محمد تقی بافقی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1365 -1292 ق)، عالم دینى و فقیه. در بافق به دنیا آمد و در خانوادهاى با تقوا تربیت یافت. براى تحصیل به یزد رفت و در مدرسه مصلى، ادبیات و سطوح را نزد حاج میرزا سید على مدرس لب خندقى و دیگران فراگرفت. بافقى از ترس حكومت مستبد آن روز یزد گریخت و به نجف رفت و مورد توجه و تشویق آیت الله طباطبایى یزدى قرار گرفت و مدت 19 سال در نجف اقامت كرد و از محضر آیت الله یزدى و آیت الله كفایى خراسانى و حاج سید احمد كربلایى استفاده برد. آن گاه به ایران مراجعت و در قم سكنى گزید. وى در قم اقدام به تأسیس حوزهى علمیه كرد و از آیت الله حایرى كه آن روز در اراك بودند تقاضا كرد كه حتما قم را مركز قرار دهند و براى انجام این كار قدمهاى مؤثرى برداشت، و با ایشان همه گونه مساعدت، و طلاب و واردین را همه گونه تشویق و ترغیب مىنمود. وى در 1346 ق به واسطه امر به معروف و نهى از منكر به تهران تبعید شد و رحل اقامت در رى افكند و تا پایان عمر در شهر رى ماند. مؤلف «گنجینهى دانشمندان» كتابى در شرح حال وى به نام «التقوى و ما ادریك ما التقوى» نگاشته كه به چاپ رسیده و به زبان اردو نیز ترجمه و نشر یافته است.[1]
مرحوم مبرور حجةالاسلام والمسلمین آیتاللَّه مجاهد و عالم متقى حاج شیخ محمدتقى بن حاج محمدباقر تاجر بافقى یزدى از علماء بزرگوار و مجاهدین پرهیزكار زمان معاصر ما و مربى و پدر روحانى نگارنده و از افرادى بودند كه حقیقه حق عظیمى بر حوزه علمیه قم و مردم ایران دارند زیرا اگر اصرار آن مرحوم بمرحوم آیتاللَّه حایرى موسس حوزه و همكاریهاى ایشان نبود حوزه تأسیس نمیشد و آن مرحوم یگانه مشوق و غمخوار طلاب و محصلین علوم دینیه و وحید زمان در امر بمعروف و نهى از منكر و فرید دهر در قدس و ورع و ربیع الایام در حال و حقیقت و اویس الیمان در صفا و معنویت و سلمان عصر در زهد و ولایت و بوذر اوان در شجاعت قلب و رشادت و ترویج و حمایت از امام زمانش بود.
شرح احوال و مقامات معنوى او در این مختصر نگنجد رسالهى مستقلى بنام (التقوى و ما ادریك ما التقوى) نوشته و منتشر نمودهام. در اینجا هم بطور اجمال مىنگارم.
وى در سال هزار و سیصد و نود و دو قمرى در بافق یزد متولد شده و در دامن مادر علویه و پدر متدین خود پرورش یافته و از همان اوقات با كمال پاكى و پرهیزكارى زندهگانى نموده و از زادگاه خود براى تحصیل به یزد و پس از چند سال بواسطه ابراز حریت و شجاعت و ابلاغ اعلان مرحوم آیتاللَّه طباطبائى یزدى بر علیه عالم مفتون بدنیا و حب جاه مورد تعقیب دولتیان واقع و بناچار با پاى پیاده شبانه مهاجرت به نجف نموده و در آن سرزمین هم كسب روزى حلال و هم تحصیل تا بمقام منیع اجتهاد و معنویت رسیده و چند سالى از اصول مرحوم علامه خراسانى و چندین سال از فقه مرحوم علامه یزدى استفاده كرده و در سال 1337 قمرى مهاجرت به قم و نقشهى تأسیس حوزه علمیه را طرح تا ورود مرحوم آیتاللَّه حایرى كه موجب شد آن مرحوم تصمیم بماندن در قم و انتقال حوزه اراك را باین سرزمین مقدس نماید و با ایشان همهگونه مساعدت و از طلاب و واردین از محصلین تشویق و ترغیب نموده تا سال 1346 قمرى كه بواسطه امر بمعروف و نهى از منكر تبعید به تهران و رحل اقامت قهرى برى افكند و بخدمات دینى پرداخته تا در دوازدهم جمادىالاولى سال 1365 قمرى كه در اثر عمل جراحى در بیمارستان فیروزآبادى با پیشبینى قبلى خودش از دنیا رفته و با تشییع مفصلى حمل به قم و در مقبره آیتاللَّه حایرى مدفون گردید.
از كلمات اوست كه مىفرمود على بن مهزیار اهوازى بیست سال از اهواز بمكه رفت تا حضرت ولى عصر امام زمان علیهالسلام را زیارت كند چرا یك مرتبه و یا شب نیمه ماه شعبان بكربلا نیامد تا حضرتش را در كنار قبر جدش حضرت امام حسین علیهالسلام ملاقات كند، و آن مرحوم از متشرفین زمان بود كه كرارا این توفیق نصیبش گردیده بود چنانچه حقیر در آثار الحجه والتقوى و بستان الرازى نگاشتهام.
حاج شیخ محمدتقى بافقى یزدى اباذر زمان خود بود كه حوزه علمیه قم را به امر و اشاره حضرت ولى عصر عجل اللَّه فرجه الشریف با دعوت از مرحوم آیتاللَّه حائرى یزدى به اقامت در قم بنیانگذارى كرد و خود از سال 1340 تا 1346 قمرى هجرى معاون مرحوم حائرى و پدر مهربانى براى طلاب و محصلین آن زمان و آن دوره بود و آقایان طلاب تمام نیازمندیهاى خود را به ایشان مراجعه و رفع نیازشان مىشد.
مرحوم بافقى گذشته از مقام علمى و فقاهت و زهد و پارسائى مردى مجاهد بر علیه بیدادگران و مبارز با منكرات و متظاهرین گناه بود و از ملامت هیچ ملامت كننده از شاه و روحانى و اقشار دیگر كمترین خوف و هراسى نداشت و با ستمگران و طاغوتان و رژیم پلید دولت رضاخان (زندیق) سرسختانه مبارزه مىكرد و تنها كسى بود علنا جنایات و مظالم شاه را اعلان و براى وى پیامها و نامههاى داغ سوزندهتر از هر آتشى مىفرستاد.
امام خمینى كه بسیار مورد علاقه مرحوم بافقى مجاهد بود از اصحاب و مریدان خاص آن مرحوم بود و غالبا در مدرسه فیضیه یا نقاط دیگر كه آن مرحوم اقامه جماعت مىكرد به ایشان اقتدا مىنمود و در شبهاى جمعه كه آن مرحوم به مسجد جمكران مىرفت با ایشان همراهى مىنمود.
مرحوم مجاهد بافقى براى امام بهترین مربى و آموزندهترین مدرسین اخلاقى بود كه درس شهامت و شجاعت و صبر و استقامت را در حوادث و رویدادهاى مبارزه از زندان و تبعید و شكنجه و آزار مىآموخت.
این نویسنده در خاطر دارم كه امام در عصرهاى پنجشنبه و جمعه در مدرسه فیضیه درس اخلاق یعنى درس انسانسازى مىفرمود و عنوان درسش آیه كریمه (یا ایها الذین آمنو اتقواللَّه و لتنظر نفس ما قدمت لغد اتقواللَّه ان اللَّه خبیر بما تعلمون) بود
اى گرویدگان پرهیز كنید و باید هر انسانى بیاندیشد كه براى آتیهاش چه پیش فرستاده و پرهیز كنید كه خداوند آگاه است كه چه مىكنید.
امام غالبا وقتى مىخواست یك انسان كا مل و مؤمن حقیقى و مجاهد واقعى را بعنوان الگو و نمونه زمان معرفى كند كه شیاطین تسلیم او شده و به او ایمان مىآورند مىفرمود سفرى به شهر رى زاویه مقدسه (حضرت عبدالعظیم علیهالسلام) نموده و او را زیارت كنید. و خودشان در هر ماه یك یا دو بار براى زیارت و دیدار مرحوم بافقى مجاهد كه در آنوقت در آنجا تبعید بودند راهى رى مىشدند در خاطر دارم كه بعضى از روشندلان و اهل معنى در آن زمان كه از دور یا نزدیك به شهر رى مىرفتند به زبان حال و قال مىسرودند.
چه خوش بود كه براید بیك كرشمه دو كار
زیارت شه عبدالعظیم (ع) و دیدن یار
(یعنى اباذر زمان و مسلمان دوران حجةالاسلام مجاهد حاج شیخ محمدتقى بافقى)
امام در مدت شش سالى كه مرحوم بافقى در قم با رژیم كثیف شاه و عمال خائن و ستمگران او در شهرستان علمى و مذهبى قم (فرماندار و رئیس شهربانى و..) مبارزه و امر به معروف و نهى از منكر مىكرد از نزدیك به ایشان مراوده و از كردار و گفتار او تمامى درس شهامت و مجاهده با ستمگرى و مبارزه با گناه بود سرمشق مىگرفت و خود را آماده براى قیام و نهضت بزرگ مىنمود.
و مرحوم بافقى هم چون مؤمن پاكدل و یكى از مصادیق حقیقى (المؤمن ینظر بنوراللَّه) در سیما و چهره درخشان امام آثار نبوغ با طاغوتیان و مجاهده در راه حق مشاهده مىكرد و در موقع اقامتش در قم عنایت مخصوص به امام داشت و در پارهاى از امور سفارش وى را به مرحوم آیتاللَّه حائرى مىكرد و بعد از گرفتارى و تبعیدش به شهر رى به محصلین و دیگران توصیه آن بزرگوار را مىنمود و حتى خود این نویسنده را كه به ارشاد و رهنموئى معظم له براى تحصیل به قم آمدم به آشنائى و مراوده با امام تاكید فرمود. و به همین سبب این حقیر از اوائل ورودم به قم در سال 1357 قمرى با آن بزرگوار آشنا و مورد تشویق و محبتشان قرار گرفته و تا این زمان كه حدود چهل سال است افتخار ارادت به ساحت قدسشان را دارا و یكى از جاننثارانشان مىباشم.
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}