نصرالله تقوی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد پنجم)
(1316 -1242 ش)، شاعر، محقق و مصحح. در تهران متولد شد. فقه و اصول و حكمت را در جوانى نزد حاج میرزا حسن آشتیانى و میرزا ابوالحسن جلوه در تهران فراگرفت، و براى تكمیل تحصیلات به عتبات رفت، و در حوزه درس علماى آنجا حاضر شد و موفق به اخذ تصدیق و اجازه روایت و استنباط احكام شرعى گردید. تقوى در ادبیات پارسى و عربى نیز متبحر شد، شعر هم خوب مىسرود. وى پس از اتمام تحصیلات سفرى به مكه كرد و در مراجعت از مكه به اروپا رفت و در قوانین موضوعهى اروپا تحقیقاتى انجام داد. نصرالله به هنگام جنبش مشروطهخواهى به آزادى خواهان پیوست و از سران انقلاب مشروطه شد. در سال 1323 ق به اتفاق ملك المتكلمین و نصرةالسلطان كتابخانه ملى را تاسیس كرد و در دورهى اول و سوم مجلس شوراى ملى وكیل تهران شد. او سالهاى متمادى نیز عضو و رئیس دیوان عالى كشور بود. وى در تهران درگذشت. از آثار وى: «هنجار گفتار»، در معانى و بیان؛ تصحیح «اوصاف الاشراف» و «تازیانه سلوك»، مكتوب احمد غزالى به عین القضاه و «دره التاج»؛ ترجمهى «اشارات» با همكارى سید حسن مشكان طبسى.[1]
(حاج سید) نصراللَّه اخوى (و. تهران 1282 ه. ق- ف. تهران 1367 ه.ق./ 1326 ه. ش.). از رجال دانشمند دوره اخیر قاجاریه و اوایل پهلوى، وكیل دوره اول و دوم مجلس شوراى ملى از تهران، مدعىالعموم و رئیس دیوان عالى تمیز و مدرس دانشكدههاى حقوق و معقول و منقول و رئیس دانشكده اخیر. از تألیفات وى «هنجار گفتار» در معانى و بیان فارسى است و متن دیوان ناصر خسرو نیز توسط وى تصحیح شده و به طبع رسیده. كتابخانهاى نفیس نیز از او به جاى مانده است.
معروف به سادات اخوى تهرانى، فرزند سید محمدرضا سادات اخوى، متولد 1242 در تهران. پس از انجام تحصیلات مقدماتى به آموختن معارف اسلامى و فلسفه پرداخت. علوم منقول را نزد میرزا حسن آشتیانى و علوم معقول را در محضر میرزا ابوالحسن جلوه تحصیل نمود. سپس عازم نجف شد. چند سالى از محضر علماى بزرگ درس خارج گرفت و به مقام اجتهاد رسید. پس از مراجعت به ایران، در مدرسهى سپهسالار قدیم به تدریس فلسفه پرداخت. در نهضت مشروطیت در زمرهى آزادیخواهان بود و براى استقرار حكومت قانون، از هیچ اقدامى فروگزارى نمىكرد. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشكیل مجلس شوراى ملى اول، از طرف طلاب و روحانیون و اهل علم به نمایندگى مجلس انتخاب گردید. به علت تسلط به سخنورى، در مجلس گل كرد و در ردیف چند نمایندهى متنفذ درآمد. به هنگام تاجگذارى محمدعلى شاه، خطابهى بسیار شیوا و غرائى در مجلس ایراد كرد. اقدامات او و عدهاى دیگر از وكلاء، نتوانست روابط مجلس با محمدعلى شاه را التیام دهد. مجلس به توپ بسته شد، عدهاى دستگیر شدند، و تعدادى فرار كردند. او هم در دوران استبداد صغیر در اختفا بسر مىبرد. پس خلع محمدعلى میرزا و رفع بحران، فعالیت خود را از سر گرفت. در انتخابات دورهى دوم از تهران وكیل شد و به نیابت ریاست مجلس منصوب گردید. در دورهى سوم وكیل و نایبرئیس بود.
پس از انحلال آن مجلس، به دعوت مشیرالدوله وزیر عدلیه وقت، وارد دادگسترى گردید و رئیس شعبهى دیوان عالى كشور شد و سالها در همان سمت باقى ماند. در 1306 كه داور دادگسترى جدید را بنیاد نهاد و از قدماى عدلیه چند نفرى را به خدمت پذیرفت، او با رتبهى 10 قضائى، رئیس یكى از سه شعبهى دیوان عالى كشور شد. در آن تاریخ، داور به یك نفر رتبهى 11 و به 6 نفر رتبهى 10 قضائى اعطاء كرد. رتبهى 11 قضائى به میرزا رضاخان نائینى كه مقام دادستان كل را داشت تعلق گرفت، رتبهى 10 را به نیرالملك كفیل دیوان كشور، محمدرضا وجدانى، حاج سید نصراللَّه تقوى، صدرالاشراف و شیخ محمد عبده و سید محمد فاطمى داد. در 1312 كه صدرالاشراف از دادستانى كل به وزارت دادگسترى منصوب شد، جاى خود را به تقوى سپرد. در 1315 به ریاست دیوان عالى كشور رسید و مدت ده سال در رأس قوهى قضائیه كشور قرار داشت.
در كنار كارهاى قضائى خود مدتى عضو و نایبرئیس فرهنگستان بود و سالها در سمت ریاست دانشكدهى معقول و منقول، به امر دریس در آن دانشكده و مدرسهى حقوق و مدرسهى سپهسالار اشتغال داشت. در 1325 تقاضاى بازنشستگى نمود و در این امر اصرار داشت. سرانجام قوامالسلطنه نخستوزیر وقت، در ذیل تقاضاى بازنشستگى او شرحى به این مضمون نوشت: «براى اینجانب و دولت و كشور نهایت تأسف حاصل است كه از خدمات گرانبهاى جناب مستطاب عالى محروم مىمانیم، لیكن چون زحمات و خستگى ممتد حضرت عالى را مجبور به تقاضاى تقاعد نموده، از این جهت كه ملاحظهى مزاج و حفظ صحت و سلامت عالى براى ارادتمندان فوقالعاده مأمول و مطلوب است، ناچار با درخواست حضرت عالى موافقت مىشود؛ مشروط به اینكه از تجربیات و نظرات اصلاحطلبانه در پیشرفت امور دریغ نفرموده، دولت و مملكت را از این جهت قرین مزید قدردانى و تشكر فرمایید.»
تقوى در 1326 در 84 سالگى درگذشت. مردى ادیب، دانشمند و حقوقدان بود. در زبان و ادبیات فارسى و عربى استاد بود. تألیفاتى از خود به یادگار گذاشت: از جمله كتاب سیاست، هنجار و گفتار در علم معانى و بیان. دیوان ناصرخسرو را نیز تصحیح كرده و مقدمهى فاضلانه و مبسوطى بر آن نوشته است. شعر نیز نیكو مىسرود. در بحبوحهى دیكتاتورى رضاشاه، قصیدهاى طولانى در مدح رضاشاه و ذم احمدشاه انشاء نموده است. از لحاظ سیاسى جزو افراد محافظهكار و مؤید دولتهاى وقت بود. زمانى كه به عضویت دیوان كشور پذیرفته شد، به فراماسونرى پیوست و تدریجاً از اركان و بزرگان آن گردید.
وى از جوانى علاقهى خاصى به جمعآورى كتب خطى منحصر به فرد و خطوط خوشنویسان معروف داشت و همین علاقه باعث شد كتابخانه و گنجینهى بزرگى از خطوط خطاطان معروف جمعآورى كند. به طورى كه مجموعهى او فوقالعاده جالب و منحصر به فرد بود. بعد از مرگش به فرزندش جمال اخوى رسید و معلوم نشد كه آن گنجینهى گرانبها كه از مواریث بزرگ فرهنگى ایران بود، به چه سرنوشتى دچار شد. مرحوم تقوى در تمام عمر زندگى مرفهى داشت.
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}