تاریخ 25 تیرماه هشت تن محكومین طى نامه‏اى از زندان قصر تقاضاى فرجام‏خواهى كردند. در 15 مرداد به آنها اطلاع داده شد كه شاه با تقاضاى آنها موافقت نكرده و حكم محكومیت آنها قطعى است. محاكمه مهندس مهدى بازرگان و سایر سران نهضت آزادى در یكى از بیدادگاه‏هاى محمدرضا پهلوى یكى از محاكمات مهم و پر سر و صداى پنجاه سال اخیر است و مى‏توان گفت كه بعد از محاكمه‏ى دكتر مصدق و یاران او داراى اهمیت و اعتبار خاصى است. پاسخ‏گوئى بازرگان و سایر متهمین به یاوه‏سرائى آقاى دادستان بسیار جالب و حائز اهمیت بود. دفاعیات وكلاى سران نهضت آزادى تماماً بدون ترس و واهمه، سستى این محاكمه را عریان ساخت. بازرگان مخالف سلطنت مشروطه نبود و این مطلب را چندین بار در دادگاه عنوان كرد. او مخالف دخالت‏هاى شاه در تمام شئون مملكتى بود. بازرگان از دیكتاتورى شاه سخن گفت و بدون ترس و واهمه، آنچه را لازم تشخیص مى‏داد در دادگاه بیان نمود. پس از محاكمه‏ى سران نهضت آزادى و محكومیت آنان در دادگاه و عدم قبول فرجام‏خواهى، چهار تن از وكلاى مدافع سران نهضت آزادى ایران به اتهام توهین به مقام سلطنت به شرح زیر بازداشت و محاكمه شدند: سرتیپ على‏اصغر مسعودى، سرهنگ عزیزاللَّه امیر رحیمى، سرهنگ دكتر اسمعیل علمیه و سرهنگ على‏اصغر غفارى. افسران مزبور هركدام به مجازات‏هائى كه بیش از یك سال بود محكوم گردیدند و نتیجه‏ى این محاكمه علاوه بر تحمل زندان، اخراج از ارتش بود. بازرگان مبارزات سیاسى خود را از بعد از كودتاى 28 مرداد ماه 1332 آغاز كرد. این مبارزه با مخالفت با انتخابات مجلس هیجدهم و سپس قرارداد با كنسرسیوم كه نتیجه‏ى آن واگذارى صنعت نفت به آمریكا و انگلیس بود آغاز شد و سرانجام در مخالفت با انقلاب سفید شاه و مردم، بازرگان و یاران وى دستگیر و محاكمه شدند. بازرگان پس از آزادى از زندان، مبارزات خود را ادامه داد و از نیمه‏هاى سال 1356 این مبارزات بصورت حادى آغاز گردید. در سال 1357 بازرگان به محكومیت مجدد آیت‏اللَّه طالقانى طى اعلامیه‏اى شدیداً اعتراض نمود و بازداشت شد و قریب ده روز در زندان بسر برد و روز 26 شهریور از زندان آزاد شد. روز 29 مهر ماه، مهندس بازرگان به اتفاق دكتر میناچى براى ملاقات با آیت‏اللَّه خمینى به پاریس عزیمت نمود. در روز هشتم دى ماه، امام خمینى فرمانى براى حل و فصل مشكلات نفت براى بازرگان صادر نمودند. در این فرمان آمده بود:... جنابعالى كه در اداره صنایع نفت داراى سوابق و تجارب هستید یك هیئت پنج نفرى مركب از جناب حجت‏الاسلام حاج شیخ اكبر رفسنجانى و جناب آقاى مهندس كتیرائى و دو نفر را با نظر خودتان و مشورت آقایان تعیین نمائید و این هیئت تحت سرپرستى جنابعالى، مناطق نفتى را بازرسى نموده و در امر تولید نفت نظارت نمایند. پس از صدور فرمان امام، كاركنان اعتصابى صنعت نفت ایران براى تولید نفت مورد نیاز داخلى، به سر كار خود بازگشتند. روز سوم بهمن ماه بازرگان اعلام كرد بختیار باید استعفا كند، در غیر این صورت باید ارتش را بكار گیرد. روز چهارم بهمن ماه مهندس بازرگان طى مصاحبه‏اى نحوه‏ى تشكیل شوراى انقلاب و دولت موقت اسلامى را تشریح كرد و گفت الگوئى كه ما براى حكومت اسلامى در نظر داریم دوران رسالت و رهبرى ده ساله‏ى حضرت محمد (ص) در مدینه و دوران پنج ساله‏ى امام حضرت على (ع) در كوفه است. روز 16 بهمن ماه 1357 امام خمینى مهندس بازرگان را بعنوان رئیس دولت موقت تعیین كردند و فرمانى در این مورد شرف صدور یافت. در همان روز مهندس بازرگان رئیس دولت موقت در پاسخ مصاحبه‏ى شاپور بختیار كه گفته بود رئیس دولت موقت را بازداشت مى‏كنم، گفت از این اخطار نمى‏ترسم، اگر تهدید مى‏خواهند بكنند به چیز دیگرى ما را تهدید كنند، این چیز خیلى كوچكى است، اگر عملى شود بنده شخصاً خیلى ممنون مى‏شوم چون راحت مى‏شوم. در روز شانزدهم بازرگان نخست‏وزیر موقت، برنامه و وظایف دولت موقت را بیان كرد و گفت از وظایف عمده دولت موقت اینست كه یك همه‏پرسى برپا كند تا نظر مردم را درباره‏ى تغییر رژیم و تحول آن به جمهورى دموكراتیك اسلامى بپرسد. سپس این وظیفه را خواهد داشت كه انتخابات مجلس مؤسسان را برگزار كند، مجلسى كه قانون اساسى آینده را تدوین خواهد كرد. وظیفه‏ى سوم نیز انتخابات مجلس خواهد بود كه به موجب قانون اساسى جدید تشكیل مى‏شود و پس از این مجلس دولت رسمى تعیین خواهد شد. روز شانزدهم جامعه‏ى روحانیت اعلام كرد براى تأیید بازرگان راهپیمائى بزرگ روز پنجشنبه 19 بهمن در تهران و شهرستان‏ها انجام خواهد گرفت. در همان روز شاپور بختیار به دنبال انتخاب بازرگان به ریاست دولت موقت گفت در ایران تنها یك حكومت وجود خواهد داشت. ساخت ایران تجزیه‏ناپذیر است. اگر بختیار تنها به حرف زدن اكتفا كند یك مسئله است. اگر بخواهد دست به عملى دیگر بزند مسئله‏ى دیگرى مطرح مى‏شود. در اجراى خواسته‏ى امام روز نوزدهم بهمن ماه مبنى بر راهپیمائى مردم در تأیید دولت موقت، میلیون‏ها تن از مردم براى حمایت از آیت‏اللَّه خمینى و دولت موقت اسلامى، در تهران و شهرستان‏ها به خیابان‏ها آمدند و راهپیمائى گسترده‏اى در سراسر ایران برپا نمودند. تنها در تهران متجاوز از دو میلیون نفر در این راهپیمائى مشاركت داشتند. غیر از تمام طبقات مردم روحانیون، اصناف، احزاب سیاسى و همافران در این رفراندوم شركت داشتند. در پایان راهپیمائى تهران قطعنامه‏اى در 7 ماده قرائت شد و مردم یكپارچه آن را تأیید كردند. در بعضى از شهرستان‏ها راهپیمائى مردم به آتش و خون كشیده شد. به دنبال راهپیمائى مردم در تأیید دولت بازرگان، بختیار اعلام كرد در كشور واحدى چون ایران دو دولت را نمى‏پذیرد و دولتى را كه گویا مهندس بازرگان درصدد تشكیل آن است، به رسمیت نمى‏شناسد. روز بیستم بهمن ماه مهندس مهدى بازرگان نخست‏وزیر دولت انقلابى، طى یك سخنرانى كه در دانشگاه تهران ایراد كرد، برنامه‏ى دولت موقت را اعلام كرد. بازرگان در نخستین سخنرانى‏اش در برابر مردم گفت مأمورتى كه رهبر انقلاب به من داده است، پرمخاطره‏ترین و سنگین‏ترین مأموریت در عمر 71 ساله‏ى مشروطیت ایران است كه به نخست‏وزیر ایران داده شده است. آنگاه بازرگان افزود: خطوط اصلى و وظایف دولت موقت به قرار ذیل است: 1- احراز و انتقال قدرت 2- ارائه و اثبات حقانیت (همان رفراندوم) 3- احیاء و اداره و اصلاح مملكت 4- انتخابات مجلس مؤسسان و ارجاع به آراء عمومى براى تدوین و تصویب قانون اساسى جدید 5- انتخابات مجلس شوراى ملى 6- استعفا و تحویل كار به رئیس‏جمهور و دولت رسمى بعدى. روز 21 بهمن ماه، فرماندار نظامى تهران و حومه اعلامیه‏ى شماره 40 را انتشار داد و اعلام نمود ساعت منع عبور و مرور در تهران را افزایش داده و رفت و آمد را از ساعت 16/30 تا 5 بامداد ممنوع اعلام كرد. در همان روز متعاقب اعلامیه‏ى شماره 40، فرماندارى نظامى اعلامیه‏ى شماره 11 را صادر نمود. در این اعلامیه آمده بود: فرماندارى نظامى تهران و حومه به حكم وظیفه و مسئولیت سنگینى كه به عهده دارد نمى‏تواند در مقابل عملیات ضد انسانى و وحشیانه عناصر اخلالگر و فریب خورده بى‏تفاوت بماند، علیهذا بدینوسیله ساعت عبور و مرور شبانه را تا ساعت 11 روز یكشنبه 22 بهمن تمدید مى‏نماید. به دنبال این اعلامیه، امام خمینى پیام مهمى انتشار داد و اعلامیه‏هاى حكومت نظامى را خدعه و خلاف شرع دانست و مردم به هیچوجه به آن اعتنا نكردند و در نتیجه مردم به خیابان‏ها ریختند. روزهاى 21 و 22 بهمن، تهران و سایر شهرها تبدیل به میدان جنگ شد. لشكر گارد بطور ناگهانى به نیروز هوائى حمله كرد و مردم نیز به كلانترى‏ها یورش بردند و غالب كلانترى‏ها به تصرف مردم درآمد. مهندس بازرگان طى پیامى اعلامیه‏هاى فرماندارى نظامى را توطئه علیه انقلاب خواند. سرانجام در ساعت 10/5 بامداد روز 22 بهمن، شوراى عالى ارتش با شركت رئیس ستاد، وزیر جنگ و غالب فرماندهان تشكیل جلسه داد و پس از بحث و مذاكره، اعلامیه صادر و متذكر شد براى جلوگیرى از هرج و مرج و خونریزى، بیطرفى خود را در مناقشات فعلى اعلام و به یگان‏هاى نظامى دستور داده شد كه به پادگان‏هاى خود مراجعه نمایند. به دنبال اعلامیه شوراى عالى ارتش و جمع‏آورى سربازان تمام تهران و شهرها به دست مردم انقلابى افتاد و سرانجام صداى انقلاب در روى صفحه تلویزیون نقش بست و بدین ترتیب رژیم 2500 ساله‏ى شاهنشاهى و آخرین سلسله‏ى سلطنتى ایران سقوط كرد. بازرگان سیاستمدارى مسلمان و مبارزى خستگى‏ناپذیر بود. وى در سى‏امین روز دى ماه 1373 در تهران وفات یافت. تألیفات بازرگان بشرح زیر مى‏باشد: 1- مطهرات در اسلام 2- سیر تحول در قرآن 3- ره طى شده 4- اسلام یا كمونیسم 5- عشق و پرستش یا ترمودینامیك انسان 6- نظریه اریك فروم 7- بى‏نهایت كوچكها 8- مذهب در اروپا 9- یادداشت‏هائى از سفر حج 10- از خداپرستى تا خودپرستى 11- اسلام و جوانان 12- انسان و خدا 13- بازى جوانان با سیاست 14- ترمودینامیك صنعتى 15- حكومت واحد جهانى 16- خداپرستى و افكار روز 17- خودجوشى 18- ضریب و تبادل مادیات و معنویات 19- مرز میان دین و سیاست 20- مسئله وحى 21- انقلاب در دو حركت 22- شصت سال خدمت و مقاومت (خاطرات مهندس مهدى بازرگان، جلد اول).