ملیت :  ایرانی   -  قرن : 10 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(وف 936 ق)، شاعر، متخلص به حجابى. اصل وى از استرآباد گرگان بود. به نوشته‏ى «عرفات العاشقین»، حجابى «به غایت خوش طبیعت و عالى فطرت بود.» اغلب تذکره‏ها وى را با حجابى، دختر خواجه هادى استرآبادى، یکى دانسته‏اند، شاید هم یکى بوده‏اند، «مرآت الخیال» در مورد دختر خواجه هادى استرآبادى مى‏نویسد: «از فرط حیا و عصمت در جلأ و ملأ نقاب از رخسار نازنین بر نگرفتى، از آن رو حجابى تخلص نموده بود.» و کلمه‏ى هلال شاید اشتباها هادى نوشته شده است. او در شعر طبعى روان داشت. از آثار او «دیوان» شعرى به جاى مانده است که مشتمل بر اشعارى لطیف و روان است.[1] قرن دهم هجرى، از زنان شاعر، پدرش مولانا بدرالدین هلالى، استرابادى (936 ق) مصاحب امیرعلى شیر نوایى بود که پس از او به دربار عبیداللَّه خان اوزبک پناه برد. به نوشته عرفات‏العاشقین حجابى «به غایت خوش طبیعت و عالى فطرت بود.» اغلب تذکره‏ها وى را با حجابى دختر خواجه هادى استرابادى یکى دانسته‏اند. غزل زیر از اوست: بهاره سبزه و گل و خوش به روى جانان است وگرنه هر یک از این جمله آفت جان است به غنچه مهر چه بندد ز گل چه بگشاید دلى که خون شده از خار خار هجران است مران به خواریم اى باغبان ز گلشن خویش که پنج روز دگر گل به خاک یکسان است حدیث زلف دلاویز آن نگار امشب ز من مپرس که بس خاطر پریشان است مگوى شعر «حجابى» که نزد سیمبران هزار بیت و غزل پیش حبه حیران است بیت زیر را هنگام شهادت پدرش گفته است: این قطره خون چیست تا به روى تو هلالى گویا که دل از غصه به روى تو دویده[2]

منابع:
[1] تذکره‏ى روز روشن (196)، الذریعه (232/9)، ریاحین الشریعه (140/4)، زنان سخنور (170 -169 /1)، فرهنگ سخنوران (249 -248)، مشاهیر زنان (74 -73).
[2] منابع: «پرده‏نشینان سخنگوى»، آریانا، سال دهم، شماره دوم، 56؛ تذکرةالخواتین، 88؛ حدیقةالشعراء، 2146 -2145 /3؛ حدیقة عشرت، 19 -18؛ جواهرالعجایب، 302 -301 ،139 -138؛ خیرات حسان، 99/1؛ روز روشن، 196؛ ریاحین‏الشریعه، 140 /4؛ زنان سخنور، 170 -169 /1؛ صحف ابراهیم، حرف هاء، ش 69؛ عرفات‏العاشقین، گ 223 ،190؛ مخزن‏الغرایب، 792 /1.
فعالیت ها : : مشاهیر / هنر / شعر